دانلود کتاب صوتی بین دو قلمرو با صدای فیروزه آدابی + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی بین دو قلمرو اثر سولیکا جواد

دانلود و خرید کتاب صوتی بین دو قلمرو

معرفی کتاب صوتی بین دو قلمرو

کتاب صوتی بین دو قلمرو نوشتهٔ سولیکا جواد و ترجمهٔ حنانه گرجی است. گویندگی این داستان واقعی صوتی را فیروزه آدابی انجام داده و انتشارات دیجیتال آوای موج کتاب (نشر صوتی) آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی بین دو قلمرو

کتاب صوتی بین دو قلمرو (داستان یک بیماری) [Between Two Kingdoms] حاوی یک داستان است. این داستان، خاطرات کسی است که در زندگی‌اش وقفه‌ای به وجود آمده است. نویسندهٔ این داستان که برندهٔ جایزهٔ امی، سخنران، بازماندهٔ سرطان و فعال اجتماعی بوده است، داستان واقعی زندگی خودش را در این اثر صوتی رواتی کرده است. او این کتاب را با استفاده از یادداشت‌های روزانه، سوابق پزشکی، مصاحبه‌های خود و گلچینی از نامه‌ها نوشته است. سولیکا جواد، تابستان سالی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد، داشت خودش را آماده می‌کرد که همان‌طور که در سخنرانی‌های جشن فارغ‌التحصیلی می‌گویند وارد دنیای واقعی شود. او عاشق شده و به پاریس نقل‌مکان کرده بود تا به رؤیای خود، خبرنگاری جنگ تحقق بخشد، اما دنیای واقعی او را به منطقهٔ جنگی بسیار متفاوتی برد. همه‌چیز با یک خارش شروع شد؛ بعد خستگی هم اضافه شد و در پی آن چرت‌های شش‌ساعته که فقط باعث می‌شد خستگی‌اش بیشتر شود. به دکتر رفت و چند هفته بعد از تولد ۲۳سالگی‌اش بود که با تشخیص بیماری لوسمی، با ۳۵درصد احتمال زنده‌ماندن مواجه شد. با او همراه شوید تا بدانید چگونه به زندگی بازگشته است.

شنیدن کتاب صوتی بین دو قلمرو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب خاطرات و خودزندگی‌نامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی بین دو قلمرو

«ما از آن خانواده‌ها نیستیم که دور هم بنشینیم و گریه کنیم. آن شب وقتی به خانه رسیدیم، مادرم در کارگاهش خلوت کرد و در را بست. من خودم را در اتاقم حبس کردم. پدرم در جنگلی که نزدیک خانه‌مان بود پیاده‌روی طولانی کرد و چندین ساعت بعد با چشم‌های قرمز برگشت. برادرم، آدام، سال آخر کالج و در آرژانتین بود. تصمیم گرفته بودیم تا زمانی که درمورد روند درمان چیز زیادی نمی‌دانیم فعلاً چیزی از بیماری‌ام به او نگوییم. اما دربارۀ دوستانم، اصلاً نمی‌دانستند که حالم خوب نیست یا به آمریکا برگشته‌ام. هنوز در صفحۀ فیس‌بوکم برایم پیام می‌گذاشتند که هماهنگ کنیم و در پاریس همدیگر را ببینیم.

همین‌طور که روی تختم دراز کشیده بودم یک‌دفعه هوس کردم که این خبر هولناک را به دیگران بگویم. با خودم فکر کردم که اگر آن را با صدای بلند بگویم، کم‌کم برایم واقعی می‌شود. گوشی را برداشتم و به جیک، یکی از دوستان بسیار صمیمی دورۀ کالجم زنگ زدم. قبل از اینکه بخواهم لغات مناسب را برای ویل پیدا کنم، به تمرین نیاز داشتم و مطمئن بودم که جیک درک می‌کند. اما تا همین امروز هیچ‌وقت ندیده‌ام که کسی آن‌قدر سریع مکالمه را تمام کند و گوشی را بگذارد. عذرخواهی کرد و گفت که کاش می‌توانست بیشتر صحبت کند، اما کاری دارد که باید انجام دهد. قول داد که بعداً، همان شب با من تماس بگیرد. تماس نگرفت. چند هفته‌ای اصلاً خبری از او نبود. اولین اتفاقی بود که به من نشان می‌داد سرطان برای نزدیکان آدم عذاب‌آور است و وقتی آدم‌ها نمی‌دانند که باید چه چیزی بگویند، معمولاً اصلاً چیزی نمی‌گویند. قبل از نابودی آن میزان از شهامتم که مانده بود، به ویل زنگ زدم. هنوز در مراحل اول رابطه‌مان بودیم. چه انتظاری داشتم؟ اینکه همه‌چیز را یک‌سو بگذارد و دوباره نقل‌مکان کند به اینجا، ساراتوگا، بیاید و با من و پدر و مادرم که تابه‌حال آن‌ها را ندیده است زندگی کند؟ همین‌طور که منتظر جواب دادن او بودم، با نفس‌های عمیق خودم را آرام می‌کردم. به او گفتم: «نتایج نمونه‌برداری اومد. چیزی دارم که بهش لوسمی حاد می‌گن.» صدایم گرفت. «اصلاً نمی‌دونم چی می‌شه. می‌دونم که درمورد همچین چیزی تعهدی نداریم.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۱۶ ساعت و ۵۷ دقیقه

حجم

۹۴۹٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱۶ ساعت و ۵۷ دقیقه

حجم

۹۴۹٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان