دانلود و خرید کتاب سوسنگرد به جای منچستر؛ شرحی بر زندگی و شهادت اکبر چهرقانی گروه نویسندگان
کتاب‌های رایگانادبیاتادبیات پایداریادبیات عامیانه و محلیادبیات مذهبیپژوهش ادبیتراژدیجناییداستان تاریخیشعرطنزعاشقانهعلمی تخیلیفانتزینامه‌هاوحشتتاریختاریخ اسلامتاریخ ایرانتاریخ جهانداستان و رمانداستان ایرانیداستان خارجیداستان کوتاهرماندرسی و کمک‌درسیپیام نوردبستانکنکور ارشدکنکور دکتریکنکور کاردانیکنکور کارشناسیمتوسطه اولمتوسطه دومدفاع مقدسروان‌شناسی و موفقیتخانواده و ازدواجروان‌شناسی عمومیروان‌شناسی کودک و نوجوانموفقیت و خودیارینظریه‌های آموزش و پرورشزبان خارجیادبیات لاتینانگلیسیسایر زبان‌هاعربیفرانسهزندگی‌نامه و خاطراتخاطراتزندگی‌نامهسفرنامهسبک زندگیآشپزیتناسب اندام و تغذیهسلامتگردشگریمد و پوشاکورزشعلوم انسانیاقتصادجامعه‌شناسیجغرافیحقوقزبان‌شناسیعلوم سیاسی و روابط بین‌المللمردم شناسیعلوم پایه و مهندسیباستان‌شناسیبرق و الکترونیکجانورشناسیریاضیاتزمین‌شناسیزیست‌شناسیشیمیصنایععمرانفیزیککامپیوترکشاورزی و باغبانیمتالورژی و موادمعدنمکانیکنجومهسته‌ایهوافضاعلوم پزشکیپرستاریپزشکی اطفالپزشکی عمومیجراحیچشم پزشکیداروسازیدندان پزشکیزنان و ماماییطب سنتیفلسفه و منطقفلسفه قدیم، قرون وسطی و شرقفلسفه مدرننظریات و مکاتب فلسفیهستی‌شناسیکمیککودک و نوجوانداستان کودک و نوجواناندانستنی‌های کودک و نوجوانشعر کودک و نوجوانمدیریت و کسب و کارمذهباسلامزرتشتیسایر ادیانمسیحیتیهودمطبوعاتروزنامهمجلات تخصصیمجلات عمومینشریه‌های خارجیمنابع و مراجعاطلاعات عمومیدایرة المعارفسالنما و راهنماکتاب‌شناسی و نمایههنرسینما و تئاترصنایع دستیطراحی صنعتیعکاسیموسیقیهنرهای تجسمیهمۀ کتاب‌های صوتیکتاب‌های رایگان صوتیادبیاتادبیات پایداریادبیات عامیانه و محلیادبیات مذهبیپژوهش ادبیتراژدیجناییداستان تاریخیشعرطنزعاشقانهعلمی تخیلیفانتزینامه‌هاوحشتتاریختاریخ اسلامتاریخ ایرانتاریخ جهانداستان و رمانداستان ایرانیداستان خارجیداستان کوتاهرماندفاع مقدسروان‌شناسی و موفقیتخانواده و ازدواجروان‌شناسی عمومیروان‌شناسی کودک و نوجوانموفقیت و خودیارینظریه‌های آموزش و پرورشزبان خارجیانگلیسیسایر زبان‌هازندگی‌نامه و خاطراتخاطراتزندگی‌نامهسفرنامهسبک زندگیتناسب اندام و تغذیهسلامتگردشگریورزشعلوم انسانیاقتصادجامعه‌شناسیزبان‌شناسیعلوم سیاسی و روابط بین‌المللمردم شناسیعلوم پایه و مهندسیعلوم پزشکیفلسفه و منطقفلسفه قدیم، قرون وسطی و شرقفلسفه مدرننظریات و مکاتب فلسفیهستی‌شناسیکودک و نوجوانداستان کودک و نوجواناندانستنی‌های کودک و نوجوانشعر کودک و نوجوانمدیریت و کسب و کارمذهبمطبوعاتمنابع و مراجعهنرسینما و تئاترموسیقیهنرهای تجسمینصب طاقچهدسته‌بندی‌ها اشتراک بی‌نهایتارتباط با پشتیبانیوبلاگدربارهٔ ما
اشتراک بی‌نهایت
نصب طاقچه
  1. طاقچه
  2. دفاع مقدس
  3. کتاب سوسنگرد به جای منچستر؛ شرحی بر زندگی و شهادت اکبر چهرقانی
تصویر جلد کتاب سوسنگرد به جای منچستر؛ شرحی بر زندگی و شهادت اکبر چهرقانی

