کتاب نام دیگر دوزخ

کتاب نام دیگر دوزخ، نام مجموعه اشعار شاپور جورکش است. نام دیگر دوزخ منظومه‌ای روایی و ترکیبی از افسانه‌ها، اسطوره‌ها و داستان‌های ایران و یونان است. نام دیگر دوزخ در زمان انتشار جایزه کارنامه را از آن خود کرده بود.

درباره‌ی کتاب نام دیگر دوزخ

کتاب نام دیگر دوزخ مجموعه‌ی اشعار سپید از شاپور جورکش است. جورکش نام دیگر دوزخ را با الهام از اساطیر ایران و جهان سروده است. نیایش آغاز منظومه به شیوه‌ی شعرای یونان به درگاه الهگان شعر است. اما داستان از آن‌جا آغاز می‌شود که خواهری جسد برادر جنگجوی خود را بر آتش مقدس می‌نهد. خواهر می‌خواهد برادرش را به کمک اوراد مقدس زنده کند تا شرح سفرش را بگوید. شاپور جورکش در کتاب نام دیگر دوزخ  شرحی از هبوط و عرفان انسان معاصر بیان کرده است. سفری به تاریخ و اسطوره. او عشق و جنگ، حیات و مرگ را بازگویی کرده است. آن هم از زبان یک سوار مرده. سواری که شاید انسان مجسم همه‌ی قرون حیات بشر باشد.

کتاب نام دیگر دوزخ اولین بار توسط نشر آگه منتشر شده بود و حالا بعد از ده سال که در بازار کتاب نبود، به دست انتشارات سیب سرخ منتشر شده است.

کتاب نام دیگر دوزخ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

دوست‌داران شعر فارسی معاصر از مطالعه اشعار کتاب نام دیگر دوزخ غرق در لذت می‌شوند. اگر به اساطیر ایران و جهان علاقه دارید، کتاب نام دیگر دوزخ را کتابی خواندنی و جذاب می‌یابید.

درباره‌ی شاپور جورکش

شاپور جورکش، شاعر، نمایشنامه‌نویس، مترجم، پژوهشگر و منتقد ادبی ۱۰ بهمن ماه ۱۳۲۹ در فسا متولد شد و در حال حاضر در شیراز زندگی می‌کند. او موسس گروه ترجمه‌ی شیراز و استاد دانشگاه است. شاپور جورکش کتاب‌های بسیاری را به فارسی ترجمه کرده که معروف‌ترین آن‌ها بوطیقای شعر نو است. از آثار دیگر او می‌توان به دو منظومه شعر با نام‌های هوش سبز و نام دیگر دوزخ، دموکراسی و هنر، درآمدی تاریخی بر نظریه‌های ادبی از افلاطون تا بارت، پست مدرنیسم و خفیه‌نگاری خشونت در سرزمین آدم‌لتی‌ها اشاره کرد که البته بارها طعم سانسور را چشیده‌اند. 

بخشی از کتاب نام دیگر دوزخ

ای آنکه دیگر دلی در سینه‌ات نمی‌زند

به خانه‌ات بازگرد

ّنَفحات سحر آغشته‌ی آتش و مر

از زادگاه تو

پامفولیا

به ملکوت بر می‌شود

ُ بهادران و کاهنان

ِ گرداگرد ِ پیکر تو

باژ می‌گویند

الهگان پارناسوس

 به چهر هزار آوا

ِ پیرامون هیمه‌ی مقدس در پروازند

- خواهرت استخوان‌هایت را به هفت گلاب شسته -

تا تو ای روح

از بِلاد مردگان

ِ به آن زندگی

شوی

ِ و به تن اِِر جنگجو باز آیی