کتاب صوتی سرماونک (سرمه دان) + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب صوتی سرماونک (سرمه دان)

دانلود و خرید کتاب صوتی سرماونک (سرمه دان)

امتیازبدون نظر

معرفی کتاب صوتی سرماونک (سرمه دان)

کتاب سرماونک (سرمه‌دان) نوشته‌ی داریوش جعفری، بازآفرینی‌ای از متل لکی قدیمی «هفت برا» است که با گویندگی خود نویسنده و توسط انتشارات پیشوک منتشر شده است. این کتاب صوتی، قصه‌ای فولکلوریک و بومی از فرهنگ لکی را روایت می‌کند و با زبان و حال‌وهوای محلی، مخاطب را به دنیای افسانه‌ها و قصه‌های کهن زاگرس می‌برد. سرماونک نه‌تنها بازتابی از باورها و اسطوره‌های مردم لرستان است، بلکه با بازآفرینی خلاقانه، قصه‌ای پرکشش و پرحادثه را پیش روی شنونده قرار می‌دهد. نسخه‌ی صوتی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب سرماونک (سرمه دان)

کتاب صوتی سرماونک به قلم داریوش جعفری، روایتی است از یک افسانه‌ی لکی که ریشه در فرهنگ و سنت‌های شفاهی مردم لرستان دارد. این کتاب در ژانر قصه‌های فولکلوریک و بازآفرینی ادبی قرار می‌گیرد و با بهره‌گیری از عناصر بومی، داستانی چندلایه و پرماجرا را روایت می‌کند. ساختار کتاب بر پایه‌ی روایت خطی و کلاسیک قصه‌های عامیانه است؛ با شخصیت‌هایی چون هفت برادر، خواهر کوچک و موجودات اسطوره‌ای مانند نره‌دیو هفت‌سر و هفت بانو. روایت، همزمان با زبان فارسی و لکی، فضایی اصیل و بومی خلق کرده است. نویسنده با بازآفرینی متل «هفت برا»، تلاش کرده است تا هم اصالت روایت را حفظ کند و هم آن را برای مخاطب امروزی قابل لمس و شنیدنی سازد. این کتاب، علاوه‌بر سرگرمی، دریچه‌ای به فرهنگ، باورها و آیین‌های مردم زاگرس می‌گشاید و مخاطب را با دنیای قصه‌های شفاهی و اسطوره‌ای آشنا می‌کند.

خلاصه داستان سرماونک (سرمه دان)

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان کتاب صوتی سرماونک با آرزوی هفت برادر برای داشتن خواهری آغاز می‌شود. مادرشان به آن‌ها قول می‌دهد که اگر فرزندی به دنیا آورد، نشانه‌ای بر در خانه می‌گذارد تا پسر یا دختر بودن نوزاد را بفهمند. اما حسادت همسایه باعث می‌شود نشانه‌ها جابه‌جا شوند و برادران، گمان کنند که باز هم پسری به دنیا آمده و از غم بی‌خواهری، خانه و دیار را ترک می‌کنند. خواهر کوچک، بی‌خبر از سرنوشت برادران، بزرگ می‌شود و روزی با راهنمایی کلاغی دانا، از وجود برادرانش باخبر می‌شود و سفری پرخطر را برای یافتن آن‌ها آغاز می‌کند. او هفت کوه و هفت صحرا را پشت سر می‌گذارد و سرانجام به اقامتگاه برادران می‌رسد. پس از ماجراهایی، خواهر و برادران دوباره به هم می‌رسند، اما آرامش آن‌ها با ورود نره‌دیو هفت‌سر و هفت بانو به خطر می‌افتد. خواهر با شجاعت و تدبیر، از پس مشکلات برمی‌آید و در نهایت، پس از عبور از آزمون‌های دشوار و خیانت همسران برادران، بی‌گناهی خود را اثبات می‌کند. داستان با بازگشت خانواده به آبادی و برقراری صلح و شادی به پایان می‌رسد، درحالی‌که ارزش‌هایی چون وفاداری، فداکاری و پیوند خانوادگی در بستر روایت برجسته شده‌اند.

چرا باید کتاب سرماونک (سرمه دان) را بشنویم؟

کتاب صوتی سرماونک با بازآفرینی یک افسانه‌ی کهن، فرصتی برای آشنایی با فرهنگ و قصه‌های بومی زاگرس فراهم کرده است. این کتاب نه‌تنها سرگرم‌کننده است، بلکه با زبان و روایت محلی، مخاطب را به دنیای ارزش‌ها و باورهای مردم لکی می‌برد. شنیدن این قصه، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌گویی شفاهی و اسطوره‌ای را رقم می‌زند و مخاطب را با مفاهیمی چون خانواده، وفاداری، حسادت و گذشت آشنا می‌کند. همچنین، سرماونک نمونه‌ای از حفظ و انتقال میراث فرهنگی و ادبیات شفاهی به نسل‌های جدید است.

شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

شنیدن این کتاب به علاقه‌مندان قصه‌های فولکلوریک، دوست‌داران فرهنگ و ادبیات بومی، پژوهشگران مردم‌شناسی و کسانی که به روایت‌های اسطوره‌ای و داستان‌های خانوادگی علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که دغدغه‌ی حفظ زبان‌ها و سنت‌های محلی را دارند، این کتاب گزینه‌ای ارزشمند است.

بخشی از کتاب سرماونک (سرمه دان)

«یکی نبود، یکی نبود؛ هیچ کس نبود، فقط خدا. هفت برادر بودند که هیچ خواهری نداشتند. برادرها هر روز و هر شب رو به آسمان کرده و به دم‌گاه خدا برای داشتن خواهری دعا می‌کردند. آنان شکارچی بودند و هر بار که به شکار می‌رفتند، آرزو می‌کردند به محض بازگشت به خانه ببینند که دختری برای خانواده به دنیا آمده است. تا گذشت و مادرشان حامله شد و پا به ماه. روزی پسرها او را دوره کردند و گفتند: «مادرجان! الهی قربانت شویم. اگر ما منزل نبودیم و نوزاد به دنیا آمد، لطفاً اگر پسر بود این تیر و کمان و اگر دختر بود این سرمه‌دان را به دروازه‌ی خانه آویزان کن، تا زمانی که از شکار برمی‌گردیم از دور متوجه شویم پسر زاییده‌ای یا دختر.» مادر گفت: «به روی چشم.» روزی که پسرها کوهستان بودند مادر دردش گرفت و نوزاد به دنیا آمد. دختر صورت‌جون و نازنین به دنیا آمد. مادر با عجله سرمه‌دان را به در خانه آویزان کرد تا هفت برادر از دور ذوق کنند که بالاخره صاحب خواهر شده‌اند. اما آخ از حسادت و بی‌وجدانی آدمیزاد! زن همسایه‌شان که چشم دیدن شادی آنان را نداشت، سه‌سوت آمد و یواشکی سرمه‌دان را برداشت و جای آن تیر و کمانی آویزان کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۲۹ دقیقه

حجم

۲۶٫۷ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۲۹ دقیقه

حجم

۲۶٫۷ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان