کتاب روانشناسی دروغگویان، چاپلوسان و ریاکاران
معرفی کتاب روانشناسی دروغگویان، چاپلوسان و ریاکاران
کتاب روانشناسی دروغگویان، چاپلوسان و ریاکاران نوشته احمد علامه فلسفی است. رذایل اخلاقی از جمله دروغگویی، چابلوسی، ریاکاری و تظاهر، نفاق و دورویی، خدعه و حیله گری، کتمان حقیقت، نقض عهد و پیمان، عوام فریبی، تحریف، خود را ژن برتر دانستن و یا هر گونه خیانت و خباثت را نیز شامل میشود. این کتاب به مفهوم رزایل اخلاقی میپردازد.
درباره کتاب روانشناسی دروغگویان، چاپلوسان و ریاکاران
مهمترین نکتهای که فرد دروغگو با آن روبهرو است عدم اطمینان است. این که امام علی(ع) دروغزن را مانند کسی میداند که باید از دوستی با او پرهیز کرد چرا که او«چونان سراب، دور را نزدیک، و نزدیک را دورت مینماید» بر همین معنا استوار است. و یا این که میفرمایند:« راست گفتار بر بلندای نجات و کرامت جای دارد و درغگو بر لبه پرتگاه سقوط» توصیفی دقیق از وضعیت لغزان و متشتت فرد دروغگو است. فرد دروغگو به دلیل آنکه نسبتش را با حقیقت انکار کرده است، هر آن باید در انتظار افشای اصل ماجرا باشد. اصل یا حقیقت ماجرا امکان دارد در همان لحظه رخ دهد و یا حتی سالها به طول انجامد،اما در ماهیت کار تفاوتی ایجاد نمیکند. بالاخره یک روزی دست دروغگو رو و آفتاب حقیقت از پشت ابر به در خواهد آمد.
چه بسیار احمقهایی که خود را پشت نقابهای فریبنده شیشهای با دروغگویی، چابلوسی و ریاکاری، منافقانه مخفی کردهاند و تنها خود فکر میکنند چهره واقعیشان مخفی است در حالیکه احمقترین احمقها، احمقی است که مخاطبان خود را احمق تصور کند. کسانی که مزبوحانه تلاش میکنند با هر ذلت ، خفت و حقارتی، به وسیله دروغ و تملق گویی، چابلوسی، ریاکاری، ظاهر سازی، خدعه و مردم فریبی، برای تصاحب منصب، جاه و مقام، تفوق طلبیها و نیز تملک قدرت، ثروت و شهرت به حقوق مردم چنگ اندازی کرده و شهوت سیری ناپذیری دنیوی خود را اشباع کنند تا بدین طریق با اثبات منیت خود بزرگ بینی و تفاخر بتوانند متفرعانه، متکبرانه و مستبدانه بر دیگران اعمال نفوذ و غلبه کنند.
کتاب روانشناسی دروغگویان، چاپلوسان و ریاکاران سعی دارد کمک کند با دیدی بازتر آدمها را بشناسید.
خواندن کتاب روانشناسی دروغگویان، چاپلوسان و ریاکاران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به یک زندگی آگاهانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روانشناسی دروغگویان، چاپلوسان و ریاکاران
در سن سه یا چهارسالگی همهٔ ما شروع به دروغ گفتن میکنیم. در این نقطه از توسعهٔ مغزمان یاد میگیریم که چه ابزار همهکاره و قدرتمندی در اختیار خود داریم (زبان) و میتوانیم از آن برای بازی کردن با واقعیت استفاده کنیم و بر پیامدهای حاصل از اتفاقات دنیای بیرون تاثیر بگذاریم. البته دیر یا زود هم یاد خواهیم گرفت که دروغگفتن بد است و نباید این کار را انجام دهیم. با این حال همهٔ ما گاهی دروغ میگوییم. اما موضوع این جاست که برخی افراد بهصورت بیمارگونه دروغگو هستند؛ به این معنا که نمیتوانند انتشار اطلاعات غلط در مورد خود و دیگران را متوقف کنند. علت روانشناختی اینکه چرا برخی افراد به این صورت دروغگو هستند، مقداری رازآلود است.
جودیث ارولف نویسندهٔ کتاب The Empath's Survival Guide، میگوید:
من فکر میکنم که این مسئله ناشی از نقصی در ارتباطات عصبی موجود در ساختار مغزی باشد، یعنی مشکلی در همان بخشی که موجب میشود ما همدلی و دلسوزی داشته باشیم. از آن جایی که اختلال افراد دارای حالت خودشیفتگی، ضد اجتماعی و روانآزاری با عنوان ناهنجاریهای کمبود همدلی شناخته میشود؛ پس یعنی این نوع افراد قادر به احساس همدلی به شیوهٔ ما نیستند.
حقیقت برای افراد خودشیفته اهمیتی ندارد
زمانی که دیگران برای شما اهمیتی نداشته باشند، دروغ کار بدی به نظر نمیآید. نبود همدلی عملا به مفهوم فقدان وجدان است.
ارولف گفت:
وقتی آنها دروغ میگویند، این موضوع طوری که باعث آزار ما میشود، آنها را اذیت نمیکند. بسیاری از مردم درگیر ارتباط با این نوع افراد می شوند در حالیکه علت کار آنها را درک نمی کنند و در تلاشند که آنها را درون استانداردهای معمول همدل بودن بگنجانند.
دروغگویی بیمارگونه ناشی از نقصی در بخشی از مغز است که موجب میشود ما همدلی و دلسوزی داشته باشیم
اما مشکل این جاست که آنها با این استانداردها سازگار نیستند. در حقیقت ممکن است حتی در نیمی از مواقع متوجه نشوند که دارند دروغ میگویند؛ زیرا نسبت به آن آگاه نیستند. آنها واقعا در بیشتر مواقع باور دارند که در حال گفتن حقیقت هستند. البته از علتهای ناخودآگاه پشت صحنه این کار تمایل به داشتن حس قدرت در برابر دیگران است. این موضوع برای افرادی که دارای شخصیت بسیار حساس و نفوذپذیری هستند، بسیار خطرناک است؛ زیرا آنها شخصیتهای خودشیفته را به سمت خود جذب میکنند. این افراد روزی که متوجه دروغهای او بشوند، تلاش میکنند علت آن را بفهمند و یا خود را مقصر میدانند. شخصیتهای بسیار حساس، افراد خودشیفته را به خود جذب میکنند.
ارولف گفت: قدرت زیاد یک رابطه در این است که شما بتوانید حقیقت را به دیگری بگویید و به هم اعتماد کنید و این درحالی است که به افرادی که دچار حالت روانی دروغگویی هستند، نمیتوان اعتماد کرد. شما نمیتوانید زندگی خود را روی آنها پایهگذاری کنید. این چیزی شبیه یک کمبود روانی است و پاسخگویی ندارد. فردی که این مشکل را دارد درمورد کار خود معذرتخواهی نمیکند. آنها میگویند تقصیر خودتان است. تنها راه برای فرار از چنگال یک بیمار دروغگو این است که بهاندازهٔ کافی قوی باشید تا بتوانید بگویید این تقصیر من نیست، این به نظر من حقیقت ندارد و من واقعا نمیتوانم به شما اعتماد کنم.
حجم
۶۵۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۴ صفحه
حجم
۶۵۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۴ صفحه
نظرات کاربران
سلام. وقت خوب. به نظر میرسد کتاب میتواند اطلاع مفیدی درباره این پدیدهها به خواننده بدهد. علت ۵ ستاره کردن کتاب موشکافی این موضوعات هست. البته این نکته را هم باید در نظر داشت که بهتر است سعی شود مثال