دانلود و خرید کتاب هنرمند فروش وحید رسولیان
تصویر جلد کتاب هنرمند فروش

کتاب هنرمند فروش

معرفی کتاب هنرمند فروش

کتاب هنرمند فروش نوشته وحید رسولیان است. کتاب هنرمند فروش را که انتشارات مانیان منتشر کرده است به این موضوع می‌پردازد چطور کار فروش را به هنرمندانه‌ترین شکل ممکن انجام دهیم.

درباره کتاب هنرمند فروش

تکنیک‌های فروشندگی را نه‌تنها برای موفقیت در کسب‌وکارهای امروزی، بلکه به‌عنوان مهارت‌های ضروری زندگی باید فراگرفت؛ زیرا ما در بیشتر اوقات عرضه‌کنندهٔ خدمات به خانواده، دوستان و همکاران هستیم. 

دنیای امروز، دنیای بسیار رقابتی است؛ بنابراین برای بقا و پیشرفت در چنین محیطی، لازم است که از تکنیک‌های فروش و ترغیب مردم به خرید محصول آگاه باشیم. در قرن حاضر برای پیروزی شرکت‌ها در رقابت با یکدیگر، لازم است که فروشندگان بسیار مجرب باشند و آگاهی عمیقی نسبت به محصولی که می‌فروشند، داشته باشند. در سال‌های اخیر با فراگیر شدن اینترنت، رفتار مصرف‌کنندگان تغییر یافته است. اکنون مشتریان حق انتخاب بیشتری دارند و نسبت به تحولات بازار آگاه‌تر هستند. پس شما باید خریدار را بشناسید و متفاوت از دیگران عمل کنید تا بتوانید از رقیبان پیشی بگیرید. این کتاب به شما تمام قوانین فروش را به بهترین شکل آموزش می‌دهد. 

خواندن کتاب هنرمند فروش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که در حوزه فروش فعالیت می‌کنند و می‌خواهند در شغلشان بی‌نظیر باشند پیشنهاد می کنیم. 

بخشی از کتاب هنرمند فروش

هنگام بحث از فروش عموماً دو سطح مدیریت فروش و فروشندگی حرفه‌ای مطرح می‌شود.

مدیریت فروش: مفاهیمی مثل برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی و کنترل و جبران خدمات و مسائل دیگر است.

فروشندگی حرفه‌ای: اینکه ما در داخل یک جلسه یا داخل یک فروشگاه چگونه می‌توانیم کالایی را بفروشیم.

واژه یادگیری: یعنی تغییر دائمی در رفتار.

شما تصمیم به خواندن این کتاب گرفته‌اید تا به‌نوعی بتوانید از مطالب آن استفاده کنید، اگر قرار است چیزی را یاد بگیریم باید آن را در عمل بتوانیم استفاده کنیم.

ممکن است ما اطلاعات زیادی داشته باشیم اما اگر نتوانیم از آن‌ها در مواقع ضروری استفاده کنیم، گویی چیزی یاد نگرفته‌ایم و فقط اطلاعاتی بی‌ارزش داریم.

بنابراین پیشنهاد بنده این است که کتاب را در بازه زمانی بخوانید که بتوانید راجع‌به مطالب فکر کنید و تمرین کنید. با تمرین کردن مطالب کتاب درونی می‌شود و باعث تغییر در رفتار می‌شود.

اگر حاصل مطالعهٔ این کتاب تنها ۱۰% پیشرفت عملکرد شما در فروش باشد، به‌نوعی نویسنده به اهداف خود رسیده است. ۹۰% الباقی برای زمانی است که یک‌بار اشتباهی راجع‌به مسائل فروش انجام می‌دهید. با مطالعه کتاب، مطالب آن در ناخودآگاه شما ثبت می‌شوند و در آینده اگر فروش ناموفقی داشتید، متوجه خواهید شد که کدام قسمت محصول را اشتباه معرفی کالا نموده‌اید و یا اشتباه سؤال پرسیده‌اید؛ بنابراین اشتباهات خودتان را به‌مرورزمان اصلاح می‌کنید؛ بنابراین نمی‌توانید به‌یک‌باره چهارچوب‌های ذهنی خودتان را کنار بگذارید کما اینکه بسیاری از آن چهارچوب‌ها صحیح هستند.

دانشگاه بازار

همان‌طور که در ابتدای کتاب عرض کردم؛ رشته تحصیلی من نقاشی بود؛ ولی در مقیاس‌های کوچک درگیر مباحث فروش به‌صورت اجرایی بوده‌ام و بسیاری از مطالبی که در این کتاب بیان می‌کنم از دانشگاه بازار آموخته‌ام و دانشگاه‌هایی که ما به‌طور رسمی اسمشان را دانشگاه می‌گذاریم. این دانشگاه‌ها به‌نوعی برای طبقه‌بندی اطلاعاتی که از بیرون به دست آورده بودم کمک کردند؛ افزودن ریزه‌کاری‌ها و نکات دیگری به آن‌ها؛ بنابراین به اعتقاد بنده بهترین دانشگاه، دانشگاه بازار است که ما در عمل می‌توانیم نکات بسیار ارزشمندی را یاد بگیریم.

خواندن کتاب‌ها به‌گونه‌ای است که هشت ساعت بعد، ۵۰% آنچه خوانده‌ایم را فراموش می‌کنیم و یا بیش از ۹۵% آنچه در طول زندگی شنیده‌ایم را به دست فراموشی می‌سپاریم و برای ما کارایی نخواهند داشت؛ اما آنچه را که در عمل یاد می‌گیریم هرگز فراموش نمی‌کنیم؛ این یک نکته بسیار جالب و بااهمیت است.

Saeed
۱۴۰۰/۰۸/۰۲

سلام بر کتابخونای عزیز کتاب هنرمند فروش آقای رسولیان به قدری گیرا و شیرین نوشته شده که بعد از مطالعه کنجکاو شدم با ایشون تماس بگیرم و گفت و گو و خدا قوتی بگم خدمتشون،کتاب برآیند،خلاصه و حتی بخوام بهتر

- بیشتر
کاربر ۱۸۹۲۸۹۹
۱۴۰۰/۰۴/۱۰

کتاب هنرمند فروش کتاب کاملاً کاربردی در خصوص فروش و مدیریت فروش هست و به نظرم بهترین سرمایه‌گذاری است برای شما و قانون سرمایه‌گذاری این است که چندین برابر به دنیای شما باز می گردد بنابراین حتما این کتاب را