کتاب سوسنگرد به جای منچستر؛ شرحی بر زندگی و شهادت اکبر چهرقانی

نویسنده:گروه نویسندگان
انتشارات:انتشارات شهید ابراهیم هادی
دسته‌بندی:
دفاع مقدس
امتیاز:
۴.۴از ۱۱ رأیخواندن نظرات
۴٫۴
(۱۱)
خواندن نظرات

معرفی کتاب سوسنگرد به جای منچستر؛ شرحی بر زندگی و شهادت اکبر چهرقانی

«سوسنگرد به جای منچستر» شرحی بر زندگی و شهادت شهید اکبر چهرقانی است. اکبر چهرقانی در سال ۱۳۳۷ در تهران متولد شد. او تحصیل در انگلیس و زندگی در کشورهای غربی را رها کرد و دل به مقتدای خویش دکتر «مصطفی چمران» بست و به‌سوی جبهه‌های جنگ شتافت. چهرقانی از نخبگان خوش‌فکر جنگ‌های نامنظم بود که در شب تاسوعا و در ماه اول دفاع مقدس کربلایی شد. این کتاب دربردارنده خاطراتی مستند به روایت خانواده و یاران شهید اکبر چهرقانی از زندگی‌ و مبارزاتش در دفاع مقدس است.
نردبانی برای چیدن نارنج
کرامت یزدانی
برای قاتلم؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار عارف شهید حاج علی محمدی‌پور
گروه نویسندگان
مصطفی (زندگی‌نامه و خاطراتی از سردار سرلشکر شهید حجت‌الاسلام مصطفی ردّانی‌پور)
گروه نویسندگان
مدافعان حرم
گروه نویسندگان
سفیر بیداری
گروه نویسندگان
هوری: زندگینامه و خاطرات سردار شهید علی هاشمی
گروه نویسندگان
فانوس حرم
زینب شعبانی
شیر کوهستان
گروه نویسندگان
پیغام ماهی‌ها
گل‌علی بابایی
غریب قریب: زندگینامه مهاجر افغانی شهید رجب غلامی
گروه نویسندگان
غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند
حمید حسام
شب چهلم، زندگینامه شهید زنده غلامرضا عالی
گروه نویسندگان
مهر مادر
گروه نویسندگان
تا شهادت
گروه نویسندگان
شهید گمنام ( ۷۲ روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر)
گروه نویسندگان
ابوطاها
گروه نویسندگان
مهمان شام
گروه نویسندگان

نظرات کاربران

مشاهده همه (۶)
گمنام
۱۳۹۹/۰۲/۰۹

هرکس با شهید چمران همراه و رفیق بشه حتما رنگ و بوی اونو میگیره

homa51
۱۳۹۸/۰۷/۲۰

هنوز کتاب تمام نشده ولی تا همین جا که خوندم ،به نظرم خوب بود. باشخصیت‌جذاب شهید اکبر چهرقانی‌آشنا شدم. روحش شاد به لطف خون شهدا راه کربلا باز شد. به لطف طاقچه با شهیدان بیشتری آشنا شدم . به لطف خدا راهی کربلا

- بیشتر
مجید
۱۳۹۸/۰۵/۱۷

این کتاب راجع به شهید اکبر از روستای چهرقان است که چگونه ی نفر این همه محبوب میشه و سپس برای ی روستا افتخارآفرین میشه

کاربر ۱۷۴۶۸۶۳
۱۳۹۹/۰۸/۲۵

✂️ #برشی از کتاب 🍀مقام معظم رهبری که بارها همراه شهید اکبر چهرقانی بودند و حتی او را ترغیب به ازدواج نمودند. ✍ در خاطرات خود از شب عملیات سوسنگرد در آبان 1359 فرمودند: 👈شب عجیبی بود ، من بودم با

- بیشتر
6516
۱۴۰۲/۰۴/۰۷

این کتاب سرگذشت یکی از رزمندگانی که همراه همیشگی دکتر چمران بود را به شکل روایت خاطرات افراد مختلف بیان میکند. از این نظر ما را با شرایط جنگ و خصوصیات اخلاقی شهدا آشنا میکند که میتواند الگوی خوبی باشد.

ALIREZA
۱۴۰۱/۰۹/۰۷

کتاب معمولی ، میشد جذابتر باشه ، خدا رحمت کنه شهید چهره قانی رو

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۴)
در جواب گفت: "من امروز سه تا از تیرهایم به هدف نخورد، این تیرها برای بیت المال است و چون من هدف‌گیری خوبی نکردم، دارم خودم را تنبیه می‌کنم! امشب باید تا صبح پیاده‌روی کنم تا دفعهٔ بعد دستم نلرزد و بیشتر دقت کنم و بیت المال را هدر ندهم!"
zeinab
"سعی کن روح خودت را به خدا بسپاری..."
erfan
بارها دیده بودم که بچه‌های پولدار، بدون هیچ دلیلی به بچه‌های فقیر زور می‌گفتند. اکبر از این موضوع خیلی ناراحت می‌شد. او زور بازوی خوبی داشت. اما بی‌دلیل درگیر نمی‌شد. چند باری که یادم هست در دبیرستان دعوا کرده بود به خاطر کمک به مظلوم و مقابله با ظالم بود. از طرفی وضع مالی اکبر خیلی بهتر از بقیه بود. او طوری که کسی متوجه نشود، به خیلی از همکلاسی‌های ما که وضع مالی خوبی نداشتند کمک می‌کرد.
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
یقین داریم که شهدا، مانند اربابشان حضرت ابا عبدالله (ع) زحمات هیچ کسی را بدون پاسخ نمی‌گذارند.
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
رفتم کنار پیکرش. به چهره‌اش که نگاه می‌کردی انگار خوابیده بود. آرام آرام! او همیشه به من می‌گفت: "سعی کن روح خودت را به خدا بسپاری..."
ش ع ب
هتل ما در مدینه رو به روی قبرستان بقیع بود. من از بالای بالکن، به آن مکان مقدس نگاه می‌کردم. خیلی هم ناراحت بودم و می‌سوختم که چرا از نزدیک اجازهٔ زیارت ائمهٔ مظلوم بقیع را به زوار نمی‌دهند. آن شب با این فکر خوابم برد؛ یکباره دیدم که اکبر با همان لباس چریکی و کلاشینکف تاشویی که همراهش بود به خوابم آمد و به من گفت: "حاج خانم! چرا ناراحتی؟" گفتم: "اجازه نمی‌دهند سرخاک ائمه معصومین بروم و از نزدیک قبر مطهرشان را زیارت کنم." او گفت: "دنبال من بیا..." من هم به دنبالش راه افتادم. او به طرف قبرستان بقیع حرکت کرد، درب قبرستان را باز کرد و من را به داخل راهنمایی کرد و یکی یکی بالای سر قبرها رفتیم و زیارت کردیم.
reza.m.1001
به پدر ومادرش خیلی احترام می‌گذاشت. او در این موضوع هم الگوی من شده بود.
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
اکبر الگویی برای ما شده بود. یادم هست که در اوضاع بی‌حجابی و فساد آن زمان، هیچگاه در کوچه و خیابان سرش را بالا نمی‌گرفت. خیلی جوان باحیایی بود.
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
هیچ گاه بدون وضو به او شیر ندادم. نه تنها به او، بلکه به هیچ کدام از بچه‌هایم بدون وضو شیر ندادم. برای بچه‌ها تعریف کرده‌ام که حتی در فصل زمستان و یخبندان و گاهی نصف شب که آدم خواب آلود و کسل است و جای گرم را به بیرون رفتن و سرما ترجیح می‌دهد، بلند می‌شدم و یخ روی حوض کوچک حیاط خانه را می‌شکستم، وضو می‌گرفتم و به بچه‌ها شیر می‌دادم!
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
جالب این که غذا هم نداشتیم. غذای ما نان خشک و گاهی نان و هندوانه بود که ده روز تمام از آن استفاده کردیم.
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
خیلی روی مسئله ناموس دقت داشت. وارد منزل ما که می‌شد، سرش را بالا نمی‌گرفت. اول به من می‌گفت: برو داخل و یاالله بگو، بعد من می‌آیم. در منزل خودشان هم خودش اول وارد می‌شد و بعد که شرایط آماده بود می‌گفت: بیا تو.
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
انسان‌های آزاده ممکن است کوتاه زندگی کنند؛ ولی تا آنجا که زنده هستند، به راستی زندگی می‌کنند و به اختیار خود، نَفس می‌کشند.
گمنام
در برخی عملیات‌ها که مجبور می‌شدیم شب‌ها حرکت کنیم، اکبر رانندگی می‌کرد. او مجبور بود چراغ‌های اتومبیل را خاموش کند تا دشمن متوجه حضور ما نشود. اگر قدرت نگاه کردن به چشم‌های اکبر را داشتی و به او نگاه می‌کردی، می‌دیدی از خستگی ناشی از بی‌خوابی و رانندگی طولانی در تاریکی شب، چشم‌هایش مانند کاسهٔ خون شده است!
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
آن زمان، هر پنج‌شنبه اکبر گوسفندی می‌خرید و ذبح می‌کرد و به همراه دوستش آقای نوروزی آن را بین مستمندان و فقرا تقسیم می‌کردند. وضع مالی خوبی داشت. حقوقی را که می‌گرفت بین مستمندان تقسیم می‌کرد و برای خودش چیزی برنمی‌داشت. من کمک و انفاق‌های زیادی از او می‌دیدم. به اموال بیت المال خیلی حساس بود و هیچ چیزی از مراکز دولتی را به منزل حتی به امانت نمی‌برد.
گمنام

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان