کتاب بزرگان زاده نمی شوند، ساخته می شوند

کتاب بزرگان زاده نمی شوند، ساخته می شوند اثر سعید گل‌محمدی است. او در این کتاب به زندگی چهره‌های موفق در زمینه‌های مختلف پرداخته است و با نشان دادن روش زندگی آنان، راز و رمز موفقیت آنان را نمایان کرده است. 

بزرگان زاده نمی شوند، ساخته می شوند، اثری الهام بخش است که به تمام افراد کمک می‌کند تا با زندگی آدم‌های مشهور در سراسر جهان آشنا شوند. این کتاب هم زندگینامه است و هم درس زندگی می‌دهد. سعید گل‌محمدی با پرداختن به زندگی افرادی که روزی مانند ما، انسان‌هایی عادی بودند و امروز، در جایگاهشان می‌درخشند، اثری الهام بخش ساخته است که مانند یک موتور محرک انگیزه‌بخشی عمل می‌کند. اثری که به ما کمک می‌کند خودمان را در جایگاه درست ببینیم و برای زندگی خود، الگو برداریم، برنامه‌ریزی کنیم و در مسیری قدم بگذاریم که ما را به موفقیت می‌رساند. 

کتاب بزرگان زاده نمی شوند، ساخته می شوند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

بزرگان زاده نمی شوند، ساخته می شوند اثری عالی برای تمام کسانی است که دوست دارند با زندگی الگوها و چهره‌های سرشناس آشنا شوند و از رازهای موفقیت آنان در زندگی، الهام بگیرند. 

بخشی از کتاب بزرگان زاده نمی شوند، ساخته می شوند

۱۵ جولای ۱۹۸۵ ــ این سومین باری است که مجله تایم داستان روی جلدش را به فوق ستاره هالیوود، استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg) اختصاص داده است. اولین بار در سال ۱۹۷۵، او با ساختن فیلم «آرواره‌های کوسه» توجه همه را به خود جلب نمود. کوسه سفید او، فیلم‌دوستان سراسر جهان را برای تماشای این فیلم دعوت می‌کرد.

بعد در سال ۱۹۸۲، با «ای تی موجود فرازمینی» دوباره وارد صحنه شد که البته به خاطر جنگ در جزایر فالکلند تحت‌الشعاع قرار گرفت.

در جولای ۱۹۸۵، استعدادهای اسپیلبرگ در مقاله‌ای مورد ستایش قرار گرفت و در این مقاله به این نکته اشاره شده بود که اسپیلبرگ می‌خواهد ما در دنیای فوق‌العاده و در عین حال ترسناک بچگی به جست‌وجو بپردازیم.

نخستین چیزی که در این فیلمها به آن توجه می‌شد، دوران کودکی خود وی بود. دنیس وورل Worrell) (Denise، گزارشگر تایم، می‌گوید: «صحبت در مورد زندگی و کار اسپیلبرگ در واقع ورود دوباره به دنیای کودکی است...» این راز نبوغ و استعداد اوست که نه‌تنها کمکش کرد تا پرقدرت‌ترین کارگردان هالیوود ــ اگر نگوییم دنیا ــ شود، بلکه باعث شد تا در هر کاری که می‌خواهد انجام دهد موفّق باشد.

استیون اسپیلبرگ هنوز هم پیرو «اصل برادری» است. هر صحبتی با او یادآور آیین رازهای کودکی و سوگندهای جدّی برای دوستی ابدی است.

دنیای اسپیلبرگ، تنها نیکی و روشنایی نیست. در این دنیا، تاریکی و خطر و موجودات ناشناخته و کابوسهای دردناک مربوط به ترسهای ما نیز وجود دارد. ترسی که به آرامی به شگفتی تبدیل می‌شود، وارد شدن از دنیای عادی به دنیای خارق‌العاده، سفری سخت از تاریکی به روشنایی: این سفری است که ما را وادار می‌کند تا دوباره ترسهای دائمی خود را تجربه و شادیهای وصف‌ناپذیری را که در اعماق قلبهایمان حفظ کرده‌ایم کشف کنیم.

نیازی به گفتن نیست که اسپیلبرگ طوری زندگی می‌کرد که گویی سرش در میان ابرهاست. هنوز هم پاهایش محکم به زمین چسبیده است: زمینی با کیفیت معمولی، سفید، ثروتمند، روستایی و دست‌کم در ظاهر به سبک امریکای جنوبی است! خود او هم این را قبول دارد: «من فکر می‌کنم که پیتر پن (Peter Pan) هستم، واقعآ این‌طور فکر می‌کنم.» به این ترتیب، تعجّبی ندارد که اغلب او را با والت دیسنی مقایسه می‌کنند. او هم مانند دیسنی همه‌چیز را طوری می‌بیند که گویی قدش به زحمت به نیم متر می‌رسد. دنیای او کاملا از دید یک کودک نشان داده می‌شود!

فیـلمـهای او حتی از فیلمهای استادش آلفـرد هیـچکـاک Hitchcock) (Alfred نیز تأثیرگذارتر است. این فیلمها همیشه پر از شوخ‌طبعی است چون شوخی، نهایت شادیهای کودکانه به شمار می‌رود. به علاوه، در فیلمهای اسپیلبرگ همیشه یک شخصیت معمولی در موقعیتهای غیرعادّی قرار می‌گیرد. به بیان ساده‌تر، کاری که او انجام می‌دهد، جادوگری محض است!

خالق این دنیای جادویی و شاد، در ۱۸ دسامبر ۱۹۴۷ در سینسیناتی، اوهایو، به دنیا آمد. ذهنیات اولیه او نشانگر دنیای تخیلی بود که بعدها در فیلمهایش مشاهده شد. در مجلّه تایم چنین توصیف شده است...