کتاب معجزهی عشق
معرفی کتاب معجزهی عشق
معجزهی عشق نوشته خوشنام احدی جید مجموعه داستانهایی تاریخی است که در سالهای ۱۲۸۰ تا ۱۳۲۰ هجری شمسی و در زمان حکومت خوانین بر روستاها در منطقه آذربایجان روی میدهد احدی جید در این داستانها یادآور میشود که نیازهای واقعی آدمی فراتر از خوراک و پوشاک و مادیات محض است.
داستان درباره همین ظلم مالکان و خوانین و شیوههای ستمگرانه آنان در حق رعایای زحمتکش . و پایداری مردم در برابر آنها است.
در گذشتۀ نه چندان دور، در کشور عزیزمان ایران، بافت پراکندگی جمعیت با شرایط فعلی بسیار تفاوت داشت. در حال حاضر، روستاییان برای تأمین مایحتاج زندگی و مصارف روزمرۀ خود، سحرگاهان روانۀ شهرها میشوند و مواد غذایی لازم (لبنیات، پروتئین، سبزیجات، میوههای گوناگون و...) را از آنجا خریداری میکنند. همچنین اغلبشان برای امرار معاش و تأمین مخارج زندگی، در شهرها و کلان شهرها مشغول کار و فعالیتهای گوناگون هستند یا بسیاری از آنها خانه و کاشانۀ وسیع و با صفای خود را در دل طبیعت رها کرده و در حاشیۀ شهرهای بزرگ، به کپرنشینی و زندگی در خانههای حلبی، روی آوردهاند؛ تا جایی که حتی نزدیک است که بساط زندگی به شیوههای روستایی و روستانشینی برای همیشه برچیده شود و از یادها محو گردد.
البته زمان زیادی نیست که چنین شرایطی بر شیوۀ زندگی روستانشینان حاکم شده و روستاییان تبدیل به عمدهترین مصرف کنندگان تولیدات شهرهای بزرگ گردیدهاند؛ بلکه تا چندی پیش، این روستاییان بودند که به عنوان قطب اول اقتصاد کشور به حساب میآمدند.
بدین ترتیب اکثریت قریب به اتفاق جمعیت کشور در روستاها، بیابانها و کوهستانهای حومۀ آنها به صورت پراکنده زندگی میکردند و همه به نوعی مشغول کار و فعالیت در امر تولید بودند؛ تاجایی که به هیچ عنوان حتی یک عنصر بیکار هم در میان مردمان روستا پیدا نمیشد؛ بلکه هر فردی به سنی میرسید که توان راه رفتن پیدا میکرد، با کاری در حد توان خود که از قبل مهیا شده بود، مواجه میگردید و به طور خودجوش و طبیعی و با راهنماییها و نصایح بزرگترها بدون هیچگونه اعتراض و ایجاد مشکلی شروع به کار میکرد.
در مقابل، بخش اندکی از جمعیت کشور هم در شهرها زندگی میکردند که اغلب آنها نیز به مشاغلی همچون ساخت و ساز ابزار آلاتِ کاربردی در تولیدات محصولات کشاورزی و دامداری میپرداختند. ماحصل کارشان نیز مستقیماً به روستاها، صحراها و کوهستانها روانه میشد تا دهقانان و دامداران روستایی بتوانند با استفاده از آن ابزار آلات، بهتر و بیشتر به تولید محصولات گوناگون بپردازند. تعداد اندکی از شهرنشینان هم بودند که به عنوان فروشندههای دوره گرد، اقلامی از کالاهای مورد نیاز روستاییان از قبیل پوشاک و ظروف آشپزی و غیره را بار اسب و استر و الاغ میکردند و روانۀ روستاها میشدند تا با معادله آن کالاها با تولیدات روستائی، ضمن ارائه کمک و خدمتی به اقتصاد کلی کشور و رفع نیازمندیهای گروهی از همنوعان خود، احتیاجات غذایی و مصارف روزانه خود را نیز تأمین کنند.
در عین حال، افرادی مرفه و برخوردار از همه نوع امکانات زندگی هم بودند که به آنها خوانین میگفتند و این نام از گذشتههای نامعلوم روی این گروهها گذاشته شده بود. در کتاب معجزه عشق میخوانیم که گرچه این طبقه از جمعیت، در ظاهر، کار مفیدی در زمینۀ خدماترسانی انجام نمیدادند یا در کار تولیدات کشاورزی و ساخت ابزار آلات صنعتی مستقیماً دخالتی نداشتند، ولی در تحقیقاتی که اخیراً در مورد نحوۀ زندگی و حکمت سرکردگی بیقید و شرط آنها صورت گرفته، نشان میدهد که آنها از گذشتههای دور، بنا بر تصمیمات دولتهای وقت، ناظر و قیَم روابط بین زمین و زارع بودند. آنها همچنین تنظیم کنندۀ روابط بین زارعین با یکدیگر از یک طرف و زارعین با تولید کنندگان انواع مختلف گوشت و پوست و غیره نیز از طرف دیگر، بودند و در کل روابط مردم با دولت را پیوند میدادند.
در کتاب معجزه عشق جهت روشن شدن بیشتر مطلب، به نحوۀ ادارۀ مناطق تحت نفوذ، در زمان تصدیگری خانها، نیز اشارهای شده است.
به منظور توضیح بیشتر و تبیین واقعی، کتاب معجزه عشق ضمن اشاره به انگیزههای اصلی مالکان در اتخاذ شیوههای ستمگرانه در حق رعایای زحمتکش، به شرح نمونههایی که نشان دهندهٔ نحوهٔ تحول و تغییر نظامات ساخت بشر است و چگونگی حصول خیر و سعادت از افکار و اندیشههای انسانی را در صورت منطبق شدن بر دستورات الهی بیان میکند، پرداخته شده است.
در فراز و نشیب داستان کتاب معجزه عشق، قهرمانان قصه با تحمل ناملایمات و کمک خالق بیهمتا بر رسومات ناصواب که زاییده اندیشههای شیطانی و ناصواب است، فائق آمده و بر این قول خداوند متعال ...ان معالسر یسرا... جامعه عمل میپوشانند.
خواندن کتاب معجزه عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران داستانهای اجتماعی و تاریخی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب معجزه عشق
عصرگاهانِ همان روز، وقتی تهمینهخانم به خانه برگشت، نزدیک ورودیِ دروازه بزرگِ عمارت خود، ناگهان فرزندش آیدینخان را مشاهده کرد که مضطرب و نگران منتظر بازگشت مادر، آرام و قرار ندارد. و در قسمتی از حیاط خانه، آنقدر به تناوب راه رفته و بر جای اول خود بازگشته که بر روی زمین، ردّ پایی قابل رؤیت بر جای مانده است. لازم به ذکراست که بعدها در تجمعات مختلف از همان راه باریکی که توسط آیدین خان پایهگذاری شده بود، صحبت به میان میآمد و به مرور زمان محل مورد نظر به مکان تردد آیدینخان در زمان بیقراری معروف گردید. تاجاییکه هم اکنون هم که بافت شهر مذکور نسبت به گذشته، تفاوتهای اساسی کرده و منازل مسکونی، دو طرف آن محل را در برگرفتهاند، جالب توجه میباشد که آن باریکه بدون اینکه زیرِ ساخت برود یا دستخوش اتفاقات دیگری قرار بگیرد، به یک کوچه ماشین رو تبدیل شده و به اسم مسمای کوچه آیدین، نامگذاری گردیده و هنوز هم به قوت خود باقی است. قابل ذکر است که هیچ کدام از شهرداران منتخب شهر مورد نظر، در طول زمان نسبت به تغییر نام آن مبادرت نکردهاند. بهطوریکه روزانه صدها نفر با پای پیاده یا سوار بر اتومبیلهای خود از آن کوچه عبور میکنند و به تابلوی زیبای نصب شده بر سر در آن خیره میشوند و سپس به مسیر خود ادامه میدهند. در حالیکه غیر از افراد انگشتشمار قدیمی که یا از سلالهٔ خود آیدینخان هستند یا قسمتهایی ازقضیه مذکور به گوششان خورده است، کس دیگری علت این نامگذاری را نمیداند.
در هر صورت، وقتی چشمان بیقرار آیدینخان در آن روز به مادر افتاد، سراسیمه به پیشواز او رفت و با اشتیاق گفت: «نگرانت شده بودم مادر! چکارکردی؟....
سپس ادامه داد:
«مادر مهربانم شما چرا وقت خود را تلف میکنی و در پی رعایا و خانوادهٔ لطفاللّه میروی؟ درحالیکه مشکل همینجا پیش خودمان است»
مادر نگاهی به چهره او انداخت و با مهربانی گفت:
«نگران نباش به دنبال رعیت برای گرفتن موافقت نرفته بودم؛ بلکه رفتن من به پیش ایلات و دیدار با گلباجی و مادرش دلیل دیگری داشت.»
آیدین نفس راحتی کشید و گفت: «پس حالا که آنها متقاعد شدهاند، میتوانی تیمورخان را هم متقاعد کنی که از قوانین مصوب شده توسط خودش صرف نظر کند؟ البته اگر او را هم متقاعد کنی، من مطمئنم که پدرخواندهاش (نصرتپیشکار) را نمیتوانی راضی کنی تا از خر شیطان پیاده شود و از همه اینها گذشته، هیبت و توطئههای پنهانی او را چگونه خنثی میکنیم؟»
حجم
۱۵۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۵۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه