کتاب شطح واره های بی قرار
معرفی کتاب شطح واره های بی قرار
شطح واره های بی قرار مجموعه اشعار سپید، گزیده اشعار سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۷ سروده دکتر رضا اسدپور است.
کتاب شطح واره های بی قرار مجموعه اشعار سپیدی است که در فصله سال های هشتاد تا نود و هفت سروده شدهاند. در حقیقت این اثر دو دفتر شعر را در بردارد و همچنین شاعر مقدمهای هم برای آن نوشته است و در آن شطح را، که اصطلاح رایجی میان عارفان و صوفیان است، تعریف کرده است.
خواندن کتاب شطح واره های بی قرار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به همه علاقمندان شعر و ادبیات معاصر فارسی بخصوص دانشجویان ادبیات و پژوهشگران شعر معاصر پیشنهاد میکنیم.
درباره رضا اسدپور
رضا اسدپور در سال ۱۳۵۲ در شهر شیرگاه استان مازندران به دنیا آمد، او دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات ایتالیایی از دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۵، کارشناسی ارشد ادیان و عرفان از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال ۱۳۷۹ و دکتری عرفان اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال ۱۳۸۸ است.
او در دهه هفتاد مسئول انجمن ادبی شیرگاه و مسئول کانون ادبی خانه فرهنگ نور تهران بوده است. در سوابق شغلی خویش تدریس هنر و ادبیات در برخی مدارس شهرهای تهران، شیرگاه، قائم شهر و مسئولیت فرهنگی و تدریس دروس الهیات دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه مازندران را دارا میباشد. و از سال ۱۳۸۳ تاکنون عضو هیئت علمی و استادیار گروه الهیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر و مدرس دروس ادیان و عرفان و فلسفه و منطق است.
وی همچنین از سال ۱۳۹۵ مدیر مسئول و مؤسس مؤسسه فرهنگی هنری «پژوهشگاه مینوی خرد نونگاه مهراسپند» با مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیر انجمن ادبی «نقش سخن» با مجوز از بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان است و از سال ۱۳۹۸ مدیر مسئول نشر شاپار است. از رضا اسدپور کتابهای زیر منتشر شده است:
از شور و شکفتن، بازنویسی کتاب تمهیدات اثر عین القضات همدانی، آواز راز، بازنویسی و تلخیص داستانهای رمزی- عرفانی شیخ اشراق سید حیدر آملی، مجموعه شناخت نامه مازندران، شطح واره های بی قرار، گزیده اشعار سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۷، حدیث حقیقت به روایت شروح عرفانی، معرفی و تصحیح چند شرح ناشناخته و خطبه البیان: تحلیل تاریخی، عرفانی و تصحیح شرح میر سید شریف آملی.
اسدپور مقالات متعددی در حوزه ادیان و عرفان و ادبیات عرفانی در مجلات علمی پژوهشی و تخصصی منتشر کرده است. و نیز درسگفتارها و سخنرانیهایی در خصوص عرفان و فلسفه و شرح عرفانی اشعار مولانا، حافظ، شبستری و مباحثی چون معنای زندگی، فن بیان و سخنوری و ... در مجامع ادبی و فرهنگی و دانشگاهی ایراد نموده است.
بخشی از کتاب شطح واره های بی قرار
«ایشان را در این سه مرتبت سه زبان است:
یکی زبان صحو، بدان علوم معارف گویند.
یکی زبان تمکین، و بدان علوم توحید گویند.
و یکی زبان سُکر، و بدان رمز و اشارات و شطحیّات گویند.» (روزبهان بقلی)
سالک طریق عرفان پس از سیر در مراحل سلوک روحانی و احیای دل به عشق الهی و روشن شدن چشم بصیرت به نور معرفت و شهود حقیقت به قدر ظرفیت، حالاتی را ادراک میکند که ناشی از اوج وجد و شور و جذبهاند، بطوریکه از تابش نور تجلّی، محو و فانی و بیخویش میگردد و سرشار از اسرار الهی؛ در این حال معانی شهودی در قالب واژهها بر زبان عارف جلوهگر می گردند که به این کلام اصطلاحاً «شطح» میگویند.
روزبهان بقلی شیرازی عارف قرن ششم هجری، اثر ارزشمندی به نام «شرح شطحیات» نوشته است که در آن به معانی شطح میپردازد و شطحیات صوفیان پیش از خود را نقل کرده و به تفسیر و تأویل آنها میپردازد؛ از خود او هم شطحیات فراوانی بر جای مانده، بطوری که او را «شیخ شطّاح» نیز نامیدهاند.
روزبهان در فصل دهم «شرح شطحیات» تحت عنوان « در معنی ظاهر لغت شطح که وجهش در عربیّت چونست و چرا صوفیان آنرا شطح گویند» چنین شرح میدهد که:
«شطح حرکت است، و آن خانه را که آرد در آن خرد کنند مِشطاح گویند از بسیاری حرکت که درو باشد. پس در سخن صوفیان شطح مأخوذست از حرکات اسرار دلشان، چون وجد قوی شود و نور تجلّی در صمیم سرّ ایشان عالی شود، بنعت مباشرت و مکاشفت و استحکام ارواح در انوار الهام که عقول ایشان را حادث شود، برانگیزاند آتش شوق ایشان به معشوق ازلی، تا برسند به عیان سراپردة کبریا و در عالم بها جولان کنند، چون ببینند نظایراتِ غیب و مضمرات غیبِ غیب و اسرار عظمت، بیاختیار مستی در ایشان در آید ؛ جان به جنبش در آید، سرّ به جوشش در آید، زبان به گفتن در آید. از صاحب وجد کلامی صادر شود از تلهّب احوال و ارتفاع روح در علوم مقامات که ظاهر آن متشابه باشد و عبارتی باشد، آن کلمات را غریب یابند. چون وجهش نشناسند در رسوم ظاهر و میزان آن نبینند به انکار و طعن از قایل مفتون شوند.»
***
شطح شد بر سطح
در سبزهای تو کیست؟
در سبزهای تو چیست؟
در سطرهای من اما کدام آواز
کدام راز
از سبزهای تو برمی خیزد از آغاز؟
همان آغاز که هیچ بود و سطر
در ناگهان سیاهی سطح
که آواز تو سر آمد
سرآمدِ آواز
زایش که راز بود
باز شد
شطح شد بر سطح
سبز شد بر سطر
شطحِ سطح
سبزِ سطر
کلمه شد نه حرف
و باز سبز شد راز در حرف
از دست های تو در نگاه
و بعدها شنیدم که در آغاز کلمه بود
خدا بود
همان که در سبزهای تو –من-
همان که در سطرهای من –تو-
و کلمه نه حرف که سبز شد بر سطر تویی
و شطح که برآمد از زایش راز بر سطح من ام
اینک این کلمه
این شطح سبز
که از سبزهای تو از راز از آغاز
بر سطرهای من می زاید می زید
منِ توست
تویِ من
در سبزهای تو
در سطرهای من.
۲۶ اسفند ۸۰. شیرگاه
***
تنیده در تن
تار تار
تنیده بر گیسوان درخت
گره در گره
نگاه می دارد
نگاه را
در تنیدن های پی در پی
به تنیدنی می تند تن
در تار تار تراوا
تنها
به بند کشد
بند بند گره های تنیده در تن را
تار تار
تا پریدن از پیله
از پیاله
پروانه
حالا
تاری
در
گیسوانِ یار.
۲۴ خرداد ۹۷. دشت قائم شهر.
حجم
۸۱۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۸۱۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
نظرات کاربران
فوق العادهست. اشعاری عمیق که مخاطب رو برای چند لحظه واقعا از دنیا جدا میکنه.