کتاب خواب قصهها
معرفی کتاب خواب قصهها
کتاب خـواب قصـههـا، مجموعه داستانهای کوتاه نوشتهی نیکو محمدی است. داستانهای کتاب خـواب قصـههـا داستانهایی از عشق، عرفان الهی، اسطورههای ایرانی و اسلامی هستند که حال و هوایی متفاوت برای خواننده به ارمغان میآورند.
دربارهی کتاب خـواب قصـههـا
کتاب خـواب قصـههـا مجموعه داستانهای نیکو محمدی است. داستانهایی که در حال و هوای رویایی نوشته شدهاند و هر کدام دنیای متفاوت، خاص و منحصر بهفرد دارند. نیکو محمدی در کتاب خـواب قصـههـا، با درهم آمیختن عناصر داستانی به همراه مفاهیم عرفانی و عشق الهی داستانهایی آفریده است که خواندن هرکدام نکتهای خاص را به شما یادآوری میکند. بعضی از داستانهای کتاب خـواب قصـههـا، داستانهایی هستند که شما را به دنیای اسطورهها میبرند و شگفتی ایجاد میکنند.
کتاب خـواب قصـههـا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به مطالعهی داستان کوتاه علاقه دارید، بدون شک خواندن کتاب خـواب قصـههـا حالتان را خوب میکند.
دربارهی نیکو محمدی
نیکو محمدی، نویسندهی جوان کتاب خواب قصهها در سال ۱۳۷۱ متولد شد. او از کودکی به داستان و قصهگویی علاقهمند بود. به همین دلیل در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران مدرک کارشناسی ارشد گرفت. این عشق و علاقه او را به سمت ادبیات سوق داد و کتاب خواب قصهها تلاشی برای نشان دادن و تقسیم عشق و علاقهاش به ادبیات با دوستداران کتاب است.
بخشی از کتاب خـواب قصـههـا
حالتش شبیه به انسانی بود که قرنها پیش در دل این کویر اسیر شده و رفته رفته تمام خصلتهای انسانیش را به جز حس انتقامجویی از دست داده بود. شاید منظورم را درک نکنی اما بدان هرچه بود، اصلا آن جایی که بخواهی حتی برای ساعتی در آن بمانی نبود. اگر اختیار داشتم هرگز به آنجا پا نمیگذاشتم اما ...
نمیدانم چگونه به ساختمان وارد شدم. درون خانه برخلاف هیبت هول انگیز اولیهاش شاد و پرنور مینمود. میتوانستم ببینم که درست پیش رویم، در منتهی الیه خانه، پنجره های بلند و مشبکی به سمت یک باغ باز میشوند. راستش را بخواهی باغ را به چشم خودم ندیدم اما بازتاب پرنوری که از پنجرهها به دیوارهای روبرو میتابید به زردی آن هوایی که پشت سر گذاشتم نبود و میتوانم قسم بخورم که نوعی رنگ سبز در آن اشعههای گاه و بیگاه میدیدم. فرصت چندانی برای دیدن بقیه خانه دست نداد زیرا خیلی زود توجهم به پلههایی جلب شد که از دو طرف آن سالن به سمت طبقه بالا پیچ و تاب میخوردند؛ پلههایی چوبی که دیدنشان آدم را به یاد فیلمهای اشرافی قدیمی میانداخت...
فهرست
- بالای پلهها
- شکار
- عشق برای من صورتی است
- م مثل معجزه، مثل لاجوردی
- شب، اره، درخت
- بازارچه محلی
حجم
۶۳۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
حجم
۶۳۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه