کتاب رشد فردی به سبک یک مریخی شگفتانه
معرفی کتاب رشد فردی به سبک یک مریخی شگفتانه
کتاب رشد فردی به سبک یک مریخی شگفتانه اثری از سمانه رادمریخی است که در انتشارات پارسیان البرز به چاپ رسیده است. این کتاب هر آنچه را برای رشد فردی خود به آن نیاز دارید، در اختیارتان قرار میدهد.
درباره کتاب رشد فردی به سبک یک مریخی شگفتانه
درباره رشد فردی بسیار گفتهاند و کتابهای بسیاری هم در این زمینه وجود دارد. دلیلش این است که انسان به طور ذاتی به رشد و پیشرفت میل دارد و دوست دارد همیشه در مسیر بهتر شدن قدم بردارد. اما مسیری که هرچند چشم اندازی زیبا دارد، اما سخت و گاه طاقتفرسا میشود. آیا راهی وجود دارد که بتوانیم در این مسیر گام برداریم و آن را به کاری لذتبخش بدل کنیم؟
سمانه رادمریخی در کتاب رشد فردی به سبک یک مریخی شگفتانه هر آنچه را برای رشد فردی نیاز دارید، به شما میدهد. او در این کتاب توضیحاتی میدهد و در ادامه تمرینهایی نیز بیان میکند. تمرینهایی که به ما کمک میکند الگوهای رفتاری خود را بشناسیم، عادات اشتباه خود را ترک کنیم، به ذهن اگاهی برسیم و آن را در تمام مراحل زندگی خود به کار بگیریم، اعتماد به نفس و عزت نفسمان را افزایش دهیم و یاد بگیریم با تنبلی و اهمالکاری مقابله کنیم.
این اثر مجموعه کاملی است که راه را برای رشد و پیشرفت شخصی هموار میکند.
کتاب رشد فردی به سبک یک مریخی شگفتانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب رشد فردی به سبک یک مریخی شگفتانه برای تمام کسانی است که تصمیم گرفتهاند در مسیر رشد و پیشرفت قدم بگذارند و دایره توسعه فردی خود را گسترش دهند.
بخشی از کتاب رشد فردی به سبک یک مریخی شگفتانه
دلایل منفی بودن مغز
چهار دلیل برای منفیبودن مغز وجود دارد. این را بدانید که از لحاظ تکاملی، اگر مغز مثبتنگر بود حتما تا الان منقرض شده بودیم. چهار دلیل ثابتشده برای منفینگری مغز وجود دارد:
دلیل اول برای منفینگری مغز این است که منفیبودن باعث امنبودن میشود. ۴۰ هزار سال پیش را تصور کنید که یک غارنشین مثبتنگر و یک غارنشین منفینگر داریم و ماری را تصور کنید که جلوی غار این افراد در حال حرکت است. غارنشین مثبتنگر به علت مثبتنگری چون حدس نمیزند که ممکن است یک مار کشنده باشد، یا به آن نزدیک میشود یا آن را زیاد جدی نمیگیرد؛ در نتیجه مار او را نیش زده و نسلش منقرض میشود. پس ما از بازماندگان آدم منفینگری هستیم که مار را جدی گرفته است.
دلیل دوم منفینگری مغز ما این است که در گذشته مرور خاطرات بد باعث یادگیری و اجتناب میشده است. ۴۰ هزارسال پیش را دوباره تصور کنید که میخواهید به شکار یک خرس بروید و در طی حمله به خرس، دستتان بهشدت آسیب میبیند و در نهایت خرس را شکار میکنید. این یک خاطره بد در ذهن شما میشود و وقتی به غار برمیگردید، مدام مرورش میکنید و بررسی میکنید ببینید دفعه دیگر چه کار کنید که خرس دیگر نتواند به شما آسیب برساند. در نتیجه این میشود دلیلی برای زندهماندن در دفعات آینده.
احتمال اینکه مثبتنگرها مدام خاطرات بد گذشته را به یاد بیاورد، خیلی کم بوده و بنابراین دفعه بعدی هم که قرار بوده با خرس بجنگد، احتمالا منقرض شده است.
در دنیای امروز هم برخی از ما فکر میکنیم که مرور خاطرات بد را اگر نداشته باشیم، نمیتوانیم یاد بگیریم و گمان میکنیم تجربه یعنی مرور مداوم شکستهای گذشته!
دلیل سوم منفینگری مغز این بود که ۴۰ هزار سال پیش باید حتما شبیه هم میبودیم؛ یعنی کسانی که در یک غار زندگی میکردند از همه لحاظ باید شبیه هم بودند که میتوانستند در کنار هم زندگی کنند و آنهایی را که با بقیه فرق داشتند، از خودشان دور میکردند و این دورشدن خودش در آن موقع باعث منقرضشدن میشد. به آدمهای دوروبر خودتان نگاه کنید... از نسلی هستیم که خودمان را میکشیم تا شبیه دیگران باشیم و خودمان را مدام با بقیه مقایسه میکنیم و ضربالمثلی هم که «گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو»! متأسفانه تأییدی بر همین مسئله است و در این جامعه کسانی که بخواهند تغییری داشته باشند و متفاوت عمل کنند از سمت جامعه طرد خواهند شد. پس مغز هرگونه تغییر را یک ناحیه ناامن میداند و با تغییر مبارزه خواهد کرد.
دلیل چهارم برای منفیبودن مغز این است که در گذشته کسانی که بهاصطلاح اهل اسراف نبودند، منقرض شدند. تصور کنید افرادی که فقط به اندازه یک وعده غذا را در غار خود نگه میداشتند و برای وعدههای بعدی چیزی را ذخیره نمیکردند، آنها فردا صبح احتمالا با مشکل کمبود مواد غذایی مواجه میشدند و اگر جایی گیر میافتادند که نمیتوانستند شکار کنند، منقرض میشدند. ما از گذشته در ذهنمان مانده که همیشه بیشتر نیاز داریم و باید با منفینگری بیشتر و بیشتر تلاش کنیم. این خود دلیلی میشود بر منفیبودن مغز.
حجم
۹۵۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۹۵۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه