کتاب در امتداد عاشورا
معرفی کتاب در امتداد عاشورا
کتاب در امتداد عاشورا نوشتهٔ احسان بابایی است. انتشارات کلمه الحق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر تأملی است بر درسهای عاشورا با نگاهی به آثار و اندیشههای امام خمینی، آیتالله خامنهای، مرتضی مطهری، علامه فضلالله، آیتالله جوادی آملی، علامه جعفری، دکتر شریعتی، دکتر شهیدی، استاد حکیمی و شهید آوینی.
درباره کتاب در امتداد عاشورا
کتاب در امتداد عاشورا معتقد است که مروری هر چند کوتاه بر آثار بزرگان کشور نشان میدهد که عاشورا حرفهای شنیدنی بسیاری دارد و این ما هستیم که باید به عاشورا همچون یک منبع هدایت بنگریم و به شأن هدایتگری این حادثهٔ عظیم اعتراف کنیم و اعتماد بورزیم. ازاینرو احسان بابایی کتاب حاضر را در ۱۰ فصل نوشته است.
فصل اول گزارشی است از کتاب «حماسهٔ حسینی» اثر مرتضی مطهری. در این گزارش کوتاه از میان نکات متعدد این کتاب، برخی برجستگی بیشتری یافتهاند. این نکات عبارتاند از: تحریفزدایی از عاشورا، قیام عاشورا تجسم مکتب، تحلیل شخصیت معنوی سیدالشهدا، ابعاد حماسی قیام عاشورا و مؤلفههای زندگیساز حماسهٔ کربلا. در فصل دوم، از کتاب «حسین وارث آدم» اثر علی شریعتی چنین موضوعاتی برای مرور انتخاب شدهاند: تفسیر مکتبی عاشورا، مسؤولیت و تکلیفگرایی، تحلیل مفهوم شهادت، نقش عنصر امامت و نیز درسهای اسارت. کتاب «پس از پنجاه سال» نوشته سیدجعفر شهیدی حاوی نگاهی عبرتجویانه به حادثه عاشوراست که معرفی آن در فصل سوم جای گرفته است. نگاه عبرتجویانه به حادثهٔ عاشورا پس از انقلاب ۱۳۵۷، به قلم آیتالله خامنهای یک بار دیگر مطرح شد. فصل چهارم، فصل مرور سخنان او است. از آنجا که دیدگاههای وی در قالب اثری مستقل منتشر نشده، سخنان ایشان به تاریخ سخنرانی ارجاع شده است. در فصل پنجم گزارشی از ۲ اثر آیتالله جوادی آملی ارائه شده است؛ کتابهای «حماسه و عرفان» و «شکوفایی عقل در پرتو نهضت عاشورا». اثر اول به تبیین جمع حماسه و عرفان در قیام اباعبدالله میپردازد و اثر دوم به اینکه سیدالشهدا دغدغهمند شکوفایی عقل آدمیان بود و اینکه اگر عقل را قبلاً به اسارت نمیگرفتند، جامعه دچار فاجعه نمیشد. کتاب «مِن وحی عاشورا» اثر علامه سیدمحمدحسین فضلالله حاوی نکاتی است که برخی از آن نکات با این عناوین در فصل ششم مورد اشاره قرار گرفته است: سیاست جزء لاینفک دیانت، آرمانگرایی در متن واقعبینی و تجدید عهد. در فصل هفتم با عنوان «عاشورا هم عارفانه و هم فقیهانه» چگونگی تحلیل امام خمینی از حادثهٔ عاشورا موردتوجه قرار گرفته است. نحوهٔ تحلیل امام خمینی از قیام سیدالشهدا از این حیث مهم است که او از عاشورا پشتوانهای برای خیزش عظیم ملت ایران فراهم آورده است. محمدرضا حکیمی در کتاب «قیام جاودانه» در آینهٔ عاشورا، عدالتخواهی را تفسیر کرده و نگرانیهای خود را در مورد تحقق این آرمان ابراز داشته است. فصل هشتم عهدهدار گزارش این کتاب است. در فصل نهم به بهانهٔ مروری بر کتاب «امام حسین، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت» اثر علامه محمدتقی جعفری، با برخی از جلوههای حیات معقول در حادثهٔ عاشورا آشنا میشویم. سرانجام در فصل دهم، گزارشی از کتاب «فتح خون» اثر سیدمرتضی آوینی را از نظر خواهیم گذراند. کتاب، مختصر و گزارش آن نیز کوتاه است.
خواندن کتاب در امتداد عاشورا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران مطالعه پیرامون موضوع عاشورا در کربلا پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب در امتداد عاشورا
«فصل ۱۰: فردا حسین به زبان عشق سخن خواهد گفت
«فتح خون» نوشته «سید مرتضی آوینی» را باید خواند. آنها که به جبهه رفتهاند و خاک را و خون را کنار هم دیدهاند و چشیدهاند و کوله بار بلا را به دوش کشیدهاند، حتما کربلا را جور دیگری میفهمند، آنها واقعیتر از کربلا سخن میگویند.
فتح خون، ده فصل دارد. هر فصل، گاه به «حکایت» تاریخ میپردازد و گاه نیز به «روایت» تاریخ و روایت، نزد آوینی غیر از حکایت تایخ است. روایت، همان تفسیر است. راوی فتح خون، به ظاهر بسنده نمیکند، از باطن تاریخ نیز سخن میگوید.
آغاز هجرت عظیم
آوینی روایت خود را از حج الوداع شروع می کند و البته نه از غدیر، بلکه از فراموشی غدیر آغاز می کند:
«نیم قرنی بیش از حجهالوداع نگذشته است و هستند هنوز دهها تن از صحابهای که در غدیر خم، دست علی را در دست پیامبر خدا دیدهاند وسخن او را شنیده که "من کنت مولاه فهذا علی مولاه"... اما چشمها کور شدهاند و آیینهها را غبار گرفته است.» (فتح خون، ص ۴)
ظاهرگریان و مقدسنمایان بیشعور از یکسو و دنیاپرستان و منافقان از سوی دیگر دست در دست هم دادهاند تا دین خود ساختهای را به نمایش گذارند و در غیاب وصیت پیامبر- امامت حق- خدای خود ساختهی خویش را عبادت نماید. خدایی در خور شأن عافیتطلبان! حتی حسین فرزند علی را نیز را به بیعت و عبادت خدای خویش فرا میخوانند.
فصل اول فتح خون حکایت همدستی شوم ظاهرگریان متحجر و دنیاپرستان متهتک است که آوینی در تحلیل عاشورا، آن را میوه تلخ این هم آغوشی نامبارک میداند.
«اگر نبود کویر مرده دلهای جاهلی، شجره خبیثه امویان کجا میتوانست سایه جهنمی حاکمیت خویش را بر جامعه اسلامی بگستراند؟» (فتح خون، ص ۵)
«عجب تمثیلی است اینکه علی (علیهالسلام)، مولود کعبه است...یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن؛ اما ظاهرگران از کعبه نیز تنها سنگهایش را میپرستند. تمامیت دین به امامت است، اما امام تنها مانده و فرزندان امیه از کرسی خلافت انسان کامل، تختی برای پادشاهی خود ساخته اند. (فتح خون، ص ۴)
«آنگاه که دنیا پرستان کور، والی حکومت اسلام شوند کار بدبین جا میرسد که در مسجدهایی که ظاهر آن را بر مذاق ظاهرگرایان آراستهاند، در تعقیب فرایض؛ علی (علیهالسلام) را دشنام میدهد......نام محمد (صلوات الله علیه و سلّم) را بر مأذنهها میبرند اما جان او را که علی است، دشنام میدهند.» (فتح خون، ص ۵)
سال شصت پس از هجرت چه بسیار کاروانها که رو به سوی کعبه داشتند. آوینی اما، از آن همه، تنها کاروان حسین را غافلهی عشق نام مینهد. هر کاروانی در جستجوی آن بود که در کنار کعبه، قرار و سامان یابد؛ جز کاروان حسین که عشق آن را راهبر و هادی بود. تقدیر چنین بود که این بار کعبه نه مقصد که منزل اول و مکهی طفیلی کربلا باشد.
«و اینچنین بود که آن هجرت عظیم در راه حق آغاز شد و غافلهی عشق، رو به راه نهاد. آری آن غافله، غافله عشق است. این راه، راهی فراخور هر مهاجر در همه تاریخ. هجرت، مقدمه جهاد است... مردان حق را سزاوار نیست که سر و سامان اختیار کنند و دل به حیات دنیا خوش دارند، آنگاه که حق در زمین مغفولاست و جهّال و فسّاق و قداره بندها بر آن حکومت میرانند. (فتح خون، ص ۴)»
حجم
۱۵۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه
حجم
۱۵۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه