دانلود و خرید کتاب انگشتر فیروزه عزت‌الله الوندی
تصویر جلد کتاب انگشتر فیروزه

کتاب انگشتر فیروزه

انتشارات:فاتحان
امتیاز:
۳.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب انگشتر فیروزه

انگشتر فیروزه نوشته عزت‌الله الوندی داستانی بر اساس زندگی شهید ورزشکار بسیجی، کاظم فراروی است. این کتاب از سری کتاب‌های سرگذشت شهدای ورزشکار بسیجی نشر فاتحان است.

خواندن کتاب انگشتر فیروزه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

مخاطبان اصلی کتاب علاقه‌مندان به ادبیات پایداری و دفاع مقدس و سرگذشت‌نامه شهدا هستند.

جملاتی از کتاب انگشتر فیروزه

ماشین ایستاد پیاده شدیم. ییلاق‌های اطراف شیراز را دوست دارم؛ سرسبز و باصفا هستند و خوش آب و هوا. بوی انجیر می‌زند زیر دماغم و پرتم می‌کند به حال و هوای دوران کودکی. چند تخت و جوی آب و استکان‌ها که با نعلبکی‌ها آواز می‌خوانند، حال آدم را خوب می‌کند.

خیلی وقت بود که نیامده بودم اینجا. به اصطهبان. صدای قل‌قل قلیان از دور و اطراف به گوش می‌رسد. آقای آگنجی جوراب‌هایش را در آورد و پایش را گذاشت توی جوی آب.

ـ این آب خنک خون آدم رو راحت‌تر در رگ‌ها جاری می‌کند، بیا حمیدجان بیا امتحان کن.

راست می‌گفت.

جوراب‌هاش رو شست و کفشش را سرپایی پوشید و جوراب‌های خیس را روی آیینه‌های بغل ماشین انداخت.

ـ بچه‌ها یادتونه؟

آقای صنعتی رو به من کرد و گفت: «همه‌اش یاد کاظم آقا می‌افتیم. نمی‌دونم سؤالایی که شما می‌پرسیدی، مارو برد تو اون حال و هوا... روحش با ماست... مطمئنم... راستی خبری از دوچرخه‌اش داری؟»

گفتم: «مطمئن نیستم، اما فکر کنم یه جایی دیدمش.»

آقای صنعتی ادامه داد: «هر جا آب گیر می‌آورد جوراب‌هاش رو در می‌آورد و می‌شست و می‌انداخت روی فرمون دوچرخه‌اش بعد باد می‌زد و جوراب‌هاش رو خشک می‌کرد. عادت کرده بود همیشه جوراب تمیز بپوشد.»

آقای آگنجی اشاره کرد به جوراب‌هاش که روی آیینه‌های بغل ماشین در باد تاب می‌خوردند.

ـ این چیزها رو ما از کاظم یاد گرفتیم.

پسری جوان آمد و استکان‌ها را برداشت. پرسید: «غذا چی میل دارید؟»

آقای دکتر گفت: «نون و ماست بیار اینجا کنار هم بخوریم.»

آقای آگنجی گفت: «جاشیر یادت نره.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۸٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

حجم

۹۸٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

قیمت:
۵,۵۰۰
تومان