دانلود و خرید کتاب سفرنامه‌ی جن مصطفی جمشیدی
تصویر جلد کتاب سفرنامه‌ی جن

کتاب سفرنامه‌ی جن

انتشارات:به نشر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سفرنامه‌ی جن

سفرنامه جن رمانی از مصطفی جمشیدی، نویسنده معاصر ایرانی یک حکایت مدرن درباره گذشته است. داستانی که در دوران قاجار جریان پیدا می‌کند و شما را به دنیای مرموز جوانی به اسم ریشارد می‌برد.

درباره کتاب سفرنامه جن

داستان دو بخش دارد. یکی حکایت مهندسی در زمان قاجار به اسم ریشارد که در نواحی مرکزی ایران مشغول ساختن پلی است و به دنبال اتفاقاتی ناخواسته، اسیر حمام جنی‌ها می‌شود و دیگری حکایت عجیب سفر به اصفهان در دوره محاصره این شهر به دست محمود افغان.

در سفرنامه جن ناظر سیر و سلوک معنوی بعضی شخصیت‌ها هستیم، از نوآوری‌ها و وجود شخصیت‌هایی خاکستری لذت می‌بریم و با افراد بی‌خبر از فساد دربار حاکم که برای ساخت سدی در مرکز ایران وارد عمل شده‌‌اند، همراه می‌شویم.

این رمان با دو نوع نثر نوشته شده. یکی نثر دوران قاجاریه که روایت کاتبان و بازجویان و افرادی استت که درگیر قصه شده‌اند و دیگری نثر معاصر. مصطفی جمشیدی در این اثر بر فساد حاکمان و درباریان دوران قاجار و بی‌خبری مردم تاکید دارد.

 خواندن کتاب سفرنامه جن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

همه علاقه‌مندان به داستان‌های معمایی و تاریخی را به خواندن سفرنامه جن دعوت می‌کنیم.

 بخشی از کتاب سفرنامه جن

در یک گلگشت یا پیک‌نیک که تفنّن جمعه ما را تشکیل می‌داد، چند خرگوش شکار کردیم و از گلابی‌های وحشی یک باغ طبیعی و درندشت که کنار یکی از آبشارهای کوه قافلان بود، به اندازه‌ای که سیر شدیم چیدیم و خوردیم و بساط کباب راه انداختیم. برای تحرک‌گرفتن من که چند ماهی به استراحت مشغول بودم، فرصت خوب و نکویی بود. فردای آن روز یک مرحله از کار بود که در طُرق بالادستی و مجاور همان قافلان کوه صورت گرفت و این‌بار هدف چاه‌های آن اطراف بود. من خودم دلم خواست وارد کاریز بشوم تا عمق آب‌های آنجا را حدس بزنم و از طریق محاسبه‌هایم میزان آب ورودی و نظیره‌سازی‌های علمی را انجام بدهم. طناب را دو نوکر به اسم حشمت و حمدالله که هم‌خرج‌های «سیلاوی» و ذبیح بودند، به دست گرفتند و آهسته‌آهسته وارد چاه شدم. راستش همان اول کار پشیمان شدم، ولی کار شروع شده بود! این دو نوکر مثلاً خبره ‌- قبلاً کبوترها را پرانده بودند، ولی باز و غفلتاً وسط آمدن به پایین چاه کبوتری از بغل گوشم پر زد و راهی بالا شد. همین‌ام مانده بود داخل چاه بشوم. از راه خاکی و آبی و از طریق بادکوبه و خزر راهی ایران شده بودم و به دلیلی راهمان به سمت غرب کج شد و از سواحل رشت و انزلی تا تهران را با چندین اسب و کالسکه سپری کردیم و دوازده روز بعد به تهران رسیدیم. دو سالی تردد به سمت بیابان‌های همدان و بعد عراق و قهرود و کاشان و حتی سمتِ اصفهان و راه بوشهر از ما آدم دیگری ساخت. حالا مجری احداث پل بودم.

چاه به‌قدری دراز بود که سرم دوّار گرفت و طبق قرار دوبار طناب را تکان دادم که طناب را بالا بکشند. اگر دستم می‌رسید به نوکرها، هر دو را فلک می‌کردم که چرا به حرفم گوش نمی‌دادند از ته چاه! دوباره ‌- سه‌باره طناب را تکان دادم، اما آن‌ها بی‌محابا طناب را ول می‌کردند. پایم به دیواره‌های چاه نمی‌رسید. هرلحظه فکر می‌کردم با کم‌شدن هوا بالاخره بیهوش می‌شوم و بعدِ آن خدا می‌داند چه به سرم می‌آید! در لحظه‌های ناامیدی از هوش و کاردانی آن دو نوکر بی‌عرضه بالاخره پیام مرا فهمیدند و مرا کشیدند بالا! تقریباً نیمه‌جان بودم که رسیدم سر چاه!

این حکایت آمدن من به ایران بود و حکایت‌هایی که هرکدامشان رنگ و بویی خاص داشت.




چکه
۱۴۰۱/۱۰/۰۳

من نمونه را خواندم و دوست داشتم، متن روان بود ، تعجب کردم از دو نظر قبلی. نمیدانم ، باید نمونه کتاب را بخوانم تا نظر کاملتر بدهم.

کاربر ۱۵۷۷۴۰۶
۱۴۰۱/۰۱/۱۳

نثری بیهوده که اصلا به دوره قاجار هم نمیخوره و نویسنده بیشتر از آنکه بخواهد به هسته داستان بپردازد به ردیف کردن کلمات بی معنی همت گمارده است

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۱۵۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۶۰%
تومان