
دانلود و خرید کتاب صوتی آینه
برای خرید و دانلود کتاب صوتی آینه نوشته محمود دولتآبادی و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی آینه
«محمود دولتآبادی» نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس برجسته ایرانی است که آثارش به بیش از ده زبان زنده دنیا ترجمه شده است. او تا کنون برنده چندین جایزه داخلی و خارجی شده، از جمله برگزیده جایزه ادبی «یانمیخالسکی» سوییس و جایزه «شوالیه ادب و هنر فرانسه». داستان های دولت آبادی اکثرا در روستاهای خراسان اتفاق میافتد. داستان کوتاه «آینه» درباره مردی است سالهاست خود را در آینه ندیده، سالهاست نخندیده و حتی سالهاست شناسنامهاش را گم کرده و به دنبال هویتش میگردد. در این کتاب صوتی داستان آینه را با صدای آشنای «میلاد تمدن» میشنوید: «مردی که در کوچه میرفت به صرافت افتاد به یاد بیاورد که زمانی در حدود سیزده سال میگذرد که نخندیده است و حالا... چون دهان به خنده گشود با یک حس ناگهانی متوجه شد که دندانهایش یک به یک شروع کردند به ورآمدن، فروریختن و افتادن جلوی پاها و روی پوزهی کفشهایش. همچنین حس کرد بهتدریج تکهای از استخوان گونه، یکی از پلکها، ناخنها و... دارند فرو میریزند؛ و به نظرش آمد، شاید زمانش فرا رسیده باشد که وقتی، اگر رسید به خانه و پا گذاشت به اتاقش، برود نزدیک بخاری و یک نظر ـ برای آخرین بار ـ در آینه به خودش نگاه کند! »
این کتاب و چندین کتاب صوتی رایگان فارسی دیگر را در طاقچه میتوانید بشنوید.
دیگران دریافت کردهاند
با صدای میلاد تمدن
مشاهده همهسایر کتابهای انتشارات ماه آوا
مشاهده همهاطلاعات تکمیلی
دستهبندی | |
شابک | undefined |
زمان | ۰۰ ساعت و ۱۵ دقیقه |
قابلیت انتقال | ندارد |
حجم | ۱۴٫۸ مگابایت |
نظرات کاربران
شرح این داستان را قیصر امینپور در مصرعی زیبا اینچنین خلاصه کرده؛ دیرگاهیست که افتادهام از خویش به دور، شاید این عید به دیدار خودم هم بروم.
یاد این شعر از علیرضا قزوه افتادم: نه پلکی می زند عقلم، نه راهی می رود هوشم چراغ خسته ای در انتهای شهر خاموشم شبیه گنگ حیرانم، همین اندازه می دانم نه هشیارم، نه سرمستم، نه بیدارم، نه مدهوشم به یاران اعتمادی نیست از
بسیار از شنیدنش لذت بردم و واقعا موافقم که اگر هویت خودمونو نشناسیم اونوقت مجبور میشیم ادای بقیه رو در بیاریم ولی حداقل شخصیت اصلی داستان این شجاعت رو داشت که با این حقیقت که برای خودش مرده و هویتی
داستان کوتاه و پر مفهوم و زیبایی بود. اما همین داستان کوتاه میتونه ایده یه داستان بلند یا حتی رمان باشه .بعضی ها آخرش رو درک نکرده بودند ، اما به نظر من پایان جالبی هم داشت. به هر حال
چه داستان سازی زیبایی قبول دارید آدم با آدم زنده است؟ اگر خانواده نداشته باشی،همدم و همسر نداشته باشی دیگه بودن یا نبودن همسایه و نانوا و سوپری محل و ... چه فرقی داره؟ مدت هاست ما انسان ها به معنای حقیقی خودمون رو
این یک کتاب کاملا سلیقه ایی است و بسته به نوع نگرش میتواند معنای متفاوتی داشته باشه به نظرمن متن داستان ناراحت کننده بود ولی در مجموع جذب شدم به داستان و صدای گوینده ممنون💙🦋
داستان خوبی بود، و در عین حال غمناک یکم مفهومی بود و صریح نبود همین جذابش کرده بود
تا دیر نشده دوست بداریم اجازه بدیم دوست داشته بشیم تا دیر نشده لبخند بزنیم تا دیر نشده خودمان را زندگی کنیم ....
کتاب خوبی بود گویندگی خیلی خوبی داشت صریح و واضح
داستان جالب و کوتاهی بود 👌