کتاب خواهر من قاتل زنجیرهای
معرفی کتاب خواهر من قاتل زنجیرهای
کتاب خواهر من قاتل زنجیرهای، نوشته اوینکن بریث ویت است. این کتاب را زهرا چفلکی ترجمه کرده است. یک رمان کوتاه، طنز و عجیب در مورد یک زن نیجریهای است که خواهر کوچکش عادت بدی دارد، او دوست پسرهایش را میکشد.
درباره کتاب خواهر من قاتل زنجیرهای
کورید دختر غمگینی است.چون خواهر کوچکش، آیولا، همه چیز دارد، فرزند محبوب والدین است، زیبا و جامعهستیز است. و حالا سومین دوست پسر آیولا است که بلافاصله پشت سر دوتای دیگر کشته شده.
کورید سعی میکند از خواهرش محافظت کند. او بهترین راه حلها را برای تمیز کردن خون استفاده میکند، ماشین او بزرگ است و امکان پنهان کردن جسد در آن وجود دارد. کورید جلوی خواهرش را میگیرد که شبی که دوستپسرش گم شده عکس غذا در اینستاگرام نگذارد و وانمود کند نگران است.
کورید زمان زیادی است عاشق یک پزشک مهربان در بیمارستانی است که در آن کار می کند. او رویا میبیند که پزشک هم به او علاقهمند شده است، اما وقتی که پزشک از کورید شماره تلفن آیولا را سوال میکند او میفهمد همه چیز خراب شده است.
خواندن کتاب خواهر من قاتل زنجیرهای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای جنایی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب خواهر من قاتل زنجیرهای
دولت تصمیم گرفت رنگ لباس پرستاران بیمارستان از رنگ سفید به رنگ صورتی کمرنگ تغییر پیدا کند چون رنگ سفید لباسها بعد از مدتی شبیه پنیر دلمه بسته میشد اما من هنوز به همان رنگ سفید چسبیدهام. لباس فرمم هم کاملاً نو و تمیز به نظر میرسد.
تاد متوجه این موضوع میشود.
همانطور که لبهٔ آستینم را لمس میکند، میپرسد: «راز تو چیه؟»
انگار که پوستم را لمس کرده باشد، گرمایی درون بدنم میپیچد. پوشهٔ بیمار بعدی را به او میدهم و فکر میکنم چطوری میتوانم گفتوگویمان را ادامه بدهم اما حقیقت این است که هیچ وقت نمیشد در این محیط لحن جذابی داشت. برای داشتن لحن جذاب باید سوار ماشین اسپرت باشی و بکینی بپوشی.
میگویم: «گوگل برای خدمت گذاری حاضره.»
میخندد و نگاهی به پوشه میاندازد: «دوباره خانوم روتینو۴؟»
«فکر کنم اون فقط برای دیدن قیافهٔ تو میآد اینجا دکتر.»
نگاهم میکند و پوزخندی میزند. سعی میکنم در جوابش لبخند بزنم و به این حقیقت که از توجه کردن او به خودم، دهانم خشک شده است، توجه نکنم.
برمیگردم و موقع راه رفتن باسنم را طوری تکان میدهم که معمولاً آیولا تکان میدهد.
همین که دستم دور دستگیرهٔ در چفت میشود، تاد میگوید: «تو حالت خوبه؟»
برمیگردم تا او را ببینم: «هوم؟»
«راه رفتنت خنده داره.»
«آها، آم... یکی از ماهیچههام کش اومده.»
خجالتآور است. من که اسم آنها را میدانم.
حجم
۱۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۶ صفحه
حجم
۱۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۶ صفحه
نظرات کاربران
داستان درباره دو تا خواهره که در طول داستان میفهمیم تا کجا برای محافظت از هم پیش میرن. حالا یکیشون قاتله و اون یکی دروغگو... جذاب و خوب و کوتاه بود. دو روزه خوندمش. از ترجمه بگم از این نشر بیگانه
خب اصلا شبیه یه کتاب جنایی و راز آلود آنچنانی نبود ولی ایده داستان و روایتش رو دوست داشتم:) پیشنهاد میشه
کوتاه و جالب راجع به زندگی در جوار یک قاتل زنجیرهای. داستان «کورد» پرستار بیمارستان و از همه مهمتر یک آدم که روح و شخصیت خودش هم در کنار خواهرش «آیولا» یعنی همون قاتل به قتل رسیده و هرکاری برای محافظت
داستان جالبی بود و کشش نسبتا خوبی داشت.درباره اینکه داستان در مورد چی هست، چیزی نمیگم، چون از اسم کتاب مشخص هست. ⚠️شاید این قسمت اسپویل بنظر بیاد:تو بعضی قسمت ها شخصیت آیولا واقعاً منزجرکننده بود، نه بخاطر قاتل بودنش، بخاطر
ضعفش زود تموم شدنش بود متاسفانه.کاش یکم گسترده تر بود😶
جالبه یه لحظه فکر کنین اگه خواهر یا برادر شما یه قاتل زنجیره ای بود چیکار میکردین ؟ داستان واقعا زیبا بود داستان یه دوگانگی خاصی داره عشق خواهری یا نفرت خواهری ؟ و در آخر هم پایان داستان انگار خودش
۷۷. تلاش مترجم برای روایت اصل ماجرا با وجود محدودیتها بینظیر و قابل ستایشه. داستانی کوتاه و جذاب در مورد زندگی دو خواهر (کورد و آیولا) که کورد مدام سعی در لاپوشانی و پنهان کردن قتلهای خواهرش آیولا داره! رفتارهای هر دو خواهر
خوب بود ارزش وقت گذاشتن داشت. پایان خاصی داشت...
""اسپووووووووووووویل"" به نظرم علت شخصیت آیولا، شخصیت پدرش بود،پدر خشنی که با وجود ثروتمند بودنش میخواست تو ۱۴ سالگی دخترش رو به مردی ثروتمندتر بفروشه علت حمایت کورد هم به نظرم ۲ چیز بود (۱) اینکه تو وضعیت مشابه آیولا زندگی کرده
کتاب جالبی بود همزمان حس تنفر و عشق بین دو خواهر رو نشون میداد 👍👍👍