کتاب پیامبر پنهان؛ جنگ گناه

کتاب پیامبر پنهان؛ جنگ گناه نوشته ریچارد ای ناک با ترجمه عاطفه هاشمی منتشر شده است. این کتاب خواننده را به دنیای سیاه و تاریک نیروهای شیطانی می‌برد.

درباره کتاب پیامبر پنهان؛ جنگ گناه

معبد تریون که تحت جمایت‌های نیروهای شیطانی است سقوط کرده است. الدیسیان در راه آزادسازی تمام بشریت است اما یک دشمن بزرگ مقابل خود می‌بیند. دشمنی که خود را پیامبر می‌خواند اما در حقیقت دشمن واقعی فرشته‌ای شورشی به نام ایناریوس است که می‌خواهد همه مقابلش ایستاده باشند و به او احترام بگذارند.

ناگهان الدیسیان تمام دشمنان خود را کنار می‌گذارد و تصمیم می‌گیرد مقابل دشمن عظیم بایستد.

خواندن کتاب پیامبر پنهان؛ جنگ گناه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستانهای فانتزی و عجیب پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب پیامبر پنهان؛ جنگ گناه

زندانی فریاد کشید: «نمی... دونم! قسم... می‌خورم! قسم می‌خورم... راست می‌گم! اونا... اصلاً از این کارها نکردن!» مرد بی‌مویی بود که باوجود شکنجه‌های جادوگر، همچنان برازنده می‌نمود. او زمانی نگهبان یک معبد بود؛ یکی از معدود افرادی که از دست ادریم‌های پرشور فرار کرده بود. نجات‌یافتگان معبد چنان در اعماق زمین پنهان شده بودند که چند هفته طول کشید تا زورون توانست با تماشای جام جهان‌نما یکی از آنها را پیدا کند.

زورون با یک اشاره تکه‌پوست مربعی را کاملاً کَند. فریاد دردآلود دیگری از زندانی برخاست. جادوگر که دستاری نارنجی به کمر بسته بود، بی‌صبرانه منتظر بود فریاد مرد فروکش کند تا سخنش را ازسر بگیرد. سپس گفت: «انتظار نداشته باش باور کنم اونا فقط اراده کرده‌ن اون اتفاق بیفته! جادو این‌طوری کار نمی‌کنه؛ به تمرکز، اشاره و تمرین طولانی نیاز داره.»

اما تنها چیزی که از زندانی دستگیرش شد، نفس‌های بریده‌بریده بود. زورون زین با ابروان گره‌کرده دور ستارهٔ پنج‌پر قدم زد. تالار هشت‌گوشه‌ای که او از روز پیش در آن مشغول بازپرسی آن مرد بود، بسیار تمیز و مرتب بود. تمام حباب‌ها، کاغذهای پوستی و سایر وسایل کاملاً در طبقهٔ مربوط به خودشان قرار داشتند. زورون اعتقاد داشت نظافت و نظم برای موفقیت در فن جادوگری بسیار اهمیت دارد. او برخلاف برخی جادوگران، اجازه نمی‌داد به‌هم‌ریختگی و بی‌نظمی اطرافش را بگیرد؛ همچنین نمی‌گذاشت گردوغبار و حشرات موذی خلوتگاهش را کثیف و آشفته کند.