دانلود و خرید کتاب ستاره‌های کوکب راضیه تجار
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب ستاره‌های کوکب اثر راضیه تجار

کتاب ستاره‌های کوکب

معرفی کتاب ستاره‌های کوکب

کتاب ستاره‌های کوکب، نوشته‌ی راضیه تجار، روایت داستانی از مادر شهیدان حسن،علی و رضا مظفر است که زندگی زیبا و پرفراز و نشیب این مادر فداکار را به تصویر کشیده است.

درباره‌ی کتاب ستاره‌های کوکب

کتاب ستاره‌های کوکب روایت داستانی از مادر شهیدان حسن،علی و رضا مظفر است که هرسه در عملیات مرصاد به شهادت می‌رسند. راضیه تجار در کتاب ستاره‌های کوکب یک روایت خواندنی و لطیف از زندگی کوکب، مادر این سه شهید ارائه کرده است. داستانی خواندنی که از دوران کودکی کودک آغاز می‌شود. از همان زمانی که به بهانه‌ی ازدواج مادرش، باید به شهری دیگر، دور از دوستانش می‌رفت و زمانی که کمی بزرگ‌تر شد و ازدواج کرد و در خانه‌ی خودش کدبانوگری می‌کرد. داستان بارداری‌اش و شوقش برای دیدن همسرش که این خبر را به او بدهد و به دنیا آمدن و بزرگ شدن و در نهایت شهید شدن بچه‌هایش. ستاره‌های کوکب یک روایت خواندنی از عشق و محبت جاودانه‌ی مادرانه است.

کتاب ستاره‌های کوکب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن زندگینامه‌ی زنان بزرگ و تاثیرگذار لذت می‌برید، کتاب ستاره‌های کوکب را بخوانید. داستان کتاب ستاره‌های کوکب برای علاقه‌مندان به خاطرات شهدا، رزمندگان و دفاع مقدس نیز خواندنی است.

درباره‌ی راضیه تجار

راضیه تجار در سال ۱۳۴۳ در تهران متولد شد. او فارغ التحصیل در رشته روانشناسی، محقق، نویسنده و از اعضای هیئت مؤسس انجمن قلم ایران است. راضیه تجار فعالیت‌های ادبی بسیاری مانند تدریس داستان‌نویسی (دانشگاه صدا و سیما)، مسئولیت جلسات نقد و بررسی داستان حوزه هنری، همکاری با روزنامه جام‌جم، مجله زن روز، مجله سروش، عضویت در شورای هنر، تدریس در خانه داستان فرهنگسرای انقلاب و هلال احمر، سردبیری ادبیات داستانی و دبیری انجمن قلم ایران از بدو تأسیس را در کارنامه خود دارد. رمان‌های کوچه اقاقیا، نرگس‌ها و هفت‌بند که به عنوان رمان برتر یک دهه در آموزش و پرورش انتخاب شدند نیز از او هستند.

بخشی از کتاب ستاره‌های کوکب

 گاو با پوزە خیسش سر به گل‌های دامنش کشید. هرچه سینه گاو را می‌دوشید باز شیر داشت. خدا را شکر چه پا قدمی داشت شیخ‌محمد! با خجالت پرسید: تا کی پیش مایی؟

- هفت روز

- فقط هفت روز؟!

- بله.

کوکب چقدر حرف داشـت به او بگوید. چقدر درددل داشـت. حرف شش ماه کجا در هفـت روز جا می‌شـد؟ اما هرچه کـرد یادش نیامـد از چـه بگوید. فقط نگاهش کرد تا او حرف بزند. گذاشـت یـک جفت النگوی باریـک طلایی را که رویش آینه‌کاری بود و از بازار تهران خریده بود دسـتش کند. گذاشـت پیراهن گل مخملی قرمزی را که دامن دورچینی داشـت با دسـت خودش تنش کند و دل به ساعت شماطه‌داری داد که در تاریکی برق می‌زد. شیخ‌محمد آن را روی طاقچه گذاشت و گفت:

- این را برایت خریدم تا کوکش کنی که صبح‌ها برای نماز صبح خواب نمانی.

چه خوب بود که شیخ‌محمد بود، حتی برای هفت روز.

۱۶سـاله بود که فهمیـد غنچـه‌ای زیر چین‌هـای دامنش پنهان شـده. سـرخ شد. سفید شد. رویش نمی‌شـد به مادر یا به مادرشوهر بگوید. شیخ‌محمد هم که نبود. انگار نـه انگار باردار اسـت. باز هـم خروس‌خوان بلند شـد، نمازش را خواند، در سـماور زغال انداخـت، حیاط را جـارو کرد، مرغ و خروس‌هـا را دانه داد، از باغچه سبزی چید. شلتوک برنجی را که برای ناهار پیمانه کرده بود جدا کرد، آش بار گذاشت، با چوبک و خاکستر ظرف‌های غذا را شست، قالی بافت و بافت و بافت. غروب که شـد شـیر گاوی را که با گله از چرا برگشته بود دوشید. سرش را نوازش کرد. خوشحال از شیری که روز به روز بیشتر برکت می‌کرد شکر خدا را بجا آورد و باز به چشم‌های عکس روی طاقچه خیره شد. آرزو کرد ماه‌ها زودتر بگذرد شیخ‌محمد پیدایش شود تا این خبر را به او بدهد که: شیخ‌محمد من حامله‌ام.

آنوقـت شـیخ‌محمد می‌خندید و چشـمانش بـرق مـی‌زد. حتما ً خدا را شـکر می‌کرد. بلند می‌شد برایش سیبی می‌آورد و پوست می‌کند و می‌گفت: اگر سیب بخوری بچه خوشگل می‌شه.

ً با تسبیحش استخاره می‌کرد که پسر است یا دختر؟ ولی نه، او مردی بود که همیشـه راضی بود به رضای خدا. وقتی حرفی در این باره به میان می‌آمد، حتما می‌گفت: پسر یا دختر توفیری نداره. مهم اینه که سالم باشه و خوب تربیت بشه.

آهی کشید و نم اشکش را پاک کرد و گفت: پس کی می‌آیی شیخ‌محمد؟

نظرات کاربران

کتیبه
۱۴۰۲/۱۲/۲۲

خیلی برام قشنگ بود این همه تلاش و خستگی ناپذیری و چقدر سخته سه تا ستاره زندگی ات هم زمان با هم خاموش بشن

Soleimani
۱۴۰۳/۰۱/۰۳

کتاب روایت داستانی زندگی مادران شهید مظفر هست. مادر هشت فرزند که سه تای اونها رو تقدیم اسلام و انقلاب میکنه، اون هم بعد از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، زمانی که همه ناراحت بودن که جهاد تموم شده و درهای

- بیشتر
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
۱۴۰۳/۰۱/۰۳

ایمان این خانواده واقعا عالی بود حقا که شهید شدن و شهید دادن برازنده این جمع کوچک بود ان شاالله شهدای این خانواده برای همه ما دعا کنند

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۳٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان