دانلود و خرید کتاب صوتی کاخ کاغذی

کتاب صوتی کاخ کاغذی نوشتهٔ میراندا کاولی هلر و ترجمهٔ محدثه احمدی است. شیما درخشش گویندگی این رمان عاشقانهٔ صوتی را انجام داده و آوانامه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی کاخ کاغذی

کتاب صوتی کاخ کاغذی، نخستین رمان میراندا کاولی هلر بودکه بسیار زود در صدر پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز در سال ۲۰۲۱ میلادی قرار گرفت. یک رمان عاشقانه‌ از یک مثلث عاشقانه‌ٔ پیچیده سخن می‌گوید و قصهٔ یک تابستان سرشار از راز، دروغ، خیانت و عشق را که به‌طرز پیش‌بینی‌ناپذیری مخاطب را تا انتها نگه می‌دارد، روایت می‌کند. در روایت رازآلود و چندلایه‌ٔ رمان صوتی کاخ کاغذی، قهرمان زنی به نام «ال» که ۵۰ سال دارد و مادر ۳ فرزند است، وادار می‌شود طی ۲۴ ساعتْ تصمیمی متحول‌کننده برای زندگی‌اش بگیرد؛ تصمیمی که دهه‌ها از گرفتنش سر باز زده است. «ال» باید بین زندگی‌ای که با همسر محبوبش، «پیتر» ساخته و زندگی رؤیایی دیگری که همیشه با عشق دوران کودکی‌اش، «جوناس» تصور می‌کرده، دست به انتخاب بزند.

نویسنده در این رمان صوتی با ادبیاتی پرکششْ تنش‌های میان میل و آبرو، آزار جنسی و گذشته‌ای را که خلاصی از آن به نظر ناممکن می‌آید، با جزییاتی به‌یادماندنی به تصویر می‌کشد. فراموش‌نشدنی‌بودن کودکی، تأثیر محیط زندگی بر روند شکل‌گیری شخصیت‌ها و غیرقابل‌پیش‌بینی‌بودن آدم‌ها، از درونمایه‌های اصلی این رمان صوتی هستند.

شنیدن کتاب صوتی کاخ کاغذی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی کاخ کاغذی

«در خانواده‌ی مادرم «طلاق» تنها کلمه‌ای چهارحرفی است. به‌راحتی می‌توان آن را با «حوصله‌ام سررفته»، یا «بدشانسم» جایگزین کرد. پدر و مادر خودش سه بار ازدواج کردند. پدربزرگ ایموری کاخ کاغذی را ساخت و تا آخر عمر کار برکه زندگی کرد. با چکمه‌های کوه‌نوردی‌اش هیزم می‌شکست، ماهی می‌گرفت، سوار قایق می‌شد و تغییرات برکه را تماشا می‌کرد. نیلوفرهای آبی و حواصیل‌های بزرگ را دنبال می‌کرد. لاک‌پشت‌های رنگی را می‌شمرد که روی تنه‌ی پوسیده و خاکستری درخت‌ها آفتاب می‌گرفتند. همسرهایش می‌آمدند و می‌رفتند. ولی برکه همچنان مال خودش بود. در هجده‌سالگی با تفنگ شکاری‌اش از اعماق جنگل بیرون آمد. این آب زلال و تازه را پیدا کرد. نگاهش به کف ماسه‌ای برکه افتاد و از آن نوشید. بعد از مرگش خانه را برای همسر سوم و آخرش پاملا گذاشت. پاملا ثابت کرده بود لیاقتش را دارد و قدرت، روح و مذهب برکه را درک می‌کند. کاخ کاغذی را هم برای مامان گذاشت. آستین هیچ‌وقت گواتمالا را ترک نکرد و چیزی از اینجا نخواست. ولی اینجا همه‌چیزِ مامان بود.»