کتاب روژه گارودی
معرفی کتاب روژه گارودی
کتاب روژه گارودی نوشته احمد علامه فلسفی است که به زندگی، آرا و آثار روژه گارودی، فیلسوف فرانسوی معاصر و از رزمندگان مقاوت فرانسه میپردازد. او بخاطر نوشتهها و موضعگیریهای سیاسیاش به عنوان یک منکر هولوکاست توجه بسیاری را به خود جلب کرد. گارودی در سال ۱۹۸۲ به مسلمان شد.
درباره روژه گارودی
روژه گارودی Ragaa Garaudy (۱۷ ژوئیه ۱۹۱۳ – ۱۳ ژوئن ۲۰۱۲) استاد دانشگاه، فیلسوف، از رزمندگان مقاومت فرانسه ، نویسنده و فیلسوف سرشناس فرانسوی بود. گارودی از جمله کسانی بود که منکر هولوکاست شد و با این موضعگیری توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
روژه گارودی در جریان جنگ جهانی دوم در الجزایر اسلام آورد و بعد از آن به دفاع از اسلام و همچنین دفاع از آن در مقابل تبلیغات گسترده غرب پرداخت. او همچنین از مخالفان صهیونیسم بود که پدیده هولوکاست را که بر مبنای ایدئولوژی صهیونیستها مطرح شده بود، انکار کرد و این مساله خود عاملی شد تا به واسطه رسانههای فرانسه در حاشیه قرار گیرد و مورد خشم واقع شود.
وی از برجستهترین اندیشمندان فرانسوی و جنجالبرانگیزترین آنها است به خصوص زمانی که در سال ۱۹۸۲ در یک مرکز اسلامی در ژنو اعلام کرد که اندیشههای کمونیستی را کنار گذاشته و اسلام آورده است و به جای روژه نام «محمد رجا» را برای خود انتخاب کرد. رجا در آن زمان صراحتا اعلام کرد که دریافته است که تمدن غرب بر اساس فهم اشتباه انسان ایجاد شده است. وی در همین رابطه کتاب مشهوری دارد که تحت عنوان «تروریست غربی» منتشر شده است. او در این کتاب اصولی که «نهضت اروپا» بر اساس آن تاسیس شده و چگونگی تبدیل آن به حیوانی وحشی که ساکنان جهان دیگر را میدرد، به باد انتقاد گرفت و به بیان اصول عالیهی اقوامی که غرب به آنها لقب بربریت و وحشیگری داد، پرداخت.
رجا در کتاب مشهور «اسلام دین آینده» خود نوشت که دلیل انتخاب دین اسلام از سوی او، فراگیری این دین، توانایی و قدرت آن در جذب تمامی ملتها با ادیان مختلف و پذیرش آن از سوی پیروان ادیان با فرهنگها و تمدنهای مختلف بوده است. وی در سال ۱۹۱۳ در خانوادهای ملحد در مارسی به دنیا آمد و در سال ۱۹۵۳ به دلیل نوشتن رسالهی فرضیه مادیگرایانه شناخت به درجه دکترا نایل شد و در سال 1954 نیز از شوروی سابق دومین مدرک دکترای خود را به دست آورد. او در آغاز زندگیاش را با تفکرات کمونیستی و مادیگرایی آغاز کرد اما خیلی زود در سال ۱۹۷۰ به دلیل انتقادات دایمیاش از اتحادیه شوروی و ژرژ مغشه، رهبر حزب کمونیست فرانسه از این حزب اخراج شد. او در دههی ۶۰ عضو کمیته گفتمان مسیحیت -کمونیست بود. از الحاد خارج و در دوره جوانی به مذهب پروتستات گرایش یافت و در دههی ۷۰ قرن بیستم قبل از آنکه به دین اسلام گرایش یابد، ادغام اندیشههای کاتولیک و کمونیست را خواستار شد.
وی بعد از آنکه به اسلام گرایش یافت این دین را همگام با ارزشهای عدالت اجتماعی دانست و نقد نیشداری به امپریالیسم و نظام سرمایهداری و به ویژه آمریکا نوشت. او همچنین در سال ۱۹۸۲ بعد از جنایت در صبرا و شتیلا در لبنان، در بیانیهای در روزنامهی لوموند فرانسه با عنوان «درباره دشمنیهای اسراییل بعد از جنایات لبنان» منتشر کرد و مواضع تندی علیه صهیونیسم در پیش گرفت. در واقع این بیانیه آغاز درگیری میان گارودی و جنبش صهیونیسم بود.
بر اساس این گزارش، رجا به انتشار نظرات خود درباره صهیونیسم و سیاستهای اسراییل پرداخت و در مقابل هم تبلیغات رسانهای و سیاستهای خصمانهای علیه او از سوی لابیهای یهودی در اروپا و آمریکای شمالی طی دههی ۹۰ شکل گرفت.
گارودی در سال ۱۹۹۶ کتاب مشهور و مرجعی را به عنوان «تاریخ یک ارتداد، اسطورههای بنیانگذار سیاست اسراییل» چاپ و منتشر کرد که انتشار این کتاب موجب شد تا در سال ۱۹۹۸ از سوی یک دادگاه فرانسوی به اتهام تشکیک در مساله هولوکاست به پرداخت ۱۲۰ هزار فرانک محکوم شود. او در این کتاب مدارک علمی را از سوی کارشناسان ارایه کرد که در آن تاکید شده است کورههای آدمسوزی موجود در زندانهای نازیها که الان به موزه تبدیل شده، کورههایی است که برای سوزاندن اجساد مردگان مورد استفاده قرار است.
این اندیشمند بزرگ فرانسوی در ادامه این کتاب آورده است: انتشار بیماری در پادگانهای نازیها نیز از دیگر عواملی بود که آنها به سوزاندن اجساد اقدام میکردند چرا که سوزاندن تنها راه رهایی از اجساد افراد بیمار بود.
گارودی، مردی که به خاطر تغییر مواضعش از کمونیسم به مسیحیت و باز از مسیحیت به اسلام مورد انتقاد و بازخواست و حتی تمسخر بسیاری قرار گرفت، در تمام این تحولات در جستوجوی معنا و وحدت میان امر روحانی و امر انسانی اینجهانی بود. او در مقدمهای که بر «کتاب سرگذشت قرن بیستم» خود مینویسد، با اشاره به حوادث، تحولات و ماجراهای بسیار رفته بر جهان، در پاسخ به انتقاداتی که به خاطر تغییر مواضع مکرر متوجه او میکنند، میپرسد: «چگونه میتوان توقع داشت که یک انسان، کسی که خود شاهد و ناظر بسیاری از این تحولات بوده، در همان موضع اولیه خود بماند و شاهد بیاحساس و بیطرف ماجرا باشد؟» در ادامه پیوستن به حزب کمونیست را در راستای تلاش خود برای درک جهان طوفانزده میداند «از اینکه در طول این سالها تلاش کردهام بعد روحانی و غیرمادی «انسان» را به این جمع ماتریالیست بقبولانم خود را مغبون احساس نمیکنم، و از اینکه، در این سالها دونکیشوت را بر سیزیف ترجیح دادهام پیشمان نیستم.» او تجربه کمونیستی خویش را دوره «خیال و رؤیا» میداند که بدون کورسویی از امید ناگزیر به دنیای گستردهتری روی آورده و به دنبال هدف تغییرناپذیر و هموارۀ زندگی خود بوده است؛ برقراری پیوند میان دو بعد روحانی و انسانی جمعی انسان. در جستوجوی مطلوب خویش به همه گروهها و جمعیتها سر زده از مسیحیان و مارکسیستها تا مسلمانان و همه را «بیمار و مبتلا» یافته است. او جامعه مطلوب خود را نه در سرزمین خاص که در قلب میلیونها انسان میجوید و از این رهگذر در برابر سرنوشت همه انسانها احساس مسئولیت میکند. «من دوباره آغاز میکنم؛ زیرا آن بیماری که میخواهید در من علاج کنید نامش “امید” است و “زندگی”.»
نظریات و انتقادات رابرت فوریسون، مورخ و استاد دانشگاههای سوربون و لیون در مورد هولوکاست، تأثیر بسیاری بر گارودی و اثر جنجالی او داشت. فوریسون در دانشگاهِ لیون ساختاری علمی در چگونگیِ «سنجشگریِ نوشتهها و سندهای تاریخی» پایهریزی کرد و در بررسی، ارزیابی و شناختِ اسناد و مدارکِ تاریخی شهرت یافت. پژوهشهای او در موضوعهای مهم تاریخی همچون اصالت «خاطرات آنه فرانک» و «مسئله اتاقهای گاز» جنجال بسیاری برانگیخت و درنهایت موجب اخراج او از دانشگاه شد.
فوریسون در کتابِ «اتاقهای گاز در جنگِ جهانیِ دوم، واقعیت یا افسانه؟» که با ترجمه ابوالفرید ضیاءالدینی در ایران منتشر شده است، براساس برخی اسناد و مدارک از جمله اعترافات کرمر، پزشک آشویتس، وجود اتاقهای گاز در جنگ جهانی دوم برای کشتار یهودیان را مورد تردید جدی و انکار قرار میدهد.
خواندن کتاب روژه گارودی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دانشجویان و علاقهمندان به فلسفه و شناخت فیلسوفان معاصر مخاطب این کتاباند.
بخشی از کتاب روژه گارودی
بنیاد مشروعیت حکومت
گارودی در این کتاب بسیاری از بنیادهای ادعای جهانی یهود مبنی بر حق اش در فلسطین و مشروعیت حکومت مدرن اسرائیل را افسانه دانست، مثل «افسانههای الهیاتی» تورات، «افسانه عدالت در نورنبرگ»، «افسانه شش میلیون»، و «افسانه سرزمین بی مردم برای مردم بی سرزمین». اینها و دیگر افسانهها، بنا به استدلال گارودی، توسط صهیونیستها برای سلب مالکیت فلسطینیان از وطنشان به کار گرفته شدهاست.
قانون گیسو
طبق قانون ۱۹۹۰ گیسو در فرانسه، که زیر سؤال بردن وجود دسته جرایم علیه بشریت تعریف شده در منشور ۱۹۴۵ لندن را ممنوع میکند، موارد متعددی از اظهارات گارودی، خصوصاً ادعای او در خصوص افسانه بودن هولوکاست غیرقانونی دانسته شد. محاکمه او در ۱۹۹۶ شروع شد و در ۱۹۹۸ محکوم شد. دادگاه حکم کرد که فصول با نامهای «افسانه محاکمات نورنبرگ و افسانه هولوکاست» در نسخه اول، با نوشتن «افسانه شش میلیون» قربانی یهودی در اتاقهای گاز هیتلر موجب «نفی هولوکاست» است.
دادگاههای فرانسه چاپ مجدد کتاب را در ۲۷ فوریه ۱۹۹۸ منع کرده و او را ۲۴۰٬۰۰۰ فرانک جریمه کردند و به چندین سال زندان تعلیقی محکوم کردند. تصمیم دادگاه بحثی را در خصوص آزادی بیان در فرانسه و اروپا موجب شد و برخی ادعا کردند حکم سیاسی است. گارودی با دادگاه حقوق بشر اروپا فرجامخواهی کرد که درخواستش غیرقابل قبول دانسته شد.
حجم
۷۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه
حجم
۷۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه