دانلود کتاب صوتی ستاره ها چیدنی نیستند با صدای گروه گویندگان + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی ستاره ها چیدنی نیستند اثر محمدعلی حبیب اللهیان

دانلود و خرید کتاب صوتی ستاره ها چیدنی نیستند

انتشارات:نشر معارف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی ستاره ها چیدنی نیستند

کتاب صوتی ستاره ها چیدنی نیستند نوشتهٔ محمدعلی حبیب اللهیان است. گویندگی این رمان صوتی را گروه گویندگان انجام داده‌اند و نشر معارف آن را منتشر کرده است؛ برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی.

درباره کتاب صوتی ستاره ها چیدنی نیستند

کتاب صوتی ستاره ها چیدنی نیستند که در زمستان ۱۴۰۰ توسط نشر معارف برای اولین‌بار منتشر شد، حاوی یک رمان معاصر ایرانی است. داستان درمورد زندگی دختری آمریکایی به نام «سارا» است که به‌دنبال پاسخ برخی پرسش‌های اساسی که ذهنش را مشغول کرده، به مرکز مطالعات اسلامیِ نیویورک مراجعه می‌کند. پس از این است که زندگی سارا دچار تغییرات می‌شود. این داستان برگرفته از یک روایت واقعی و تلفیقی از داستان و واقعیت است. سارا برای دفاع از حقوق زنان در مؤسسه‌ای در آمریکا مشغول به کار است. در یکی از فعالیت‌های این مؤسسه که زیر نظر وزارت امور خارجهٔ ایالات متحدهٔ آمریکا است، فعالان مؤسسه به‌بهانهٔ نجات زنان مسلمان، به تخریب چهرهٔ حجاب می‌پردازند. این جریان باعث ایجاد سؤالات و تضادهایی در ذهن سارا می‌شود. سارا در پی یافتن پاسخ سوالات ذهنی خود همراه با دوستش (ماشا) به مرکز مطالعات اسلامی در نیویورک مراجعه می‌کنند و در این بین با سلسلهٔ جلسات «برای همهٔ خانم‌های دنیا» آشنا می‌شود. در این جلسات، سخنران به بررسی مقولهٔ حجاب از زوایای مختلف می‌پردازد و مسئلهٔ حجاب را در ادیان و جوامع مختلف بررسی می‌کند. 

شنیدن کتاب صوتی ستاره ها چیدنی نیستند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان با داستانی واقعی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی ستاره ها چیدنی نیستند

«صبح زود روز یک‌شنبه، وقتی پدر و مادر سارا هنوز خواب بودند، سارا به‌سمت مرکز اسلامی نیویورک به راه افتاد و ماشا هم در میانهٔ راه به او پیوست. سارا با لبی خندان و صورتی بشاش به ماشا رسید. وقتی ماشا از او علت خوشحالی‌اش را پرسید؛ سارا گفت که برایش باورنکردنی بوده که بعد از صحبت با پدرش، تا حد زیادی از شدت مخالفت پدرش کم شده است.

موضوع از این قرار بود که: شب گذشته، سارا بعد از چند روز ماندن پیش ماشا، بالاخره عزمش را جزم کرد که به خانه برگردد و با پدرش صحبت کند. برای همین وقتی پس از تماس تلفنی ماشا به پدرش -که به خواست سارا انجام شد- فهمید پدرش کمی سرحال است و وقت مناسبی برای صحبت کردن با اوست، از ماشا خداحافظی کرد و به خانه‌شان رفت.

وارد ساختمان که شد، رفت کنار پدرش نشست. دست او را لمس کرد و با لحنی آرام از او درخواست کرد که به حرف‌هایش گوش دهد. پدرش ابتدا چندان توجهی نکرد اما وقتی سارا بدون مقدمه گفت: «پاپا! اصلاً میدونی من دستور دارم که به شما احترام بذارم؟ این چند روز بارها می‌خواستم داد و فریاد راه بندازم و... اما باید طبق این دستور عمل کنم. چون احترام به شما برای من یه وظیفه‌ست. اینو میدونستی پاپا؟... روحانی مسلمانی که باهاش آشنا شدم بهم گفت نباید به پدر و مادرت بی‌احترامی کنی. حتی نباید بهشون بد نگاه کنی. تا خدا از دستت راضی باشه. این یه دستوره توی دین اسلام پاپا! همون که این دستور رو داده، نوع پوشش من رو هم تعیین کرده... اون وقت شما می‌خواین من با اون مخالفت کنم؟ چرا آخه؟...» پدرش نتوانست به حالت قهر خودش ادامه دهد. سارا ناباورانه دید که خطوط صورت پدرش تغییر کرد و نگاهش از حالت عصبی و ناراحت تبدیل شد به کنجکاوی و دقت.

پدر سارا در حالی‌که سعی می‌کرد چهره‌اش بی‌تفاوت و خنثی باشد، پرسید: «مگه نگفتی دین مسلموناست؟» سارا دست پدرش را فشار داد و با ذوق گفت: «چرا! ولی نه اون اسلامی که به ما گفتن. پاپا اگه قوانینش رو برات بگم باورت نمیشه! حضرت محمد کامل‌ترین دین رو برای آدم‌ها آورده. یقین دارم نمیدونی این دین به تمام جزئیات زندگی آدم، روحش، روانش، جسمش، حتی خواب و خوراکش توجه کرده. پاپاجون...» پدر سارا دستش را از توی دست سارا بیرون کشید و موهایش را مرتب کرد. بعد نگاهش را سمت اتاق سارا انداخت و گفت: «پاشو یه منبعی از این اطلاعات بیار ببینم.» و... شده بود آن‌چه سارا می‌خواست اتفاق بیفتد. گرچه مادر سارا مثل پدرش راضی و آرام نشده بود و هنوز اکراه داشت از این‌که سارا با کسانی که او را با اسلام آشنا کرده‌اند، رفت‌وآمد داشته باشد؛ اما حرف آخر را پدرش زد و گفت: «پس... هربار که جلسه‌ای رفتی، هرچی شنیدی و بهت گفتن باید برای من واگو کنی. هر کتابی هم که بهت دادن، به منم باید بدی ببینم چی توش نوشته. باید بدونم دیگه از پدر و مادر چی میگه این دین؟»»

نظرات کاربران

کاربر 5354135
۱۴۰۲/۱۱/۲۶

اینکه همزمان با خوندن اهنگ بی کلام پخش میشه مورد جالبی نیست، و حتی موجب سردرد من شد. در فصل دوم هم حدود اواسط اش صدای ای بابا گفتن گوینده و تپق زدن و تکون خوردن ضبط صوت و ورق زدن

- بیشتر
کاربر 6893208
۱۴۰۳/۰۲/۰۲

بنظرم این کتاب بسیار زیبا و پرمحتوا نوشته شده. فقط حیف که گوینده ها جز راوی فصل اول و دوم و سوم مناسب نبودند برای این متن گرانبها،یا بسیار اشتباه کلامی داشتند،یا تند می‌خواندند یا لحن مناسبی نداشتند.لطفا تجدید روایت

- بیشتر

زمان

۱۰ ساعت و ۵۳ دقیقه

حجم

۵۹۸٫۷ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۱۰ ساعت و ۵۳ دقیقه

حجم

۵۹۸٫۷ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان