کتاب شهر خیال من
معرفی کتاب شهر خیال من
کتاب شهر خیال من نوشته هستی احمدنژاد است. این کتاب داستانی خیالی و جذاب است.
روزی روزگاری در سرزمینی، پادشاهی با دخترش زندگی می کرد که نام آن دختر آنا بود. آنا بسیار مهربان بود. او در کودکی مادرش را از دست داده بود و پدرش نیز با او وقت کمی می گذراند. تمام دلخوشی آنا حیوانات بودند. پدر آنا مردی قدرت طلب بود و هیچ چیزی را با قدرت عوض نمی کرد. آنا صاحب قناری زیبایی بود که قدرتی سحرآمیز داشت. هرچه که آنا می خواست، قناری به او می داد و آنا از نیروی او برای کارهای خوب استفاده می کرد و همه آنا را دوست داشتند. تا اینکه تولد پدرش نزدیک شد. همه قصر چراغانی شده و پادشاه منتظر مهمان ها بود. چشم پادشاه به در خشک شد اما کسی نیامد. ناگهان در باز شد و او کسی نبود جز آنای دوست داشتنی! پادشاه خوشحال شد که دخترش او را از یاد نبرده است. پادشاه هدیه ای را در دست آنا دید. با خود فکر کرد که مروارید، یاقوت یا هر چیز گرانبهایی دیگری است و بی صبرانه منتظر باز کردن هدیهاش بود. وقتی آن را باز کرد و داخل جعبه را نگاه کرد، شوکه شد. هدیه او یک شاخه گل بود. اما با گلهای دیگر فرق داشت. برق که می زد، مانند برق چشمان آنا بود. آنا گفت بین من و این گل پیوند عجیبی است که در شادی من، قرمز و با طراوت، و در غم من زرد و پژمرده می شود و هر بلایی سر او بیاوری، سر من می آید. ولی پادشاه به حرف آنا توجهی نکرد و بعد از جشن پیش قناری رفت و از او خواست جنس گل را به طلا تبدیل کند. قناری این کار را کرد. شب که شد، پادشاه رفت تا به آنا سر بزند ولی وقتی در را باز کرد با صحنهی وحشتناک و عجیبی روبرو شد...
خواندن کتاب شهر خیال من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای خیالی پیشنهاد میکنیم
حجم
۵۷۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
حجم
۵۷۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه