کتاب سه فرشته با بالهای طلایی و چشمان آبی رنگ
معرفی کتاب سه فرشته با بالهای طلایی و چشمان آبی رنگ
سه فرشته با بالهای طلایی و چشمان آبی رنگ اثر احمدرضا احمدی توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. علیرضا گلدوزیان تصویرگری این کتاب را به عهده گرفته است.
خلاصه سه فرشته با بالهای طلایی و چشمان آبی رنگ
احمدرضا احمدی در داستان سه فرشته با بالهای طلایی و چشمان آبی رنگ داستان پسر نوجوانی را روایت میکند که پس از باراش بارانی سیلآسا خواب سه فرشته را میبیند. این سه فرشته با پسرک وارد دنیای واقعی میشوند و داستان ادامه مییابد. قلم فلسفی و نگاه متفاوت نویسنده، این داستان را از سایر کتابهای کودکان متمایز میکند. تصویرگری علیرضا گلدوزیان نیز جلوه خاصی به داستان بخشیده است.
خواندن سه فرشته با بالهای طلایی و چشمان آبی رنگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعه کتاب سه فرشته با بالهای طلایی و چشمان آبی رنگ برای رده سنی د مناسب است. خواندن این کتاب به نوجوانان علاقمند به کتابهای تخیلی و متفاوت، پیشنهاد میشود.
درباره احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی در اردیبشهت ماه سال ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد. او سرودن شعر را از بیست سالگی بهطور جدی آغاز کرد. نخستین مجموعه شعرش احمدی با عنوان طرح در سال ۱۳۴۰ منتشر شد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان دهه ۴۰ را به خود جلب کرد. این شاعر بنام که آشنایی عمیقی با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیمایی داشت؛ حرکتی متفاوت را در شعر معاصر آغاز آغاز کرد. احمدرضا احمدی سبک موج نو را در دهه ۱۳۴۰ در شعر معاصر ایران بنیانگذاری کرد. این سبک در نیمه دوم این دهه بر داستان، نمایشنامه، تئاتر، سینما و نقاشی نیز تأثیرگذار بود. باید خاطرنشان ساخت این شاعر پرآوازه آثاری را برای کودکان و نوجوانان نیز منتشر کرده است.
احمدی در سال ۱۳۷۸، تندیس مداد پرنده را از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دریافت کرد و مورد تقدیر قرار گرفت. در سال ۱۳۸۵ نیز به عنوان شاعر برگزیده پنجمین دوره اهدای جایزه شعر بیژن جلالی انتخاب شد. او در سال ۱۳۸۸ نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن شد.
جملاتی از سه فرشته با بالهای طلایی و چشمان آبی رنگ
سالها بود که در شهر باران نباریده بود. همه باران را فراموش کرده ودند. گروهی نقاش در مرتفعترین کوهها، منظرههای شهر را نقاشی میکردند. ناگهان بر کوهستان، بارانی سیلآسا بارید. نقاشان سراسیمه کوه را ترک کردند، اما از آنها بیستوچهار قوطی رنگ به جا ماند. نقاشان از هراس باران سیلآسا فراموش کردند در بیست و چهار قوطی رنگ را ببندند. باران سیلآسا در بیستوچهار رنگ به سوی شهر سرازیر شد. در راهش همه چیز را به بیستوچهار رنگ درآورد. من از پنجره اتاقم، شهر را دیدم که در بیستوچهار رنگ غرق است. شب از هراس زود به خواب رفتم.
برای مطالعهی جملههای بیشتری از کتاب سه فرشته با بالهای طلایی و چشمان آبی رنگ، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.
حجم
۱٫۵ مگابایت
تعداد صفحهها
۴۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
تعداد صفحهها
۴۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خوبیه اما یکمیش راایراد داشتم خوب بود 🤔🤔🤔🤔🤔😗😗😗😗😐😗😐😐
والا زیاد چنگی به دل نزد
من اصلا دوست نداشتم.