کتاب دریاچهی شیشهای
معرفی کتاب دریاچهی شیشهای
کتاب دریاچهی شیشهای یک درام خانوادگی اثر مائیو بنچی نویسندهی ایرلندی است. دریاچهی شیشهای دربارهی اتفاقات زندگی زنی به نام هلن است که روزی بی دلیل و ناگهانی، ناپدید میشود.
رمان دریاچه شیشهای از سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ پانزده بار تجدید چاپ شده است. این اثر را با ترجمهی روان قدسی گلریز میخوانید.
دربارهی کتاب دریاچهی شیشهای
هلن در جوانی عاشق مردی بیمسئولیت به نام لوئیس میشود و بعد از شکست در عشق، با مرد دیگری که دیوانهوار او را دوست دارد ازدواج میکند. زندگی آنها کنار دریاچهای به نام دریاچه شیشهای آغاز میشود. حاصل چندین سال زندگی هلن و مارتین یک دختر و پسر است. حالا که آنها بزرگ شدهاند، هلن فکر میکند که میتواند آنها را ترک کند و بعد از مدتی ناپدید میشود. چند روز بعد یک قایق خالی روی دریاچه پیدا میشود. پیدا شدن این قایق خالی منجر به پخششدن خبر خودکشی هلن در روزنامهها میشود. دختر هلن نامهای را پیدا میکند که مادرش خطاب به پدرش نوشته است. اما بدون این که آن را بخواند، از ترس این که اجازه ندهند مادر را در گورستان مسیحیان دفن کنند، نابودش میکند. غافل از این که هلن زنده است....
دریاچهی شیشهای یک درام خانوادگی نوشته مائیو بنچی نویسنده ایرلندی است. درامهای خانوادگی مائیو بنچی بیانگر حوادثی هستند که در زندگی واقعی مردم هر جامعهای پیش میآیند و این نویسنده با فریبندگی آنها را به رشته تحریر درمیآورد. قلم او گرمی و شوخطبعی فراوانی دارد و پیشکشی است برای تمام لحظات زندگی آدمی. مائیو بنچی در سراسر اروپا و امریکا و کانادا شهرت زیادی دارد و با عواطف و مسایل زنان به خوبی آشنا است در این اثر آرزوها، رویاها و احساسات و علایق یک زن معمولی را به زیبایی ترسیم کرده است.
کتاب دریاچهی شیشهای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر خواندن رمانهای خارجی را دوست دارید، با خواندن رمان دریاچهی شیشهای، لحظات خوبی را سپری خواهید کرد.
دربارهی مائیو بنچی
مائیو بنچی در ۲۸ مه ۱۹۴۰ در دالکی، شهرستان دوبلین متولد شد. او نویسنده و روزنامهنگار مشهور ایرلندی است. بنچی در طول زندگیاش به کارهای معلمی، روزنامهنگاری و نویسندگی پرداخت. کتابهای مائیو بنچی در لیست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار گرفت و در نظرسنجی روز جهانی کتاب در سال ۲۰۰۰ پس از «جین آستن» و «چارلز دیکنز» به عنوان سومین نویسندهٔ محبوب دنیا لقب گرفت. دریاچهی شیشهای، حلقهی دوستان، اتوبوس یاس بنفش، خیابان تارا و تفکر دربارهٔ فرانکی از آثار او هستند.
مائیو بنچی در ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۲ بعد از تحمل یک دوره بیماری، چشم از دنیا فروبست.
جملاتی از کتاب دریاچهی شیشهای
کیت در راه بازگشت از کلبهٔ خواهر مادلین به صحنهای که از پنجره آشپزخانه دیده بود فکر میکرد. هنوز نمیتوانست منظرهٔ اشکهای مادر را از ذهنش بیرون کند. او آهسته از پلهها بالا میرفت، گویی اصلاً میل نداشت وارد خانه شود و بفهمد چه اتفاقی افتاده است. شاید خبر خیلی بدی بود. اما چه خبری میتوانست باشد؟
پدر سرحال بود، به نظر میآمد که خیالش هم از داروخانه راحت است. امت هم صحیح و سالم از غلت زدن توی خاک و خل یا هرکار دیگری که بعد از مدرسه انجام میداد، در خانه حضور داشت. پس اتفاقی برای اعضای خانواده نیفتاده بود. کیت با احساس عجیبی وارد آشپزخانه شد. درست مثل کسی بود که روی پوست تخممرغ قدم برمیدارد. آنها غذا را در آشپزخانه میخوردند. همه چیز مطابق معمول بود. چشمان مادر برق بهخصوصی داشت، اما این را فقط کسی میفهمید که در چشمهای او چیزی را جستجو میکرد. او لباسش را عوض کرده بود.
مادر همیشه با شکوه و پرابهت جلوه میکرد، تقریباً شبیه اسپانیولیها. کسی برای آنها کارت پستالی از اسپانیا فرستاده بود که یک رقاصه را نشان میداد ولباسش به قدری واقعی و طبیعی به نظر میرسید که انگار آدم میتوانست حتی به جنس پارچهاش پی ببرد. کیت همیشه فکر میکرد آن رقاصه با موهای بلندی که در پشتسر جمع شده بود و چشمانی درشت و تیره عین مادر خودش است. پدر بسیار شاد و سرحال بود، پس ظاهراً مشکلی در کار نبود. او با خنده ماجرای «بیلی سالیوان» را که به مغازهاش آمده بود و تقاضای یک بطر شراب طبی کرده بود، تعریف کرد. از قرار معلوم هیچ یک از مشروب فروشیها به او مشروب نفروخته بودند و ناگهان راه نجاتش را در خرید شراب طبی پیدا کرده بود. پدر خیلی قشنگ ادای آقای سالیوان را در میآورد و نشان میداد که چگونه او را به هوش آورده و مستی را از سرش پرانده.
حجم
۷۴۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۹۹۰ صفحه
حجم
۷۴۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۹۹۰ صفحه
نظرات کاربران
ممنون از سخاوتمندی طاقچه و نشر روزگار. از قرار معلوم مترجم این کتاب به رحمت خدا رفتهاند. تخفیف این کتاب در روز جمعه بهانهای شد برای طلب مغفرت و آمرزش روح سرکار خانم قدسی گلریز.
امیدوارم کتاب سرنوشت روح را هم درین طرح قرار بدین اگه تخفیف حسابی بخوره فکر نکنم کسی از دستش بده ضمنا از طاقچه بی نهایت متشکرم که هدفش فقط سود آوری نیست و هر روز سورپرایزمون میکنه
کتاب جالبی بود و تقریبا اندازه یک فیلم سینمایی هیجان داشت. فضاسازی هاش نه کم و نه زیاد ، متعادل بود. ترجمه هم روان و عالی بود. در کل ساعت های خوبی رو در خواندنش داشتم😊
جزو معدود کارهایی که از همون ابتدا بدون گزافه گویی همراهت میکند بنظرم فضا سازی عالی داشت اگر فیلمی یا حتی سریالی ازش ساخته بشود عالیه
من این کتابو چند سال پیش خوندم. البته کتاب کاغذیشو. نمی دونم اسم مترجمش چی بود. این کتاب رو بی نهایت دوست داشتم. یه داستان کامل و بی نقص داره. همه چیز حساب شده هست. شما همه آدمها و انگیزه
بسیار پرکشش و زیبا. تا صبح بیدار موندم تا تمومش کنم
بهترین و زیباترین رمانی که خوندم
یک رمان جذاب و خواندنی با محوریت یک مادر و دختر.
داستان بسیار عالی و جذاب ،حتما بخونید البته اشتباهات تایپی زیاد بود
من چند سال پیش این کتاب رو از کتابخانه امانت گرفتم و خوندم، و دوست داشتم.