- بیشتر
محمدجواد مقدم
۱۴۰۰/۱۲/۱۹

جالب نبود

مشتری گفت: «آخه همسرم مشکل‌پسنده، می‌ترسم بخرم بعد همسرم نپسنده و بمونه روی دستم». گفتم: «اتفاقاً خانم‌ها هرازگاهی دوست دارند که سورپرایز شوند. من پیشنهاد می‌کنم بخرید، اگر دوست نداشتند برای شما یک هفته مهلت تعویض می‌گذارم.»
miracle
خواندن کتاب‌ها به‌گونه‌ای است که هشت ساعت بعد، ۵۰% آنچه خوانده‌ایم را فراموش می‌کنیم و یا بیش از ۹۵% آنچه در طول زندگی شنیده‌ایم را به دست فراموشی می‌سپاریم و برای ما کارایی نخواهند داشت؛ اما آنچه را که در عمل یاد می‌گیریم هرگز فراموش نمی‌کنیم؛ این یک نکته بسیار جالب و بااهمیت است.
miracle
معنی این عبارت این است که عاشق مردم و مشتری باشید و با دلتان بفروشید. عشق بفروشیم؛ یعنی دنبال این باشیم واقعاً مشکلی از مشتری را حل کنیم که به‌نوعی که برای شما نیز سود داشته باشد.
miracle
درواقع ما با سؤالات درست و تخصصی که می‌پرسیم به مشتری به القا می‌کنیم که من باتجربه هستم و تو می‌توانی به من اعتماد کنی و من می‌توانم مشاور خوبی برای تو باشم.
miracle
وقتی رقابت زیادتر شد، توصیه شد که شرط فروش این است که باید یک محصول باکیفیت تولید کنید.
miracle
وقتی لذت فروش، لذت عشق ورزیدن به مشتری، لذت ثروتمند شدن را می‌چشی دیگر نمی‌توانی مثل اردک‌ها زندگی کنی؛ زیرا که شیفتگان پرواز را میل به خزیدن نیست.
miracle
از بازار یاد گرفته بودم که اگر محصول برای خودم باشد و آن را بفروشم، در درازمدت تبدیل به یک برند خواهم شد.
miracle
«وقتی عاشق مردم باشید و به آنها با عشق بفروشید، حتماً موفق شده و به ثروت می‌رسید».
miracle
ادب مسری است زمانی که ما متین و باادب باشیم، به‌طرف مقابل القا می‌کنیم که شما هم وظیفه‌دارید در مقابل ما متین باشید.
miracle
مطرح کردن فرصت استثنایی؛ بسیار مهم است این تکنیک را زمانی استفاده کنیم که حس می‌کنیم به بن‌بست نزدیک می‌شویم. مطرح کردن فرصت استثنایی یعنی دادن امتیازاتی که مشتری انتظار آن را ندارد. برای مثال: «اگر خرید کنید ۱۵% تخفیف می‌دهم.» یا «اگر خرید کنید حمل کالا را رایگان انجام می‌دهم.»
miracle
مشتری می‌گفت: «آخه فلان شرکت از شرکت شما بیشتر تخفیف می‌ده!» من پاسخ می‌دادم: «درسته حق با شماست اما تفاوت تخفیفش تنها دو درصد هستش؛ درعوض شرکت ما به تعهدات خودش خیلی سریع عمل می‌کنه». همچنین ادامه می‌دادم: «به نظر بنده به‌عنوان یک کارشناس بیمه دو درصد آن‌چنان مبلغی نمی‌شه که شما به خاطر آن مجبور باشید، هنگام مطالبهٔ خسارت، یک سال دنبال پولتون بدوید». درنهایت مشتری نیز حرف من را تأیید کرد و فرآیند فروش تکمیل شد. در این مثال، من هم نقطه‌ضعف خودمان و هم نقطه‌ضعف شرکت رقیب را بیان کردم؛ اما از نقاط ضعف رقیب موردی را مطرح کردم که برای مشتری شاخص تصمیم بود و نقاط ضعفی از خودمان را گفتم که موجب نخریدن این مشتری نمی‌شد.
miracle
در شرایطی که یک رنگ از محصول را برای فروش داریم، نباید بپرسیم: «چه رنگی دوست دارید؟» باید اماواگرها را سریع رفع کنیم و به تحریک مشتری برای خرید ادامه دهیم.
miracle
فروشنده‌های حرفه‌ای چگونه اماواگرها را رفع می‌کنند؟ فروشنده‌های حرفه‌ای معمولاً اماواگرها را پیش‌بینی و مستند می‌کنند. آن‌ها زمانی که از جلسهٔ فروش خارج می‌شوند، اماواگرهای مطرح‌شده در جلسه را مکتوب می‌کنند. آن‌ها یادداشت می‌کنند که در جلسه چه پرسیدند و من چه پاسخ دادم و می‌بایست چگونه پاسخ می‌دادم. درصدی از تفکرات ما بعد از جلسات، صرف این می‌شود که: «چه چیزی نگفتم و باید می‌گفتم». بایستی زمانی را صرف مستندات اماواگرهای این جلسات کنیم تا برای جلسات بعد یک‌سری اطلاعات دسته‌بندی‌شده داشته باشیم. در این صورت می‌توانیم برای اماواگرها پاسخ مناسب‌تری ارائه کنیم. باید اماواگرها را پیش‌بینی کنیم، مواجهه مناسبی برایش پیدا کنیم و با اعتمادبه‌نفس به آن‌ها پاسخ دهیم.
miracle
مشتری می‌گوید: «اما من فکر می‌کنم این محصول کیفیت خوبی ندارد.» در این شرایط ما باید با کیفیت محصول بازی کنیم و یا اثبات کنیم که کیفیتش خوب است.
miracle
با تکنیک سؤال پرسیدن باید نیاز مشتری را کشف کنیم. اگر درست سؤال نپرسیم و همین‌طور توضیح دهیم خروجی آن چیزی جز گیج شدن مشتری نخواهد بود. باید درست سؤال بپرسیم و روی ویژگی‌هایی که برای این مشتری خاص، مهم هستند مانور دهیم. به‌طورکلی گفتن ویژگی‌ها به‌تنهایی کفایت نمی‌کند.
miracle
وقتی مشتری نسبت به خرید تردید دارد، باید محصول را بدهیم تا امتحان کند. اگر نسبت به کیفیت محصولمان اطمینان داریم هیچ مشکلی ایجاد نمی‌شود.
miracle
«چقدر پول دارید؟» یعنی «چقدر قدرت دارید؟» ولی «چه مقدار برای این خرید بودجه کنار گذاشته‌اید؟»، یعنی «می‌دانم که دست شما باز است، اما محدودیت شما برای این خرید چقدر است؟».
miracle
زمانی که سؤال در مورد کیفیت محصول می‌پرسیم، بهتر است که محصول را به دست مشتری دهیم تا لمس کند و یا اگر خوردنی یا نوشیدنی است، مشتری محصول را بچشد.
miracle
زمانی‌که شما از یک کالا فقط یک مدل موجودی دارید، در این شرایط اگر بگویید: «چه مدلی می‌خواهید؟» درواقع خودتان را به مخمصه انداخته‌اید. توجه مشتری را به نکته‌ای که شاید تاکنون برایش بی‌اهمیت بود، جلب کرده‌اید، اکنون متقاعدسازی مشتری دشوارتر می‌شود.
miracle
وقتی این سؤال‌ها پرسیده می‌شود، مشتری با خود فکر می‌کند که من به‌عنوان فروشنده این نکات ریز را مدنظر قرار می‌دهم، درصورتی‌که او هیچ‌وقت به آن‌ها توجه نکرده است.
miracle

حجم

۱۱۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۱۱۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۴۵,۵۰۰
تومان