دانلود و خرید کتاب صوتی خلوت مدیر
معرفی کتاب صوتی خلوت مدیر
کتاب صوتی خلوت مدیر نوشته علیاکبر والایی است که با صدای علی ضمیری منتشر شده است. این کتاب تصویری از فساد یک جامعه کوچیک است که تصویری از جامعه بزرگتر را نشان میدهد. داستان درباره کسی است که میخواهد تنهایی همه را نجات دهد.
درباره کتاب خلوت مدیر
سالهای قبل از انقلاب مهران از طرف وزارت فرهنگ به یک مدرسه راهنمایی به نام نفیسه پزشکیان در جنوب غرب تهران فرستاده میشود. او متوجه میشود همه چیز فاسد است. معاون مدرسه شمس، زیرآب زن است و سعی دارد همه را برای ارتقای خود خراب کند. بچه ها هرگز درست آموزش ندیدهاند و به کتک خوردن عادت کردهاند. مهران در ابتدای داستان با چاپلوسی اطرافیان دچار این حس میشود که آدم ابلهی است که هنوز درست و حسابی نفهمیده به او افسار زدهاند و زینش کردهاند و خودش بیخبر از این همه است، اما کمکم تصمیمهای دیگری میگیرد. کتاب صوتی خلوت مدیر داستان تلاش یک مدیر مدرسه است برای تغییر سیستم فاسدی که همه را تحت تاثیر قرار داده است. این کتاب فضایی جذاب دارد و با زبان خوشساخت و ساده خود شنونده را با خودش همراه میکند.
شنیدن کتاب خلوت مدیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی ایران پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب خلوت مدیر
- من از اول سال تأسیس این مدرسه، همینجا بودم. از همون اول هم معاون بودم.
فکر کردم این مردک رئیس فرهنگ اگر میدانست، ظرف مدت چهار سال، چه قلچماقی در این گوشه از ناحیهاش، رویینتن شده که پوست کلفتش رنگ هیچ دباغخانهای را هم به خودش ندیده، لابد نیازی نمیدید که مرا با آن همه تعارف و تمنا، ابلاغ بهدست، به این دخمه تحفه فرهنگ بفرستد و همه کارها را میسپرد به این عالی جناب از خود متشکر و خلاص.
دستشوییهای حیاط را که بازدید کردیم، جناب معاون هیکل تازه یادش آمد که اتاق دفتردارها را نشانم نداده است و چون نزدیک به صدا درآوردن ساعت زنگ تنفس بود، قرار شد که پس از مراسم آشنایی با دبیران، اتاق دفتردارها را هم نشانم دهد و باقی قضایا.
رفتم داخل دفتر و سری به میزی که باید ساعتهایی از عمرم را پشتش مینشستم، زدم و داخل کشوها را وارسی کردم، در جستجوی نشانی از یادداشتهای مدیر قبلی و یا هر چیز دیگری که من را با وضع مدرسه بیشتر آشنا میکرد، ولی زود منصرف شدم و از دفتر زدم بیرون و در راهروی همکف شروع به قدم زدن کردم. ناظم زنگ را که به صدا درآورد، جنب و جوشی به راه افتاد که انگار زلزلهای رخ داده است. صدای درهایی که به یکباره باز میشدند و صدای قدمهایی که بر تن پلهها میکوفتند و با عجله سرازیر میشدند پایین و همهمه و فریاد گاه و بیگاه بچههای داخل طبقات و راهروی همکف، فضای دقایقی پیش را به کلی دگرگونش کرد.
بچههای پایه دوم هجوم میآوردند که زودتر از پلهها خود را به راهرو و حیاط برسانند که ناظم با ضرب ترکه وادارشان کرد که به ترتیب صف حرکت کنند. و اصلاً خیلیهایشان با دیدن هیکل ناظم، قدم آهسته میکردند و پس رفته و خود را به دیوار میچسباندند و پشت سر نفر جلویی خود قرار میگرفتند.
زمان
۹ ساعت و ۱۶ دقیقه
حجم
۵۱۵٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۹ ساعت و ۱۶ دقیقه
حجم
۵۱۵٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
گوینده فوق العاده روایت میکنند و خیلی خوب هم به جای راوی و هم به جای شخصیت های مختلف صحبت میکنند. حقیقتا دست مریزاد. قصه هم جذاب و پرکشش هست. خداقوت
بسیار کتاب جذابی هست و دوره مسموم شاهنشاهی و فساد های اخلاقی و رفتاری را از زبان یک مدیر دلسوز و مهربان بیان میکنه و بسیار روان و ذهنیت درستی رو برای آدم از اون دوره مسموم قبل از انقلاب
کتاب روان و زیبایی بود قلم نویسنده قوی بود به همین جهت داستان نه چندان پیچیده اش جذاب بود و شخصیت پردازی ها و سیر داستان مرتب پیش رفت البته بخش های پایانی داستان زیاد خوب نبود به نظرم و کاش بهتر
خییییییلی عااااااالی 🌟🌟🌟🌟🌟
چقدر جالب و شنیدنی بود! اصلاً خسته نشدم و دوست داشتم ببینم آخرش چی میشه!
کاش آخرش جور دیگه ای تمام میشد ....