کتاب کسی به یاد ماهیها نبود
معرفی کتاب کسی به یاد ماهیها نبود
کتاب «کسی به یاد ماهی ها نبود» داستانی زیبا و آموزنده است که به مناسبت خشک شدن رودخانه زاینده رود به منظور توصیف طبیعت و احوال مردم اصفهان به زبانی ساده برای کودکان نوشته شده است. در این داستان میخوانید:
روزی روزگاری، رودخانهای که برای هزاران سال پر آب بود و همهی دشتها و صحراهای اطراف خودش را سیراب و سرسبز میکرد، خشک و بی آب شد آن قدر خشک، که نیزارهای کنارههای آن که محل زندگی قورباغهها و پناهگاه ماهیها بود خشکید و از بین رفت. در یکی از روزهای آخر زمستان، آن وقتی که کشاورزها دانههای گندم را در زمین می کارند سدی که در جلوی آب بسته بودند را باز کردند و آب دوباره در رودخانه جاری شد. کشاورزها در اطراف مسیر رودخانه شروع به کار و فعالیت کردند. آنها زمین را شخم زدند و دانههای گندم را در زمینها پاشیدند و سپس در انتظار آب نشستند. هر وقت نوبت آب به یکی از کشاورزها میرسید خداوند را شکرگزاری می کرد و آب را به زمینش میرساند. در پشت سد، دریاچه ی بزرگ و زیبایی درست شده بود و ماهیها در آنجا با خوشی زندگی می کردند. از وقتی سد باز شده بود در بین ماهی ها هم شور و هیجان زیادی بوجود آمده بود و آنها از این اتفاق خوشحال بودند زیرا حالا می توانستند همراه آب حرکت کنند و جاهای جدید و دیدنی اطراف رودخانه را ببینند. با اینحال ماهیها نگران بودند چون تا به حال به این مسافرت نرفته بودند. آنها پیش بزرگترها رفتند و در بارهی خطرهای این مسافرت سوال کردند. بزرگترها پاسخی نداشتند و فقط گفتند تا به حال کسی از این مسافرت برنگشته است تا از مشکلات آن برای دیگران بگوید. بعضی از ماهیها که محتاط و ترسو بودند تصمیم گرفتند که به این مسافرت نروند ولی ماهی شجاع با گروهی از دوستانش سفر ناشناخته شان را در رودخانه شروع کردند. آیا میدانید برای ماهی شجاع و دوستانش چه اتفاقات شیرین و تلخی پیش آمد؟ برای دانستن ماجرای سفر ماهیها و پایان سفر آن ها و درس زیبایی که این داستان میدهد این کتاب را بخوانید.
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲ صفحه