بریده‌هایی از کتاب خواهر من قاتل زنجیره‌ای

بدانید که در این دنیا اگر عشقی بخواهد جلوی عشق مادر و فرزند قد علم کند، قطعاً عشق بین دو خواهر خواهد بود.

«این خواهرمه، کورد.» مرد لبخند می‌زند و من هم لبخندش را برمی‌گردانم. پایان

«این روزا جوری نگاهم می‌کنی که انگار هیولام.»

تو این دنیا هیچ کس بی‌گناه نیست. می‌خوای بدونی، برو بخش زایمان. اون پدر و مادرهایی که با لبخند به نوزادهاشون نگاه می‌کنن، تماشا کن. قاتل‌ها و قربانی‌ها. ممکنه هر کدومشون یکی از این نقش‌ها رو داشته باشن. دوست داشتنی‌ترین والدین و فامیل‌ها با قشنگ‌ترین لبخندهای روی صورتش مرتکب قتل می‌شن. وادارمون می‌کنن شخصیت واقعی‌مون رو نابود کنیم: یه جور قتل زیرکانه.»

«کورد، می‌دونی که اگه تو ازدواج کنی و بری، خواهرتم می‌تونه عروسی کنه. نمی‌خوای ببینی اون ازدواج کرده؟»

در دنیای غربی‌ها می‌توانید زیر باران قدم بزنید و برقصید اما در این‌جا، باران غرقتان می‌کند.

«خب، ما همیشه چیزهایی که می‌خوایم رو به دست نمی‌آریم.»

بیشتر عکس‌هایش مربوط به گذراندن طعتیلات در فرانسه، آمریکا، دوبی و... است.

عشق علف نیست که هر جا بکاری رشد کند...

وقتی کارت در دستشویی تمام می‌شود، استفاده کردن از خوشبو کنندهٔ هوا بی‌فایده است. نهایتاً هوا بوی عطر گُه می‌گیرد.

انگار که عشق و خوشبختی یک‌جورهایی فقط مخصوص دخترهای خوشگل است.

لحظه‌ای ذهنش پر از شادی و لذت زندگی است و دقیقه‌ای بعد، افکار قتل به مغزش هجوم می‌آورد.

بدانید که در این دنیا اگر عشقی بخواهد جلوی عشق مادر و فرزند قد علم کند، قطعاً عشق بین دو خواهر خواهد بود

عشق علف نیست که هر جا بکاری رشد کند

تاد با گیجی نگاهم می‌کند. از این‌که اشتباهی مرتکب شدم، غافلگیر شده است. بعداً با ملایمتی که همیشه در رفتارش دارد به من گوشزد می‌کند که نباید حرف بیمار را قطع کنم. آن‌ها به بیمارستان می‌آیند تا درمان بشوند و گاهی این درمان فقط مربوط به جسم آن‌ها نیست.

یونیفرم منظم نشان‌دهندهٔ احترام صاحب لباس به شغلش است.

چیزی زیباتر از مردی که صدایش شبیه اقیانوس است، وجود دارد؟

دوست داشتنی‌ترین والدین و فامیل‌ها با قشنگ‌ترین لبخندهای روی صورتش مرتکب قتل می‌شن. وادارمون می‌کنن شخصیت واقعی‌مون رو نابود کنیم: یه جور قتل زیرکانه.»

در این دنیا اگر عشقی بخواهد جلوی عشق مادر و فرزند قد علم کند، قطعاً عشق بین دو خواهر خواهد بود.

در واقع علم بازاریابی این را می‌گوید: شما به مدلی زیبا و خوش هیکل نگاه می‌کنید و پیش خودتان می‌گویید اگر من هم همان ترکیب لباس و جواهرات را استفاده کنم، مثل او زیبا به نظر می‌رسم.

بریث ویت با هوشیاری و بازی با کلمات خواننده را درگیر ماجرایی می‌کند که نمی‌داند از مقتول عصبانی باشد، یا از قاتل متنفر بشود.

این کتاب علاوه بر شرح داستانی جنایی، فرهنگ آفریقایی، تأثیرات نظام مرد سالاری آفریقا، خیانت، عشق و نفرت را به تصویر می‌کشد.

من عصبانی نیستم. اگر هم حسی داشته باشم، فقط خستگی است.

ترافیک مثل طاعون به این شهر سرایت کرده است.

یونیفرم منظم نشان‌دهندهٔ احترام صاحب لباس به شغلش است.

از خدا ممنونم که اون روز چشمت به من افتاد. من نمی‌دونستم اما تو می‌ترسیدی با من صحبت کنی. خیلی خوشحالم که با اون ترس کنار اومدی. نمی‌تونم تصور کنم زندگیم بدون تو چه شکلی می‌شد. ممنونم که مرد رویاهام شدی.

خورشید آفریقا به روشنی می‌درخشد کمرهایمان را می‌سوزاند جمجمه‌ها و مغزهایمان را برشته می‌کند هیچ دلیل به جز خورشید برای عصبانیت نداریم ناامیدی‌هایمان ریشه‌ای ندارد مگر این‌که خورشید ریشه بدهد.

مردم یوربا رسم دارند اسم بچه‌های دوقلو را تائیو و کهینده بگذارند. تائیو اسم قل بزرگ‌تره، همانی که اول بیرون می‌آید و کهینده هم اسم قل دوم است. اما در واقع کهینده قل بزرگ‌تر است چون به تائیو می‌گوید: «اول تو برو بیرون و ببین جهان چه شکلیه و اگه خوبه من بیام.»

شانه‌هایش تکان می‌خورد اما هیچ صدایی از لب‌هایش بیرون نمی‌آید. کسی به او نگفته بود گریه در سکوت خیلی دردناک‌تر است؟

خورشید آفریقا به روشنی می‌درخشد کمرهایمان را می‌سوزاند جمجمه‌ها و مغزهایمان را برشته می‌کند هیچ دلیل به جز خورشید برای عصبانیت نداریم ناامیدی‌هایمان ریشه‌ای ندارد مگر این‌که خورشید ریشه بدهد.