دانلود و خرید کتاب صوتی باغی که درخت نداشت
معرفی کتاب صوتی باغی که درخت نداشت
باغی که درخت نداشت، نوشتهی فاطمه سرمشقی بازنویسی افسانهی قدیمی دختر نارنج و ترنج است.
این داستان با رویکردی محیط زیستی نوشته شده است. گلی صفری تصویرگری این کتاب را بر عهده داشته است و نشر نردبان (واحد کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران) آن را چاپ کرده است.
این کتاب عنوان سومین اثر برگزیده در جایزه سپیدار را از آن خود کرده است.
دربارهی کتاب «باغی که درخت نداشت»
پسر پادشاه به دنبال دختر نارنج و ترنج میگردد. اما در عوض به باغی که درخت نداشت، رسید. این باغ درخت نارنجی ندارد که غولها مراقبش باشند. درختها را بریدهاند و به جایش خانه و پاساژ ساختهاند. اما چه پاساژهایی! رنگ به رنگ! غولها هم این پاساژ ها را دوست دارند. اما آیا میشود باغی که درخت ندارد را تصور کرد؟ اصلا میشود دنیایی را دید که درخت نارنج نداشته باشد؟ حتما دانهی نارنجی، جایی پنهان شده است و منتظر روییدن است.
باغی که درخت نداشت، بازآفرینی افسانهی کهن دختر نارنج و ترنج با خوانشی محیط زیستی است. فاطمه سرمشقی در نوشتن داستان باغی که درخت نداشت تلاش کرده تا با توجه به اهمیت و لزوم پرداختن به افسانهها و بازآفرینی خاص خودش، به موضوعاتی که دغدغههای امروز جامعهی بشری هستند بپردازد.
کتاب «باغی که درخت نداشت» را به چه کسانی پیشنهاد میدهیم
کودکان قطعا از خواندن افسانههای قدیمی آن هم به صورتی که با مسائل آشنای روز، بازنویسی شده باشند، لذت میبرند. اما این کتاب برای مربیان کودک، والدین و افرادی که دغدغهی حفظ و سلامت محیط زیست را دارند هم مناسب است.
دربارهی فاطمه سرمشقی
فاطمه سرمشقی نویسندهی داستان باغی که درخت نداشت، در زمستان سال 1357 در بیجار متولد شد. در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، زبان و ادبیات فارسی خواند و کارشناسی ارشد را در سال ۱۳۸۴ در پژوهشگاه علوم انسانی با پایان نامهای با عنوان «رویکرد جامعهشناختی و فمنیستی در تحلیل رمان سووشون» (چاپ شده در انتشارات علمی و فرهنگی) به پایان رساند. چندسال در دانشگاه علوم انسانی سمنان تدریس کرد، اما دغدغهی اصلی او نوشتن برای کودکان و نوجوانان است. او آثار بسیاری را برای کودکان و نوجوانان تالیف کرده است .سه عنوان دیگر را نیز از همین مجموعه به رشتهی تحریر درآورده است. او در هر عنوان یکی از افسانههای قدیم را با خوانش محیط زیستی بازنویسی کرده است.
جملاتی از کتاب «باغی که درخت نداشت»
یکی بود یکی نبود. سالها پیش در شهری دور پادشاه و ملکهای در قصری زیبا زندگی میکردند.
آنها با هم پیمان بستند که اگر خدا به آنها پسری بدهد هر سال روز تولدش، حوض وسط حیاط قصر را پر از عسل کنند تا مردم شهر بیایند و هر چقدر دلشان میخواهد عسل بردارند.
بعد از نه ماه و نه روز و نه ساعت، آنها صاحب پسری میشوند.
از آن به بعد هر سال روز تولدش، حوض قصر را پر از عسل میکنند..
زمان
۲۰ دقیقه
حجم
۱۸٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۲۰ دقیقه
حجم
۱۸٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
من از طاقچه کتاب خریداری کردم باز نمی شود و می نویسه که اشکال است صبور باشید بعد ...دوباره کتاب فروش رو سایت می گذا