کتاب آوازهای شنزبه
معرفی کتاب آوازهای شنزبه
کتاب آوازهای شنزبه مجموعه اشعار سید علی هاشمی و شهریار نعمتی است. این اشعار، که در وصف و سوگ شنزبه سروده شدهاند، با زبان تمثیلی خود و با نگاهی به حکایت شنزبه و نندبه در کتاب کلیله و دمنه از زندگی میگویند.
درباره کتاب آوازهای شنزبه
شنزبه نام گاوی است که در داستان کلیله و دمنه همراه با دوستش نندبه در گشت و گذار بودند اما به تزویر شغالی که به نام دمنه معروف است فریفته شده و با شیر جنگ کرد و کشته شد. در برخی نسخهها نیز ممکن است نام او را شتربه ضبط کرده باشند.
حکایت او حکایتی غریب اما آشنا است. شنزبه گاوی دانا و مهربان بود که در بازی تقدیر گرفتار شد و به اسارت دشمنانی درآمد که در لباس دوست ظاهر شده بودند. او که میتوانست زندگی متفاوتی داشته باشد، به خاطر تقدیرش وارد جنگل شد و با حلیهگریهای دمنه، شغال معروف کتاب کلیله و دمنه، و به دلیل خشمی که شیر بر او گرفت، به مرگ گرفتار شد.
دنیای امروز ما نیز پر است از این شنزبهها و پر از دمنهها و شیرهایی که برای کشتن شنزبهها دندان تیز کردهاند.
سید علی هاشمی و شهریار نعمتی، در کتاب آوازهای شنزبه، مجموعه اشعاری را سرودهاند که متاثر از این داستان کتاب کلیله و دمنه است. داستان تاثیرگذاری که تمام کتاب را تحت تاثیر خود قرار داده است و پر از پندها و ناگفتههایی برای زندگی است.
حال در اشعار این دو شاعر جوان، این داستان، داستانی که از مکر و حلیه، طمع و گرفتار ساختن دیگران و مظلومیت و بیخبری یک عده میگوید، دوباره چهره گشاده است. در این کتاب شعرهایی را میخوانیم که در قالب رباعی سروده شدهاند و تعدادی از اشعار نیز در قالب دوبیتی سروده شدهاند. اوج هنر شاعران را میتوان در تصویرسازیهای نابی مشاهده کرده که از اشعار پیدا است.
کتاب آوازهای شنزبه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب آوازهای شنزبه را به تمام دوستداران شعر معاصر فارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آوازهای شنزبه
وقتی میان سینه غم کهنه جا گرفت
وقتی سخن ز حیله و مکر و دغا گرفت
دیگر نمیتوان سخن از زلف یار گفت
باید سراغ شنزبه و دمنه را گرفت
***
انگشتر بخت شیر در خاک افتاد
زان دم که به قلب شنزبه چاک افتاد
چون در ویشی که ر و به غربت آورد
کارش همه با مردم ناپاک افتاد
***
با دمنه نیک بازی حیلت سوار کرد
مهرش گرفت و بر سر جانش قمار کرد
او را به لعن و آتش نفر ین دچار کرد
هر آنچه کرد، حیله گر ر وزگار کرد
***
فریاد میکشید: ز غمها بریده ام
من شنزبهم که درد به دنیا ندیده ام
او بیخبر ز دمنگی ر وزگار بود
من بارها ز میوه دنیا چشیده ام
***
افکند او را درون گودال غمش
ز آنجا بردش به بیشه زار کرمش
پس کشتش تا کند نشان عملش
تقدیر است و فر یب و بازی و دمش
***
چنگال را ز کینه فشردهست بهر هیچ
با دوست راه حیله سپردهست بهر هیچ
لعنت بر این زمان که فسردهست بهر هیچ
بنگر کنون که شنزبه مردهست بهر هیچ
***
تدبیر کند دمنه و تقدیر نداند
بر مرگ دهد شنزبه تا دیر بماند
بر اسب بز رگی بنشیند که بتازد
ناگاه اجل آید و او سیر نراند
***
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه