دانلود رایگان کتاب شیخ بهایی بها‌ءالدین محمد عاملی (شیخ بهایی)
تصویر جلد کتاب شیخ بهایی

کتاب شیخ بهایی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۷۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شیخ بهایی

بهاء الدین محمد عاملی مشهور به شیخ بهایی از دانشمندان مشهور عهد شاه عباس صفوی است. او در سال ۹۵۳ هجری قمری در بعلبک متولد شد و در ۱۳ سالگی همراه پدرش به ایران مهاجرت کرد. وی تألیفاتی به فارسی و عربی دارد که مجموعهٔ آنها به ۸۸ کتاب و رساله می‌رسد. از آثار او می‌توان به کشکول، دیوان غزلیات، جامع عباسی (در فقه)، خلاصةالحساب، تشریح الافلاک و دو مثنوی معروف «نان و حلوا» و «شیر و شکر» اشاره کرد. وی در سال ۱۰۳۰ هجری قمری در اصفهان دیده از جهان فروبست. جنازهٔ او را به مشهد انتقال دادند و در مسجد گوهرشاد دفن کردند. دیوان اشعار شیخ بهایی در طاقچه، برگرفته از وبگاه ادبی گنجور است. نمونه ای از رباعیات شیخ بهایی: آن دل که تواش دیده بدی، خون شد و رفت و ز دیدهٔ خون گرفته، بیرون شد و رفت روزی، به هوای عشق، سیری می‌کرد لیلی صفتی بدید و بیرون شد و رفت
معرفی نویسنده
بها‌ءالدین محمد عاملی (شیخ بهایی)

شیخ بهایی خالق اثر «کشکول» است و یکی از فقهای مشهور و سرشناس دربار در قرن‌های دهم و یازدهم هجری شمسی به شمار می‌رفت. او که از جمله افراد عالم دوران خود محسوب می‌شد، در دوران جوانی در محضر علمای مذهبی بسیاری تعلیم دیده بود و در دوران میان‌سالی و سالخوردگی خود افراد متدین بسیاری را هم تربیت کرد و آموزش داد. گفتنی است که او علاوه بر فقه دستی هم در آتش ریاضیات، نجوم، هنر و فیزیک داشت که همین موضوع باعث شد تا شهرت آثار او بیش از پیش شود.

أبوٰمُخلــــِـــٰـــصْ
۱۳۹۸/۱۰/۲۷

افسوس که عمر خود تباهی کردیم صد قافله گناه، را هــــی کردیم در دفتر ما نماند یک نکته سفید از بس به شب و روز سیاهی کردیم شیخ بهایی

imhessam
۱۳۹۹/۰۲/۰۴

سلام من این کتاب رو نخوندم اما مشتاقم کتاب کشکول شیخ بهایی رو بخونم. توی طاقچه گشتم و نبود. لطفا قرار دهید

sorena
۱۴۰۲/۰۴/۱۹

افسوس که نان پخته خامان دارند اسباب تمام ناتمامان دارند آنان که بندگی نمی ارزیدند امروز کنیزان وغلامان دارند شیخ بهایی

کاربر 2284645
۱۳۹۹/۰۷/۱۰

این کتاب عالیه اشعارش وتسکین دهنده دردهای زندگی امروزی می باشد ومن خیلی وقت بود دنبال چنین اشعاری بودم ممنون

hatefi64
۱۴۰۱/۱۱/۱۶

حیف و صد حیف که در مدارس بجای آثار بزرگان کشورمون دارن چی به خوارکمون میدن...آثار کسانی که معنی یک بیت از شعرشان برابری میکنه با سالها تجربه و خواندن کتب بی ارزش

متین حسینی سجزیی
۱۳۹۹/۱۰/۱۷

بسیارخوب است توصیه میکنم در وقت های اضافه مطالعه کنید

پناه 66
۱۴۰۳/۰۱/۱۳

عالی بود وخدایش بیامرزد

کاربر ۲۳۹۱۴۱۳نیلوفر
۱۳۹۹/۰۸/۱۵

زندگینامه دانشمندان روخیلی دوست دارم

" یک تکه تنهایی "
۱۴۰۲/۰۸/۱۹

غزل ۲۵ ناقصه

محمد باقر
۱۴۰۰/۰۱/۰۲

نمی دونم چطوریخ

آن حرف که از دلت غمی بگشاید در صحبت دل شکستگان می‌باید هر شیشه که بشکند، ندارد قیمت جز شیشهٔ دل که قیمتش افزاید
چڪاوڪ
نان و حلوا چیست؟ جاه و مال تو باغ و راغ و حشمت و اقبال تو نان و حلوا چیست؟ این طول امل وین غرور نفس و علم بی‌عمل نان و حلوا چیست؟ گوید با تو فاش این همه سعی تو از بهر معاش نان و حلوا چیست؟ فرزند و زنت اوفتاده همچو غل در گردنت
littel dark age(محمد)
یکچند، در این مدرسه‌ها گردیدم از اهل کمال، نکته‌ها پرسیدم یک مسله‌ای که بوی عشق آید از آن در عمر خود، از مدرسی نشنیدم
littel dark age(محمد)
خانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن! پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانی
چڪاوڪ
زاهد نکند گنه، که قهاری تو ما غرق گناهیم، که غفاری تو او قهارت خواند و ما غفارت آیا به کدام نام، خوش داری تو؟
littel dark age(محمد)
تن، خانهٔ عنکبوت و دل، بال و پر است
چڪاوڪ
دیدی که بهائی چو غم از سر وا کرد از مدرسه رفت و دیر را مائوا کرد مجموع کتابهای علم درسی از هم بدرید و کاغذ حلوا کرد
littel dark age(محمد)
ما غرق گناهیم، که غفاری تو
hosein
کوتاه شد از صحبت مردم، پایم
"Shfar"
زین جهان تا آن جهان بسیار نیست در میان، جز یک نفس در کار نیست تا به چند ای شاهباز پر فتوح باز مانی دور، از اقلیم روح؟ حیف باشد از تو، ای صاحب هنر! کاندرین ویرانه ریزی بال و پر تا به کی ای هدهد شهر سبا در غریبی مانده باشی، بسته پا؟ جهد کن! این بند از پا باز کن بر فراز لامکان پرواز کن تا به کی در چاه طبعی سرنگون؟ یوسفی، یوسف، بیا از چه برون تا عزیز مصر ربانی شوی وا رهی از جسم و روحانی شوی
S
عید، هرکس را ز یار خویش، چشم عیدی است چشم ما پر اشک حسرت، دل پر از نومیدی است
littel dark age(محمد)
دلا! باز این همه افسردگی چیست؟ به عهد گل، چنین پژمردگی چیست؟
°-°ħãňīÿĕ°-°
عید، هرکس را ز یار خویش، چشم عیدی است چشم ما پر اشک حسرت، دل پر از نومیدی است
littel dark age(محمد)
یک دمک، با خودآ، ببین چه کسی از که دوری و با که هم نفسی
usofzadeh.ir
ای در طلب علوم، در مدرسه چند؟ تحصیل اصول و حکمت و فلسفه چند؟ هر چیز بجز ذکر خدا وسوسه است شرمی ز خدا بدار، این وسوسه چند؟
littel dark age(محمد)
دل درد و بلای عشقش افزون خواهد او دیدهٔ دل همیشه در خون خواهد وین طرفه که این ز آن «بحل» می‌طلبد و آن در پی آنکه عذر او چون خواهد
littel dark age(محمد)
مالی که ز تو کس نستاند، علم است حرزی که تو را به حق رساند، علم است جز علم طلب مکن تو اندر عالم چیزی که تو را ز غم رهاند، علم است
میرزا
افسوس که عمر خود تباهی کردیم صد قافلهٔ گناه، راهی کردیم در دفتر ما نماند یک نکته سفید از بس به شب و روز سیاهی کردیم
littel dark age(محمد)
یکچند، در این مدرسه‌ها گردیدم از اهل کمال، نکته‌ها پرسیدم یک مسله‌ای که بوی عشق آید از آن در عمر خود، از مدرسی نشنیدم
littel dark age(محمد)
شیرین سخنی که از لبش جان می‌ریخت کفرش ز سر زلف پریشان می‌ریخت گر شیخ به کفر زلف او پی بردی خاک سیهی بر سر ایمان می‌ریخت
♡...Elahe...♡

حجم

۶۰٫۸ کیلوبایت

حجم

۶۰٫۸ کیلوبایت

قیمت:
رایگان