کتاب رازهای فروتنی

کتاب رازهای فروتنی نوشته محمود دانایی است. این کتاب به شما کمک می‌کند ابعاد وجودی خود را بهتر بشناسید و با تمرین راهی برای درک بهتر جهان اطرافتان پیدا کنید. پس از خواندن کتاب رازهای فروتنی شما نگاه بهتری به زندگی خواهید داشت. 

درباره کتاب رازهای فروتنی

هدف کتاب رازهای فروتنی تغذیهٔ معنوی به همراه تأمین آسایش و آرامش در زندگی ظاهری و اجتماعی. این کتاب‌ها هر کدام برای یک صفت اخلاقی و سی روز طراحی شده است تا هر روز یک صفحه از آن مطالعه و به آن فکر شود. 

انسان موجودی دوبعدی و اجتماعی است که برای رسیدن به هدفی که برای آن خلق شده است باید نگاه خود را به هر دو بعد خود معطوف دارد، یعنی همان‌طور که متوجه بعد ظاهری و مادی خود است و دقت می‌کند که چه بخورد و چه بپوشد تا بتواند از زندگی‌اش لذت ببرد و در جامعه‌ای که زندگی می‌کند مقبول واقع شود، به همان اندازه (بلکه بیشتر) باید مراقب بعد معنوی خود هم باشد. این بعد معنوی انسان، مانند بعد مادی او، نیاز به غذا و نگهداری دارد.

کتاب رازهای فروتنی به شما کمک می‌کند روحتان را زنده نگه‌دارید.

خواندن کتاب رازهای فروتنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به یک زندگی شادتر و موفق‌تر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رازهای فروتنی

اول

فروتنی، زمانی فضیلتی اساسی محسوب می‌شد، ولی دیگر تمایلی به آن نداریم، زیرا ناخودآگاه حس حقارت را که به معنای فرومایگی و بی‌ارزش بودن است در ما تداعی می‌کند که خوشایند نیست.

دوم

فروتنی می‌تواند رابطه‌ای را که با خود و دیگران داریم به نحوی مثبت تغییر دهد. برای شروع ابتدا باید « خود » را بیشتر بشناسیم.

سوم

من چیستم؟ من فلانی هستم، خصوصیاتی شبیه این: کمابیش زیبا، تندرست، جوان یا پیر. شغل، هوش، تجرد یا تأهل، تحصیلات، فرهنگ و ... مرا آن‌چنان که هستم ساخته‌اند. این پاسخ‌های اولیه به مدل خاصی از من اشاره می‌کند که به آن منِ روانی ـ اجتماعی می‌گویم؛ ولی برای شناخت « خود » کافی نیست.

چهارم

من چیستم؟ من هیچم، یا تقریباً هیچم. من هیچم، چون میرا هستم، چون آنچه که دارم در واقع از من نیست، زیرا عواملی که غالباً زندگی‌ام را رقم می‌زنند ورای اختیارم هستند و ـ بر حسب اعتقادم ـ بنا بر اتفاق یا مشیت الهی پیش آمده‌اند.

پنجم

حتی اگر من معتقد باشم که با تلاش و زحمت خودم « خودم را ساخته‌ام »؛ با این وجود، نمی‌توانم منکر این واقعیت شوم که بر آنچه دارم یا تصور می‌کنم دارم، اختیار واقعی ندارم و ممکن است امروز به فردا همه چیز را از دست بدهم و نمی‌توانم آنچه را که از دست رفته است بازگردانم.

ششم

هر قدر هم تلاش کنم، نمی‌توانم جلوِ پیر شدنم یا از دست دادن چیزها و عزیزانی را که ممکن است به آنی ناپدید شوند بگیرم. این واقعیت چنان واضح و آشکار است که دیگر به آن توجه نمی‌کنم.

هفتم

من چیستم؟ تمام خردمندان و فیلسوفان، متفق‌القول، انسان را موجودی ناپایدار توصیف می‌کنند که چند صباح زندگی‌اش را در میان واقعیتی غوطه‌ور است که بر آن کنترلی ندارد، بد نیست در این‌باره حتی اگر شده انفرادی و با تعمق درونی، کمی بیشتر فکر کنیم تا بتوانیم این حقیقت را تحلیل کنیم.