کتاب زندگی تراجنسیتی
معرفی کتاب زندگی تراجنسیتی
کتاب زندگی تراجنسیتی اثری از کرستن کرون میلز است که با ترجمه رزیتا ترانه میخوانید. در این کتاب با زندگی افرادی آشنا میشوید که هویت فیزیکی و هویت جنسی متفاوتی دارند. از تجربههای آنان میخوانید و همچنین با مسیری که پشت سر گذاشتهاند، آشنا میشوید.
درباره کتاب زندگی تراجنسیتی
زندگی تراجنسیتی کتابی درباره زندگی افرادی است که با هویت فیزیکی متفاوت از هویت جنسی خود به دنیا میآیند. احتمالا باید اصطلاح ترنس یا تراجنسیت به گوشتان خورده باشد. این اصطلاح به همین وضعیت اشاره دارد. امروزه با کمک پیشرفتهایی که در علم روانشناسی و همچنین پزشکی صورت گرفته است، افراد ترنس میتوانند مراحل تطبیق و تغییر جنسیت را پشت سر بگذارند و با همان هویت فیزیکی زندگی کنند که با هویت جنسیشان یکی است.
کرستن کرون میلز در این کتاب با افراد ترنس بسیاری مصاحبه و گفتگو کرده است. از آنها درباره زندگی و تجربیاتشان پرسیده و فعالیتهایی را که انجام میدهند، به وضوح توضیح داده است. این کتاب به ما کمک میکند با یکی از مهمترین مسائلی که دنیای امروز با آن روبهرو شده است، آشنا شویم و آگاهی خود را در این زمینه بالا ببریم.
کتاب زندگی تراجنسیتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب زندگی تراجنسیتی را به تمام علاقهمندان به مطالعه کتابهای حوزه روانشناسی و پژوهشگران در این زمینه، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی تراجنسیتی
در زندگی من هرگز حرفی از کلمه جنسیت به زبان نمیآمد. قطعاً احساساتم در مورد جنسیت را به زبان میآوردم و بطور کامل در عمل نشان میدادم، ولی نمی توانستم ترنس بودن را تشخیص دهم، چون با این کلمه اصلاً آشنایی نداشتم. وقتی چهارده سالم بود والدینم به این قضیه شک کردند و بههمین خاطر مرا به چند جلسه مشاوره فرستادند. وقتی به درمانگرم گفتم 'فکر میکنم دختر هستم. آیا دیوانه شدهام؟' او گفت: 'بله، صد در صد!' و در آن موقع خدا را شکر کردم که دیوانه شدهام، چون برایش میتوان کاری کرد. این که دیوانه باشم خیلی بهتر از این ایده بود که یک ترنس باشم.
کِیتی
کیتی برگس فعال اجتماعی و هنرمند خیابانی در اوایل سی سالگیاش است. روزها یک موسسه غیرانتفاعی حمایت از ترنسهای جوان را اداره میکند و زمانی که از این کار فارغ باشد به سازماندهی دورههمیهای اجتماعی و پروژههای سیاستگذاری میپردازد. او یک زندگی چندوجهی دارد، ژانگولربازی میکند، با قاشق موسیقی مینوازد، در نمایشهای تئاتر بازی میکند، اسکیتبرد بازیش معروف است، به کنسرتهای متال/پانک میرود و گاهاً تمرین پرش میکند. درحال حاضر در کلانشهری در منطقه میدوِست با خانوادهای زندگی میکند که شامل دو فرد بالغ و سه فرزندشان است.
بزرگ شدن
کِیتی در نیوانگلند بزرگ شده و زمانیکه کوچکتر بود از خطمشی جنسیتی خاصی پیروی نمیکرد. به گفته او: 'حتماً سعی خودم را میکردم تا با عروسک باربی کودک همسایه بازی کنم، ولی از طرفی هم با برادرانم لاکپشتهای نینجا موتان را بازی میکردم. حرفی از جنسیت در میان نبود. ما به مدرسه کوچکی میرفتیم و جنسیت افراد مسئلهای ساده و عادی بود. او میگوید در خانوادهای با جنسیت منعطف بزرگ شدهاست، بههمین دلیل هیچگونه فشاری برای بیان انتظارات جنسیتی خود تجربه نکرده است. مادرش مربی بدنسازی و داییاش ترنس است، برادرش هم ادعا میکند که جنسیت و هویت جنسی متغیر دارد.
زمانیکه کِیتی چهارده پانزده ساله بود بعنوان یک همجنسگرای مرد (گِی) شناخته شد. او از کاربرد کلمه (گِی) برای خودش متنفر بود چون معنی آن را کاملاً میدانست. وقتی توانست به مرکز شهر نقل مکان کند با گروه دگرباش ها ارتباط برقرار کرد و اطلاعات خود را برای عضو شدن در اجتماع آنها تکمیل نمود، آنجا بود که متوجه شد عضویت در این جمع به چه معناست.
'تا هجده سالگی، زمانیکه با فردی قرار گذاشتم که متوجه شدم ترنس است، کلمه تراجنسیتی را نشنیده بودم. همکلاسی پسرم تبدیل به همکلاسی دخترم شد و با خودم گفتم: 'این دیگر چه جورش است؟'. ولی دوستم با کمال آگاهی و بدون هیچگونه کموکاست و حد و مرزی برایم توضیح داد. او گفت: 'اصلاً فکر نمیکنم که یک مرد هستم.' من هم به او گفتم: 'فکرش را بکن! من هم در مورد خودم حس متفاوتی دارم!' بعد از آن بود که تمام پردهها کنار رفت و متوجه شدم که چه کسی هستم. از دوستم متشکرم.'
حجم
۲۹۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
حجم
۲۹۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
نظرات کاربران
ارزش خوندن زیادی نداره.