کتاب ما هرگز چنین کاری نمی کنیم!

کتاب ما هرگز چنین کاری نمی کنیم! نوشته جان کاتر و هولگر رانگبر است. این کتاب داستانی درباره‌ی رشد، سقوط، و رشد مجدد سازمان‌ها است که در دنیای حیوانات روایت می‌شود.

درباره کتاب ما هرگز چنین کاری نمی کنیم!

این داستان دربارهٔ موضوع مهمی است که تقریبا همهٔ ما با آن روبه‌رو هستیم: دنیا به‌شدت در حال تغییر است؛ این حقیقتی است که به‌سختی می‌توان با آن کنار آمد، و زمانی که نمی‌توانیم راهی پیدا کنیم که از خطرها دوری کنیم، از موقعیت‌ها استفاده کنیم، و نتایجی به‌دست آوریم که باارزش باشند، ممکن است زندگی برایمان کاملا ناخوشایند شود، خصوصا که می‌دانیم این کارها ممکن هستند، و کسانی بوده‌اند که تمام این کارها را انجام داده باشند.

خواندن کتاب ما هرگز چنین کاری نمی کنیم! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام فعالان حوزه کسب و کار پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب ما هرگز چنین کاری نمی کنیم!

گله داستانِ ما، با چند دم‌عصایی تشکیل شد، اما بعد جمعیتشان به صد و پنجاه عضو رسید، که نسبت به اندازهٔ طبیعی این گونه، پیشرفتی چشم‌گیر به‌حساب می‌آید. دم‌عصایی‌ها، در سال، دو تا چهار مرتبه، سه تا پنج بچه به‌دنیا می‌آورند. با یک حساب سرانگشتی، می‌توان گفت در شرایط مناسب، سالانه تعداد زیادی به جمعیت دم‌عصایی‌ها اضافه می‌شود.

هیچ‌یک از این شرایط، مهم‌تر از نظارت به عملکرد گله نیست، و همان‌طور که انتظار می‌رود، این کار با افزایش جمعیت، سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود. اما این گله، خیلی خوب از پس خود برآمده‌اند، و همین موضوع است که این داستان را جالب می‌کند.

بهار گذشته، باران خوبی بارید، در نتیجه غذا پیدا کردن، کار آسانی بود. 

زندگی، خالی از مشکل نبود، اما در کل، همه چیز خوب بود. هر کس برای خود خانه‌ای داشت، و تا زمانی که همهٔ کارها همان‌طور که باید، انجام می‌شدند، و کسی مشکل درست نمی‌کرد، همه چیز خوب بود.

ممکن بود این شرایط تغییر کند؟ همه می‌گفتند: «البته. تغییر، بخشی از زندگی است. فصل‌های خشک، به فصل‌های بارانی تبدیل می‌شوند.»

گاهی عقاب‌ها ما را شکار می‌کنند، گاهی مارها. اما می‌دانیم چطور از پس این مشکل برآییم. شاید حیله‌گرانه به نظر بیاید، اما ما راه‌هایی داریم تا با آن شرایط را تغییر دهیم.»