کتاب پیدایی و مستوری
معرفی کتاب پیدایی و مستوری
کتاب پیدایی و مستوری نوشته جلال یقموری است. این کتاب به نقد فلسفهی ایدهآلیستی کانت و فیشته از نگاه هگل میپردازد. هگل، عنصرِ استعلا در تفکر کانت را به بوته نقد درآورد و مطلقِ فیشته را فاقدِ حیات یافت. تحقیقِ حاضر، بررسی گزارشِ هگل از این دو فیلسوف و نقدهایی است که بر آنها دارد.
درباره کتاب پیدایی و مستوری
تعدادی از فلاسفه مانند هایدگر و محققان و شارحان فلسفه، نظیرِ فیندلی، فلسفة هگل را اوجِ متافیزیکِ غرب میدانند. او معتقد بود آگاهی، خود را در بستر تاریخ میشناسد و کمکم از بستر فلسفههای تأملی به فلسفهای نظرورز ـ که بر دوپارهگیهای موجود در دل فلسفههای تأملی غلبه میکند ـ دست مییابد. از منظرِ هگل، فلسفه جدای از تاریخِ آن نیست و به همین جهت در عِدادِ معدود فلاسفهای است که درسگفتار و نوشتاری در بابِ تاریخِ فلسفه از او بهجا مانده است. تاریخِ فلسفه، تاریخِ ثبتِ ادوارِ تحققِ روح در تاریخ است. نوشتارِ حاضر با تکیه بر مطالبِ درسگفتارهایی پیرامون تاریخ فلسفه، در پی نشان دادن تفسیر هگل از نظامهای فلسفی کانت و فیشته است که در ضمن آن امتیازِ اندیشة وی از سایرِ نظامهای ایدهآلیستی تا حد زیادی روشن میشود. هگل، عنصرِ استعلا در تفکر کانت را به بوتة نقد درآورد و مطلقِ فیشته را فاقدِ حیات یافت. تحقیقِ حاضر، بررسی گزارشِ هگل از این دو فیلسوف و نقدهایی است که بر آنها دارد.
خواندن کتاب پیدایی و مستوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن پیدایی و مستوری را به دانشجویان فلسفه و علاقمندان به مطالعات فلسفی بخصوص ایدهآلیسم آلمانی پیشنهاد میکنم.
درباره جلال یقموری
او از تحصیلکردگان در حوزه دانشگاه است؛ علاوه بر سطح سه دروس حوزوی و فقه و اصول دارای مدرک کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه مفید قم است. علاوه بر اینها او در حیطه هنر و ورزش هم دستی دارد؛ فیلمسازی مستند، عکاسی، و مربیگری بدنسازی از تخصصهای اوست. ترجمه مقالهای از یقموری با عنوان «نقد نیچه بر فرهنگ توده» از انگلیسی به فارسی چاپ شده که در سایت «ترجمان» موجود است.
بخشی از کتاب پیدایی و مستوری
در نوشتار حاضر، توصیفی از نگاه هگل به ایدهآلیسم استعلایی کانت و ایدهآلیسم سوبژکتیو فیشته، بر مبنای مطالب جلد سوم درسگفتارهای تاریخ فلسفه، ارائه میشود. هگل، معتقد است انسان توانایی دستیابی به شناخت نامتناهی را دارد و اساساً تا شناختی از نامتناهی وجود نداشته باشد، شناخت متناهی امکانپذیر نخواهد بود. همانطور که آمریکس در مقالهاش با عنوان ارزیابی انتقادات هگل بر فلسفه نظری کانت به نقل از ایوان سال ذکر کرده است: محور انتقادات هگل بر فلسفه کانت در نظریه محدودیت شناخت کانت استوار است. هگل برایناساس استنتاج استعلایی و ایدهآلیسم استعلایی او را مورد ارزیابی قرار میدهد.
هگل، باقی ماندن فلسفههایی که بر تفاوت بین مفهوم و واقعیت پافشاری کرده و در نتیجه در نظریه محدودیت باقی میمانند را برههای محو شونده میداند که مطلق نبوده و دارای ذات حقیقی و واقعی نمیباشند. او این نحوه اعتقاد را به کسانی تشبیه میکند که در مسیحیت با تصور غلط از فروتنی مواجه هستند. او میگوید: این ایدهای بسیار غلط از تواضع و فروتنی مسیحی است که کسی بخواهد از طریق حقارت به تعالی برسد؛ اعتراف به بیقدری خود، در واقع ورود به غروری عظیم و خودپسندی است. برای حرمت تواضع واقعی نباید در فلاکت خود باقی ماند بلکه باید با چنگ زدن به الوهیت، خودمان را به فوق آن ارتقا دهیم.
در اخلاق کانتی به خاطر غیر تاریخی بودن و ثابت بودن، میرایی و تولد دوباره و در کل اصلاح و پیشرفت وجود ندارد در حالیکه هگل بر مبنای سیر دیالکتیکی خودش خواهان پیشرفت و اصلاح اخلاق در طی تاریخ بشری است.
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۱ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۱ صفحه