دانلود و خرید کتاب صوتی پرنده گرفتار و باغبان طمعکار
معرفی کتاب صوتی پرنده گرفتار و باغبان طمعکار
کتاب صوتی پرنده گرفتار و باغبان طمعکار نوشتهٔ جعفر ابراهیمی (شاهد) است. ایلیا وخشور گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و ناشر صوتی سماوا آن را منتشر کرده است. کتاب صوتی حاضر، جلد دوم از مجموعهٔ «قصههای مثنوی» است که برای کودکان دبستانی به نگارش درآمده است.
درباره کتاب صوتی پرنده گرفتار و باغبان طمعکار
کتاب صوتی پرنده گرفتار و باغبان طمعکار یکی از قصههای مثنوی را در بر گرفته است. این کتاب صوتی در واقع حاوی داستانی بازنویسیشده نوشتهٔ مولانا جلال الدین محمد بلخی است که برای کودکان دبستانی تهیه شده است. در این داستان، باغبانی را میبینیم که صاحب باغی سرسبز و پرمیوه است. پرندگان زیبا و خوشآواز بر شاخسار درختان سربهفلک کشیدهٔ این باغ لانه کردهاند؛ تا اینکه یک روز باغبان تصمیم میگیرد برای پرندگان دامی بگذارد تا آنها را شکار و از گوشتشان غذایی لذیذ مهیا کند. او در نهایت موفق میشود پرندهای را به دام خود بیندازد، اما این پایان ماجرا نیست و وقایعی که در ادامه رقم میخورد، این حکایت کوتاه را به داستانی شنیدنی بدل میکند.
شنیدن کتاب صوتی پرنده گرفتار و باغبان طمعکار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به همهٔ کودکان دبستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره جعفر ابراهیمی (شاهد)
جعفر ابراهیمی (شاهد)، یک نویسنده و شاعر ایرانی است که در سال ۱۳۳۰ در روستای حور متولد شد. سال ۱۳۸۵ بود که جعفر ابراهیمی فعالیت خود را در حوزهٔ کودک و نوجوان آغاز کرد و ۵ سال بعد به کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتقل شد. او بیش از ۱۵۰ کتاب برای گروههای سنی گوناگون تألیف کرده که میتوان از میان آنها به «پرنده گرفتار و باغبان طمعکار»، «آواز پوپک»، «آسمان ابری نیست»، «پلی بهسوی شعر» و «در کوچههای خیس» اشاره کرد. تخلص جعفر ابراهیمی، «شاهد» است. او موفق شده افتخارات و جوایز متعددی را از جمله لوح زرین کانون، دیپلم افتخار، کتاب برگزیدهٔ شورای کودک، دریافت نشان درجهیک ادبیات و جایزهٔ بنیاد البرز را دریافت کند.
بخشی از کتاب صوتی پرنده گرفتار و باغبان طمعکار
در روزگار قدیم، باغبانی باغ بزرگی با درختهای میوهٔ فراوان داشت. پرندگان زیادی به این باغ پردرخت میآمدند و آواز میخواندند و از زیباییهای باغ لذت میبردند. یک روز باغبان تصمیم گرفت که دامی بگذارد و گاهی چند تا از پرندهها را شکار کند. باغبان با این تصمیم، وارد باغ شد و اولین دام خود را به کار گذاشت. مقداری دانه نیز زیر دام ریخت. ناگهان پرندهٔ کوچک و زیبایی به دام افتاد. باغبان خواست پرنده را کباب کند که پرنده ناگهان به زبان آمد و به باغبان گفت که اگر مرا آزاد کنی، در عوض من، سه تا پند باارزش به تو میدهم. باغبان پذیرفت و پرندهٔ کوچک اولین پند خود را زمانی که هنوز در دستهای باغبان بود، گفت. باغبان از پند پرندهٔ باهوش و دانا خوشش آمد و او را رها کرد، و پرندهٔ پندهایی به باغبان داد که باعث شد درس عبرتی برای آیندهٔ او شود.
زمان
۱۸ دقیقه
حجم
۲۵٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱۸ دقیقه
حجم
۲۵٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد