دانلود کتاب صوتی اندوه بالابان + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی اندوه بالابان

دانلود و خرید کتاب صوتی اندوه بالابان

معرفی کتاب صوتی اندوه بالابان


کتاب اندوه بالابان، داستانی درباره‌ی قاچاق پرندگان ارزشمند ایران به خارج از کشور است. مهدی رجبی نویسنده‌ی این اثر است.

بهزاد شفق کار تصویرگری را بر عهده داشته و انتشارات نردبان (واحد کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران) این کتاب را چاپ کرده است.

این کتاب در اولین دوره‌ی جشنواره‌ی سپیدار به عنوان اثر برگزیده معرفی شده است.

درباره‌ی کتاب «اندوه بالابان» 

بالابان یکی از پرنده‌های شکاری ارزشمند ایران است. اندوه بالابان، روایت قاچاق این پرنده‌های ارزشمند به خارج از کشور ایران و به خصوص کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس است. 

مندو، پسر نوجوانی که روی لنج شبوت همراه با ناخدا سمیر کار می‌کند، در یکی از سفرها به شارجه متوجه اسباب عجیب یکی از همسفرها می‌شود. زمانی که متوجه می‌شود این جعبه‌ی بزرگ، قفس پرندگانی است که برای قاچاق به کشورهای دیگر فرستاده می‌شوند، بسیار ناراحت می‌شود و می‌خواهد آن‌ها را آزاد کند. آنچه که بیشتر موجب ناراحتی و تعجب او می‌شود این است که ناخدا را در حال همکاری با مرد قاچاقچی می‌بیند. حال باید دید که آیا مندو موفق می‌شود جلوی این فاجعه محیط زیستی را بگیرد یا نه. 

داستان اندوه بالابان در شهرهای جنوبی کشور اتفاق می‌افتد. استفاده از برخی اصطلاحات و واژه‌های بومی خاص آن منطقه به فضاسازی مناسب داستان کمک کرده است و روان پیش رفتن داستان، سبب شده تا خواندن کتاب، آسان و دلچسب گردد. 

کتاب «اندوه بالابان» را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب اندوه بالابان برای کودکان و نوجوانان ده سال به بالا، مناسب و خواندنی است. اما روایت جذاب کتاب می‌تواند توجه تمام افرادی را که در راه حفظ محیط زیست قدمی برداشته‌اند، به خود جلب کند. 

درباره‌ی مهدی رجبی

مهدی رجبی با رتبه‌ی تک رقمی 2 وارد دانشکده‌ی سینما تئاتر شده است. فیلم ساخته و فیلمنامه هایی هم نوشته است اما حالا نزدیک به یک دهه است که برای کودکان و نوجوانان کتاب می‌نویسند. اولین اثر او کنسرو غول بود که توجه منتقدان را به خود جلب کرد. بسیاری از آثار او از جمله اندوه بالابان، آثار و افتخارات زیادی را از آن خود کرده‌اند. 

جملاتی از کتاب «اندوه بالابان»

یکی از جاشو ها به نام صاحب، لاستیک بزرگی را قل داد و گوشه‌ای جا سازش کرد.

پوستش همرنگ همان لاستیک سیاه تریلی بود. از جیبش چند اسکناس درشت درآورد و نشان مندو داد. «اینقدر انعام دیدی به عمرت مندو خرسه؟ همو آقای برسام داد.»

از وقتی این غریبه پاشو گذاشته بود روی لنج، ناخدا ساکت و مرموز شده بود. مندو پرسید: «ناخدا راست میگه؟ خو یعنی، مار توشه جدی؟» ناخدا داد زد: «لابد هست! صدبار نگفتُمت تو اثاث مردم سرک نکش؟» مندو سرش رو انداخت پایین. برسام زد روی شکم مندو و گفت: «شارجه که رسیدیم انعام تپل میدم بهت.» مندو با اخم دستش رو پس زد. ناخدا زل زد به دریا و گفت: «شبوت آدم‌های خسیسِ وسط تنگه رو می‌اندازه تو دریا! شنا بلدی؟»


نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۲۱ دقیقه

حجم

۲۰٫۰ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۲۱ دقیقه

حجم

۲۰٫۰ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان