دانلود و خرید کتاب صوتی دوستی

کتاب صوتی دوستی نوشتۀ رز تریمین و ترجمۀ حسین کاظمی یزدی است. گویندگی این کتاب صوتی را فرزانه فائزی انجام داده و انتشارات کتاب‌سرای نیک آن را منتشر کرده است. این اثر صوتی، دربارۀ پدیدۀ نام‌آشنایِ «دوستی» است.

درباره کتاب صوتی دوستی

نویسندۀ کتاب صوتی دوستی، رز تریمن، اعتقاد دارد، «دوستی» که اغلب در سال‌های اولیۀ کودکی شکل می‌گیرد و در طول زندگی به دنبال ماست، پدیده‌ای ارزشمند است.

دوستی می‌تواند موقعیت اخلاقی ما را در جهان تحت‌تأثیر قرار دهد و مهربانی و بخشندگی را به ما آموزش دهد. افزون‌بر این، دوستی، در روزگار سخت، سلامت عقل‌مان را حفظ می‌کند. رز تریمن در چندین اثری که از خود به جای گذاشته به مفهوم دوستی و عشق توجه داشته است. او در کتاب صوتی دوستی، به دو گونه دوستی مهم نگاه می‌کند:

دوستی میان رابرت مریول و جان پیرس و دوستی میان گوستاو پرل و آنتون زوئیبل.

شنیدن کتاب صوتی دوستی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران پدیدۀ دوستی و روانشناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره رز تریمن

رز تریمن در سال ۱۹۴۳ و در بریتانیا به دنیا آمد. او را باید یک رمان‌نویسِ تاریخی دانست.

رز تریمن در داستان‌های خود، بر زوایا و حوادث غیرمنتظره و مسحورکنندۀ یک رویداد، تمرکز می‌کند. او نویسنده‌ای است که تاکنون جوایز متعددی را از آن خود کرده است. از مهم‌ترین جوایزی که او کسب کرده، می‌توان به جایزۀ گیلز کوپر برای نمایشنامۀ «پناهگاه موقت» در سال ۱۹۸۴، جایزۀ کتاب سال ساندی اکسپرس برای کتاب «ترمیم» در سال ۱۹۸۹، جایزۀ یادبود جیمز تایت بلک برای «کشور مقدس» در سال ۱۹۹۴، جایزۀ ادبی کاستا بوک برای «موسیقی و سکوت» در سال ۱۹۹۹ و همچنین جایزۀ ادبیات داستانی زنان برای «راه خانه» در سال ۲۰۰۸ اشاره کرد.

رز تریمن، در سال ۲۰۱۴، برای اثر «مریول: مردی از زمان خود»، به‌عنوان نامزد نهایی جایزه والتر اسکات انتخاب شد.

بخشی از کتاب صوتی دوستی

«اشاره به این مسئله جالب است که ایمان به راحتی از دل من بیرون رفت. همه عشقی که تا آن زمان نسبت به مسیح احساس می‌کردم به پادشاه داده بودم و او هم با خنیدن به لطیفه‌هایم و دادن بوسه‌های همایونی به من که از مصاحیت با هر زنی برایم شیرین‌تر بود، این عشق مرا تلافی می‌کرد (نه مثل مسیح که این کار را با حرف زدن از زبان اسقف‌های چاق و همچنین متوسل شدن به دوران طولانی سکوتی مبهم انجام می‌دهد). فقدان چنین جلوه‌های لطیفی از دوستی و مهربانی بود که مرا به چنان نومیدی‌ای کشانده بود و مرا دوباره به تاریکی فرستاد تا کورمال نجات دهنده گمشده‌ام را جست‌وجو کنم، هرچند بی رحم‌تر از آن بود که خودش را بر من آشکار کند.

این معدن‌کاوی، این دانه‌های تسبیحی که به آسمان پرستاره بالای سقف مگ استوری می‌فرستادم، هرچند در برگرداندن خدا و راحت کردن من ناکام بودند، بعد از چند هفته دوست قدیمی‌ام پیرس را برایم فرستادند که سوار بر قاطر به بیدنولد رسید.»