کتاب شکار
معرفی کتاب شکار
داستان بلند «شکار» اثر مگان اسپونر، ماجرای دختری روستایی به اسم یوا را تعریف میکند که خدمتکار خانه یک بارون ثروتمند است. پدر یوا در ماجرایی ثروت خود را از دست میدهد و مجبور میشود به کلبه شکاریاش در جنگل برود و به شکار بپردازد:
«پس از این خبر، سکوت حاکم شد. گویی همهٔ افراد حاضر در اطاق، منتظر ادامهٔ صحبتهای او بودند. او بهسوی صندلیاش رفت و روی آن نشست، خمشد و آرنجهایش را روی زانوهایش گذاشت و لیوانِ چای از انگشتانش آویزان شد. پچتا بهسمت یکی از خدمتکاران برگشت و سرش را روی شانهٔ او گذاشت و شروع به گریه کرد. بهنظر میرسید که این اشارهای برای تمام افراد خانه بود تا دَرهم بِشکنند. دو خدمتکار دیگر شروع به هقهق کردند. و آلبی در سکوتی تکاندهنده سودا زده خیره ماند. و خواهرهای یِوا دستهای همدیگر محکم گرفته بودند. یِوا تنها ایستاده بود و پدرش را تماشا میکرد. در میان این هرجومرج، پدر سرش را بلند کرد و به چشمان یِوا خیره شد. همیشه تنها آرزوی یِوا این بود تا در کلبهٔ شکار پدرش که روزهای شاد بسیاری را در سفرهای خود در آنجا گذرانده بودند، زندگی کند.»
مگان اسپونر در این اثر، داستان جدیدی از خواستههای انسان، تنهایی، عشق، فرار، قرار و ... را تعریف میکند.
حجم
۲۷۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۷ صفحه
حجم
۲۷۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۷ صفحه
نظرات کاربران
کتاب جذابیه من تو یه روز خوندمش وقتی داری کتاب رو میخونی خیلی جذابه بعدش که بهش فکر میکنی میفهمی شبیه یه افسانهاس و نویسنده با مهارت به اون پر و بال داده من خوشم اومد این کتابای جذاب چیه تو فصل امتحانا آخه😁 ولی
این کتاب به طور اتفاقی برای من رایگان بود !نمیدونم چرا هنوز 😂 با بی میلی کتاب رو شروع کردم به خوندن (آخه من نگهبانم و خیلی وقت دارم😐) داستان عالی شروع شد ، ترسناک بود یه جاهاییش _ولی نه ، برای
تقریبا شبیه به دیو و دلبر اما تخیلش قوی تر و قشنگ تر بود و فضای داستان خیلی قشنگ بود و دوست نداشتی کتاب و نصفه رها کنی
داستان پردازی جذابی دارد و تا انتها نثر روان آن آسایش بخش است ولی متاسفانه در انتها علیرغم چینش جزئیات داستانی خیلی خوب یک نوع پوچی حاصل می شود اینکه هدف شخصیت های داستان پس از کشف یکدیگر و علاقمند
مطالعه این کتاب مثل تماشای انیمیشن میتواند شما را به فضایی نسبتا خیالی و در دنیای افسانه ها ببرد. چندین مورد اشتباه در ترجمه وجود داشت ولی جذابیت داشتن ارزش خواندن کتاب و گذشتن از اشتباهات را داشت.
من که میگم کاش داستان از زبان یکی از شخصیت های اصلی بود چون باعث میشه که داستان زیبا به نظر بیاد...🌷🌷
مدل های زیادی از دیو و دلبر موجوده ولی این یکی بهترین مدلشه!
داستان تا فصل یکی مونده به آخر قشنگ و دقیق پیش رفتا، ولی آخرش 😑😑 نویسنده چرا اینجوری تمومش کرد آخه؟ ترجمه هم که قربونش برم
کتاب جالبی بود واقعا . برای من جذاب تر از داستان اولیه ی دیو دلبر. بود . به خصوص توصیفی که از لحظه های شکار میکرد خیلی کامل بود.
به نظرم داستان خوبی بود ولی آخرش یه جوری بود که انگار نویسنده میخواسته هر چه زود تر تموم بشه.فکر میکنم اگه آخراشو یکم بیشتر کش میداد بهتر بود