دانلود کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت با صدای صدیقه ساعتی زاده + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت

دانلود و خرید کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت

نویسنده:شیما سورن
گردآورنده:آوای چیروک
انتشارات:آوای چیروک
امتیاز:
۲.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت

کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت نوشتهٔ شیما سورن، حاصل گردآوری آوای چیروک و حاصل گویندگی صدیقه ساعتی زاده است. آوای چیروک این مجموعه داستان کوتاه، معاصر و ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت

کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت حاوی یک مجموعه داستان کوتاه و معاصر و ایرانی در دو بخش است.

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی مادام دوژاپل وافل بلژیکی دوست داشت

«کر می‌شده بودم حالا و ته زمین بودم، آن هم این وقت شب که همه کائنات در خواب بودند، حتی مامان که شب‌ها تا نیمه سریال ترکی می‌دید. تازگی‌ها شرکت مرا برای کار به هلند می‌فرستاد، ایستگاه متروی جدیدی که روتردام را از مسیر کوتاه‌تری به اوترخت وصل می‌کرد، و من شبیه برگ معلقی در هوا به هیچ جای زمین وصل نبودم، سه طبقه زیر زمین بودم در هوای سرد و مرطوب که خون را در رگ‌ها منجمد می‌کرد. فلاسکی پر از قهوه کرده بودم و هرچند دقیقه دستانم را به دورش حلقه می‌کردم. کارمان را زمانی شروع می‌کردیم که حرکت قطارها متوقف می‌شد و مترو خالی از مسافر بود. تارا رفته پسرمان را با خود برده بود و من به دلیل تهدید به بچه دزدی از دیدار پسرم محروم بودم، اما فکر می کرد مهمه اینها به دَرَک چون کار می‌کردم و تا زمانی که کار می‌کردم همه چیز خوب بود!

کاربر 2371786
۱۴۰۲/۱۱/۰۹

بسیار عالی

Shima1362
۱۴۰۳/۰۲/۱۱

عالی

زمان

۲ ساعت و ۴ دقیقه

حجم

۱۷۱٫۱ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۲ ساعت و ۴ دقیقه

حجم

۱۷۱٫۱ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان