با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب طرلان بانو
۳٫۰
(۴۹)
خواندن نظراتمعرفی کتاب طرلان بانو
بخش از داستان:
پسرک مضطرب و نگران، کنار دَر چوبی رنگ و رو رفته دفتر مدرسه به دیوار راهرو تکیه داده بود و به صحبتهای ناظم، با آن صدای زیر مردانهاش، گوش میداد. ناظم در آنزمان تلاش میکرد تا پدر و مادر دانش آموز کتک خورده در دفتر را به نحوی آرام کند او میگفت: «لطفاً فریاد نکشید آقا، خانوم، از شماها بعیده، اینجا مدرسه است خواهش میکنم خونسردی خودتون را حفظ کنید. بفرمائید بنشینید با داد و بیداد که چیزی حل نمیشه» .
معاون لاغر اندام مدرسه، مردی مهربان و خوشرو بود که اغلب اوقات پیراهنی سفید و کت و شلواری سیاه بر تن داشت. او مصرانه تلاش میکرد تا مرد و زنی را آرام کند که آتش خشم و غضب آنها، چون مذاب آتشفشانی در حال فوران، از پس چهرههایشان شعله میکشید. خانم و آقای میانسال با چهرههایی برافروخته کنار فرزند کتک خوردهشان در دفتر مدرسه روی صندلیهای چوبی نشسته بودند و گونه کبود و دست لچکپیچ از گردن آویزان شده پسرشان را دائماً به ناظم و حاضرین در دفتر نشان میدادند و هر بار که چشم خودشان به دست و صورت فرزندشان میافتاد، گویی دمای خون در رگهایشان رفته رفته به جوش میرسید و چون انسانهای جنزده و از خود بیگانه، ناگهان تُن صدایشان بالا میرفت. آنگاه بر روی صندلیها نیم خیز میشدند و جوری به خود حالت حمله میگرفتند که همگی تصور میکردند تا چند ثانیه دیگر، نزاعئی سخت در پیش خواهد بود.
حجم
۵۰۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۵ صفحه
حجم
۵۰۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۰۵ صفحه
قیمت:
رایگان
نظرات کاربران
خیلی دویت داشتم تا آخر بخونم ولی اینقدر به حاشیه پرداخته شده که بعد از دوفصل تازه به یه چیز تازه میرسی...ایکاش اینهمه توصیف نداشت...اون موقع حوصله ی مخاطب هم سر نمیرفت...چون همین عامل باعث میشه علاوه بر جالب بودن
کتاب از همین آغاز داره کند پیش میره سخته تصور کردن نمیشه همزمان تصویرو در ذهنت بسازید داستان رو سریع بخونی ۵٠٠ صفحه کتابم که تنتور میلرزاند نکنه ادامه بدم خوب نباشه پس همین جا بی خیال بشم بهتره
کتاب بسیار طولانی است ولی اگر حوصله کنید و ادامه بدهید قصه خوب جمع و جور شده. دقیقا بخاطر همین طولانی بودن کتاب و دراز بودن فصلها مخصوصا فصل دوم بارها سررشته کتاب از دستم در رفت.کلا فصل دو رو میشد
خسته کننده بود... وسطای فصل دوم حوصلم سر رفت دیگ ادامش ندادم...اینقدر توصیفاش زیاده ادم داستان اصلی رو یادش میره...میتونستم اصل داستانو تو پنج خط بگم بقیش همه تفسیر و توصیف
من معتقدم ک هرکتابی چیزی برا چیزی برا گفتن و آموزش داره ولی این کتاب واقعا تو حاشیه بود جوری ک حس میکردم در نهایت وقتمو هدر دادم.نتونستم ادامه بدم
خیلی خوبه و فضاسازی بسیار خوبی داره تک تک چیز هایی که فکر میکنیم رو توش نوشته انگار ما یکی از شخصیت هایی داستان هستیم و بر کل فضای حاکم مسلط هستیم خیلی خوب وصف حال و شرایط رو کرده
نخوندمش چون حوصله نداشتم، و پنج ستاره دادم چون نویسنده زحمت کشیده و نمیتونم درباره ی چیزی که نخوندم نظر بدم:)
مزخرف بود فقط تونستم چند صفحه شو تحمل کنم
داستان قشنگی بود منهای توضیحات خیلی زیادش.. من متوجه ارتباط فصل اول با باقی فصلها نشدم...یعنی تکلیف اون دانش اموز که عاشق معلمش که درواقع طرلان بوده چی شد؟
دو فصل رو خوندم تا اینجا داستانها خوب بود اما متاسفانه توضیح و تفسیر زیاد کلافه کنندست