دانلود و خرید کتاب صوتی نیروی جادویی محبت

کتاب صوتی نیروی جادویی محبت اثری از ماری دو هنزل است. نویسنده در این کتاب داستان‌هایی الهام‌بخش و تاثیرگذار از زندگی زنان و مردانی را روایت می‌کند که لحظات آخر زندگی‌شان را تجربه می‌کنند.

فروزان تجویدی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است و نسخه صوتی آن را می‌توانید با صدای نسترن حسنی و هوتن شاطری پور بشنوید.

درباره کتاب صوتی نیروی جادویی محبت

کتاب صوتی نیروی جادویی محبت (سفر آشنا) داستانی الهام‌بخش از نیرو و تاثیر محبت است. ماری دو هنزل در این کتاب صوتی از زندگی افرادی صحبت می‌کند که نفس‌های آخرشان را می‌کشند. افرادی که در بستر بیماری گرفتار شده‌اند و به خوبی می‌دانند که پایان زندگی آنان نزدیک است. او که بر بالین این بیماران حضور داشته است، از تجربه‌هایش در این لحظات خاص و بودن در کنار بیماران، تلاش برای آرامش بخشیدن به آن‌ها و نیز ارزشمند کردن لحظات پایانی زندگی نوشته است. اما لحظات پایانی یک زندگی چگونه است؟

شاید شما هم این سوال را از خودتان پرسیده باشید: لحظات آخر زندگی چگونه است؟ مرگ چگونه است؟ آیا پس از مردن به دنیای دیگری وارد می‌شویم یا همه چیز تمام می‌شود؟ آیا تمام این اتفاقات ترسناک است؟

ماری دو هنزل، که سال‌ها به عنوان درمانگر بر بالین بیماران حاضر شده است، در کتاب صوتی نیروی جادویی محبت تجربیاتش را با ما به اشتراک گذاشته است. تجربیاتی که کمکمان می‌کند تا مرگ خود و عزیزانمان را از تجربه‌ی عذاب‌آور و دردناک خارج کنیم. این کتاب تمام آنچه را که لازم است به ما می‌دهد تا بتوانیم لحظات آخر زندگی هر فردی را ارزشمند بدانیم و امید، شجاعت و آرامش را به آدم‌ها هدیه کنیم.

ویژگی دیگر این کتاب صوتی این است که نویسنده به خوبی بر ارزش محبت تاکید کرده است. او با کمک داستان‎‌هایی که بیان می‌کند، روایت‌هایی که تعریف می‌کند و تجربه‌هایی که پشت‌سر گذاشته است، به مخاطبانش در ایجاد رابطه‌ محبت آمیز کمک می‌کند. تکنیک‌های کاربردی این کتاب را می‌توان در زندگی استفاده کرد و از نتیجه آن شگفت زده شد.

چرا باید این کتاب صوتی را بشنویم؟

شنیدن کتاب صوتی نیروی جادویی محبت به ما کمک می‌کند تا به ارزش لحظات پی ببریم. به کمک این کتاب صوتی می‌توانیم مدام به خودمان یادآوری کنیم تا تک‌تک لحظات زندگیمان چقدر ارزشمند هستند. چگونه می‌توانیم این لحظات را برای عزیزانمان که در بستر بیماری هستند به لحظاتی سرشار از آرامش بدل کنیم. همچنین این کتاب می‌تواند ارزش محبت را در زندگی روزمره به ما نشان دهد. داستان‌های کتاب بسیار الهام‌بخش هستند و به مخاطبان دیدگاه جدیدی از مرگ و زندگی پس از مرگ ارائه می‌کند.

شنیدن کتاب صوتی نیروی جادویی محبت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر مقوله‌ مرگ برای شما جالب است و دوست دارد با دیدگاهی متفاوت به آن بنگرید، شنیدن کتاب صوتی نیروی جادویی محبت می‌تواند برایتان جالب باشد.

درباره ماری دو هنزل

ماری دو هنزل، ۵ آگوست ۱۹۴۵ در لیون، فرانسه به دنیا آمد. او روانشناس، درمانگر و نویسنده است. اما او را بیشتر به دلیل فعالیت‌هایی می‌شناسند که برای انسان‌های در حال مرگ و نزدیک به مرگ انجام داده است. او کارش را با درمان بیماران مضطرب و روان‌پریش آغاز کرد. اما پس از مدتی در بیمارستان به بخش تسکینی منتقل شد و در کنار بیمارانی زندگی می‌کرد که در حال سپری کردن آخرین لحظات خود در زندگی زمینی هستند. از دست دادن یکی از دوستان نزدیکش به دلیل ابتلا به بیماری ایدز نیز دلیل دیگری شد تا او را به انجام چنین فعالیت‌هایی ترغیب کند.

نوشتن کتاب نیروی جادویی محبت نیز یکی از همین فعالیت‌ها است. ماری دو هنزل علاوه بر این کتاب، آثار دیگری را هم منتشر کرده است. او همچنین برای فعالیت‌هایش افتخاراتی را نیز از آن خود کرده است. نشان لژیون دونور در سال ۱۹۹۹، نشان لیاقت ملی در سال ۲۰۰۳ و جایزه‌ دانشگاه نامور در سال ۲۰۰۷.

درباره هوتن شاطری‌‌پور

هوتن شاطری پور، یکی از گویندگان توانا است که در زمینه تولید کتاب صوتی فعالیت می‌کند. اگر به کتاب‌های روانشناسی، موفقیت و خودیاری و حتی ادبیات داستانی علاقه‌مندید، می‌توانید کتاب‌ها را با صدای او گوش کنید. او همچنین در سریال شهرزاد، ساخته‌ حسن فتحی، به ایفای نقش پرداخته است.

درباره نسترن حسنی

نسترن حسنی، گوینده رادیو، کتاب صوتی و مدرس دوره‌های فن بیان و مهارت‌های ارتباطی است. او در دانشگاه در رشته روانشناسی تا مقطع کارشناسی تحصیل کرده است و رشته مطالعات فرهنگی و رسانه را تا مقطع کارشناسی ارشد دنبال کرده است. او در حال حاضر، به تولید کتاب صوتی و برگزاری دوره‌های فن بیان مشغول است.

بخشی از کتاب صوتی نیروی جادویی محبت

بعدازظهر به‌پایان می‌رسد و همه ازهم جدا می‌شویم و هریک به اتاقی می‌رویم، چون وقت پخش دارو رسیده است و باید به بیماران رسیدگی شود. ازاین‌هاگذشته، ساعت ملاقات بیماران با خانواده‌های‌شان است. در راه به دختر مارسل برخورد می‌کنم. لبخندی می‌زند و می‌گوید که قصد دارد بنابه خواستهٔ مادر، خواهرها و برادرانش را دور مادر جمع کند. او از این‌که دوباره رفتار مادرش را معقول می‌بیند احساس رضایت‌خاطر می‌کند و با بغضی فروخورده که به‌زحمت پنهانش می‌کند، اضافه می‌کند: «مادرم کاملاً خودش را بازیافته... او همیشه خود به ما می‌آموخت که چطور باید با شهامت زندگی کنیم و حالا هم بهمان نشان می‌دهد که چطور باید با شهامت مرد.»

پیش‌از ترک بیمارستان، سری به اتاق پاتریشیا می‌زنم. اتاقش مملو از جمعیت است: دختر، شوهر و دوستانش همه هستند؛ همین‌طور نوهٔ نه‌ماهه‌اش که چنان خود را در آغوشِ پاتریشیا جا کرده که گویی می‌خواهد به او دلگرمی بدهد. در طرفِ دیگر سبد عظیمی از میوه‌های مناطق گرمسیری روی میز دیده می‌شود. درمجموع، محیطِ گرم و صمیمی‌ای در اطرافش ایجاد شده است. در چهرهٔ پاتریشیا هیچ نشانی از اندوهِ صبح دیده نمی‌شود. مرا به جمع دعوت می‌کند. در پاسخ او را به‌گرمی در آغوش می‌گیرم، می‌بوسم و شب خوشی را درکنار عزیزان برایش آرزو می‌کنم.

در راه خانه به این فکر هستم که یک روز انسان تاچه‌حد می‌تواند پربار باشد. پربار و سرشار، ازنظر برخوردهای انسانی، و ازنظر دیدن صحنه‌های متضاد درکنار هم. برای مارسل و پاتریشیا بسیار خوشحالم. می‌دانم که روزهای سختی پیش رو دارند، ولی هر دو ثابت کردند که به‌سهم خود از یک قدرت درونی برخوردار هستند که بی‌شک به صلاحشان عمل خواهد کرد. یقین دارم این ایمانِ لجوجانه در من، از همین نشانه‌های کوچکی سرچشمه می‌گیرد که هر روز از برابر چشمانم می‌گذرند و نشان می‌دهند که چیزی در درونِ ما وجود دارد که برتر و بزرگ‌تر از خود ماست.