دانلود کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند با صدای مریم نوری درخشان + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند اثر فرخنده آقائی

دانلود و خرید کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند

کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند، از رمان‌های برجسته‌ی معاصر، نوشته‌ی فرخنده آقایی درباره‌ی شخصیتی تنها و بی‌پناه است که در سیر داستان، نزدیک شدن تدریجی او به جنون را می‌بینیم. 

شنیدن کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند با صدای مریم نوری درخشان، به تجربه‌ای بی‌نظیر مبدل می‌شود. 

درباره‌ی کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند

کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند، روایتی عجیب و خواندنی از فرخنده آقایی است. او در این رمان روانشناختی، نگاهی جالب به زندگی شهری در تهران انداخته است. داستان کتاب از شیطان آموخت و سوزاند، داستان زنی تنها است که شب را در اتاق مطالعه‌ی کتابخانه‌ی یک فرهنگسرا صبح می‌کند. او زنی مسیحی است که با مردی مسلمان ازدواج کرده است. به همین دلیل هم مسیحیان او را طرد کرده‌اند. حالا که از همسرش جدا شده است و پسرش را به پدر سپرده است، جایی ندارد. اتفاقاتی که در کتاب از شیطان آموخت و سوزاند می‌افتد هم یادداشت‌های روزانه‌ی او از چهارشنبه ٢١ مرداد ١٣٧٧ تا دوشنبه ١٢ دی ١٣٧٩ است.

کتاب از شیطان آموخت و سوزاند برنده دوره هفتم جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی شده‌ است.

کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر دوست دارید اثری متفاوت و قوی از نویسنده‌ی ایرانی بخوانید، کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند را انتخاب کنید.  

درباره‌ی فرخنده آقایی

فرخنده آقایی نویسنده‌ی ایرانی در سال ۱۳۳۵ در تهران متولد شد. او تحصیلاتش را تا مقطع فوق لیسانس رشتهٔ علوم اجتماعی دانشنامه تکمیل کرد و به کار کردن در بانک مرکزی پرداخت. فرخنده آقایی را بیشتر به خاطر کتاب از شیطان آموخت و سوزاند، می‌شناسند. او در داستان‌هایش بیشتر به مسائل و مشکلات زنان طبقهٔ متوسط شهری می‌پردازد.

بخشی از کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند

چهارشنبه ۲۱ مرداد سال ۱۳۷۷.

اولین شبی است که در اتاق مطالعه‌ی کتابخانه‌ی شبانه‌روزی فرهنگسرای اندیشه می‌خوابم. ساختمانی چند طبقه در میان پارکی قدیمی. بارها به کتابخانه سر زده بودم ولی تا امروز عضو نبودم. ظهر به سرم زد اگر بشود همینجا بمانم. به مطب دکتر آفتاندلیان برگشتم. از سودابه و شوهرش، آقای فاطمی، پنج‌هزارتومان قرض کردم. بابت حق عضویت. حتما از اینکه دیگر در مطب نمی‌خوابم خوشحال شدند. هم دکتر و هم سودابه چندبار مرا جواب کرده بودند. خوشبختانه دو قطعه عکس سیاه و سفید همراه داشتم. آخرین عکس‌هایم. باید یادم باشد به عکاس‌خانه‌ی لازاریان سفارش عکس بدهم. نمی‌دانم هنوز نسیه قبول می‌کند یا نه. شب در اتاق مطالعه‌ی خانم‌ها در طبقه‌ی بالا می‌مانم. سه صندلی چوبی را کنار هم می‌گذارم که روی آن‌ها بخوابم. اتاق مطالعه‌ی آقایان در طبقه‌ی پایین قرار دارد.

پنجشنبه ۲۲ مرداد.

صبح زود بیدار شدم. صابون و حوله و مسواکم را برداشتم و به محوطه‌ی پارک رفتم. هوای پارک خیلی خنک و عالی بود و پرنده‌ها بیخیال روی درخت‌ها می‌خواندند...

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۰

حجم

۰

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۰

حجم

۰

قابلیت انتقال

ندارد