کتاب قضاوت ممنوع
معرفی کتاب قضاوت ممنوع
کتاب قضاوت ممنوع نوشته محمدعلی غلامینژاد درباره قضاوت نکردن افراد صحبت میکند. کاری که امروزه بیشتر مردم بدون فکر کردن به عواقب ان انجام می دهند.
درباره کتاب قضاوت ممنوع
عادت بد قضاوت کردن در بیشتر افراد جامعه وجود دارد. وقتی چیزی درباره کسی نمیدانیم سعی میکنیم از روی ظاهرش او را قضاوت کنیم. وقتی دلیل کاری را که کسی انجام داده، نمیدانیم سعی میکنیم برای خودمان داستانی بسازیم و او را قضاوت کنیم و... در حالی که ما در جایگاه کسی که او را قضاوت کردهایم نیستیم و چه بسا اگر جای او بودیم کاری متفاوت انجام نمیدادیم.
نویسنده در این کتاب درباره قضاوت کردن حرف میزند و اولین کاری که از ما میخواهد قضاوت کردن خودمان است.
او با قلمی روان و زبانی خودمانی ما را از این کار نهی میکند و یادآوری میکند که قضاوت کردن دیگران مکافاتی سخت در همین دنیا خواهد داشت.
با خواندن این کتاب درباره پیامدهای قضاوت کردن دیگران چیزهای زیادی خواهید آموخت. حقایقی که باعث خواهند شد در قضاوت بعدی خود اندکی بیشتر تامل و احتیاط کنید.
خواندن کتاب قضاوت ممنوع را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابها و آموزههای اخلاقی- اجتماعی مخاطبام این کتاباند.
بخشی از کتاب قضاوت ممنوع
چند وقت پیش از جایی رد می شدم که چند نفر زن و یک مرد میانسال کنار هم نشسته بودند، وقتی که من رو دیدند همگی سلام و احوال پرسی کردند به جز اون مرد. من از همه جا بی خبر با اون غروری که از تأئید طلبی هم سرچشمه می گیرد پیش خودم گفتم عجب آدم بی ادبیه! حالا به خودم نگفتم که چرا خودت سلام نکردی و اینکه هزار جور فکر و خیال بد و قضاوت در مورد این مرد کردم که یکدفعه مادرش گفت: پسرم کر و لاله. وای چقدر از خودم بدم اومد.
اگر عاقلانه به این موضوع فکر کنیم می بینیم که فقط خود را عذاب می دهیم که بدون آگاهی، دیگران را در مورد رفتار و کردارشان قضاوت کنیم از عدالت به دور است.
زمانی که یکی که آدم نسبتاً بی آزاری هم هست و سرش به کار خودش گرمه، مشکلی توی زندگیش پیدا می شود که خیلی ها خبردار می شوند ولی به جای اینکه از لحاظ مالی یا فکری بهش کمک کنند و یا براش دعا کنند خدا کمکش کند، شروع می کنند به قضاوت کردن اون هم چه جور قضاوتی... مثلا پدربزرگ دو طرف ۷۰- ۶۰ سال پیش یه مشکل با هم داشتند و این ریشه گذاشته و حالا شده یک درخت بررگ. به جای اینکه این ریشه رو بزنن و دست از قضاوت بردارند مثل همون گذشتگان خود رفتار می کنند و اگر یکی از این دو مشکل دار بشود یا کارش به خورده بیخ پیدا کند، دیگر از هیچ کوششی برای قضاوت کردن بی جا که همه جور چیزی در آن است دریغ نمی کنند. اون اینکه حق به خودشون می دهد و می گوید خدا با ماست و این از عقیده و باطن خوب ما بوده و عقیده و باطن بد اون و دیگر هرجور قضاوتی که دلشون می خواد می کنن و انگار که خدا دیگر تموم شده و اینجا آخر خط است غافل از اینکه فردا شاید نوبت توباشد، یک نکته جالب اینکه همین بنده خدا که حالا مشکل برای او پیدا شده اگر کارش بالا گرفته بود و حسابی مشهور شده بود و وضع مالی او خوب شده بود باز هم همین جور قضاوت می شد که این خانواده کلاً دزدن و هزارجور تهمت و انگ دیگر روش می زدند. حال با فکر بیجا چگونه باید برخورد کرد؟!
افرادی که دچار این گونه رفتار بیمارگونه هستند باید با الگوسازی و رفتار شایسته در آنها تأثیر گذاست. نه با یک روز و دور روز. در گذر زمان خدا خیلی کمک میکند. فقط باید دست از تلاش برنداشت.
قضاوت کردن در مورد دیگران و ایجاد انگیزه دو جریان مقابل هم هستند: ۱- انگیزه در دیگران برای کنار گذاشتن قضاوت در مورد دیگران خیلی پر رنگ شود. ۲- اینکه کسی بی جا مورد قضاوت دیگران قرار گرفت با انگیزه و بدون هیچ ناراحتی به کار خود ادامه دهد و دیگر اینکه بعضی از افراد با قضاوت ناحق در مورد دیگران آنچنان شخص را بی انگیزه می کنند که حتی در بعضی مواقع فرد منزل مسکونی خود را جا به جا میکند و از جایی به جای دیگر نقل مکان میکند.
بعضی مواقع نیز افرادی می آیند و از روی حسادت یا نادانی یا هر چیز دیگری شخصی را بدون دلیل مورد قضاوت قرار می دهند و انچنان شخص را بی انگیزه میکنند، که یک پروژه و یا کاری را که شاید چند سال است چند نفر برای اون زحمت کشیدند تعطیل می شود و یا معلق وسط هوا و زمین میماند. با این کار که باعث بی انگیزه شدن اشخاص می شویم چگونه و چطور جواب خدا را بدهیم؟!!!
می گویند فلانی کوشی است یعنی اینکه به حرف همه گوش میکند و همهٔ حرفها را می پذیرد و عمل میکند، این اشخاص زیاد مورد قضاوت دیگران قرار می گیرد چون به حرف همه گوش می دهند متحمل قضاوت هم می شوند. یکی از آسیب های اجتماعی ما همین موضوع است وقتی یک نفر یا چند نفر تصمیم به انجام یک کار بزرگ در جامعه می گیرند که از این کار جامعه بهرهٔ فراوانی می برد و حتی ایندگان از آن استفاده، می کنند، در این وسط افرادی می آیند که با قضاوت کردن باعث بی انگیزه شدن خیلی از افراد حاضر در این جمع می شوند؛ افرادی هم هستند که گوش به حرف همه میکنند و خود را چوب دوسر طلا می دانند و در اخر هم از همه ضرر بیشتری می کنند، چون هیچ کس به این افراد اعتماد ندارد، چرا که این افرد با گوش دادن به حرف می خواهند خود را خوب جلوه دهند ولی غافل از اینکه فقط خودشان زیان می بینند.
فهرست کتاب قضاوت ممنوع
- اول به خودت نگاه کن
- شعار دادن
- در حرف زدن طرف مقابلت رو بشناس
- قضاوت و مکافات عمل
- آسیبهای اجتماعی قضاوت کردن
- قضاوت در گذر زمان
- قضاوت و خانواده
- قضاوت، اخلاق، فرهنگ، ایمان
- انتظار داشتن، توقع، قضاوت
- پایان بحث
حجم
۴۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۴۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه