
کتاب رمان خوان های حرفه ای (جلد هفتم، گیرنده؛ سوسنگرد)
معرفی کتاب رمان خوان های حرفه ای (جلد هفتم، گیرنده؛ سوسنگرد)
کتاب رمان خوانهای حرفهای (جلد هفتم، گیرنده؛ سوسنگرد) نوشتهی لیلا عباسعلیزاده توسط نشر ویدا منتشر شده است. این اثر بخشی از مجموعهای است که به روایت زندگی نوجوانان در بستر وقایع اجتماعی و تاریخی ایران میپردازد. داستان حول محور دختری نوجوان به نام سمیرا مردانپور شکل میگیرد که با دریافت نامهای از جبهه، وارد ماجرایی تازه و پرهیجان میشود. فضای مدرسه، خانواده و روابط دوستانه در کنار دغدغههای جنگ و تأثیر آن بر زندگی روزمره، در این کتاب بهتصویر کشیده شده است. روایت با زبانی صمیمی و جزئینگر، تجربههای نوجوانی را در بستر سالهای جنگ بازتاب میدهد و به موضوعاتی چون هویت، مسئولیتپذیری، دوستی و امید میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب رمان خوان های حرفه ای (جلد هفتم، گیرنده؛ سوسنگرد)
کتاب رمان خوانهای حرفهای (جلد هفتم، گیرنده؛ سوسنگرد) نوشتهی لیلا عباسعلیزاده، داستانی نوجوانانه را در بستر سالهای جنگ روایت میکند. محوریت داستان بر زندگی سمیرا، دانشآموزی درسخوان و آرام، قرار دارد که ناگهان با دریافت نامهای از جبهه، روزمرگیاش دگرگون میشود. این نامه از رزمندهای به نام مصطفی ابراهیمی برای او ارسال شده و همین اتفاق، سمیرا را وارد دنیایی از پرسشها، هیجان و کنجکاوی میکند. ساختار کتاب بهصورت روایتی پیوسته و فصلبندیشده است و هر فصل بخشی از زندگی خانوادگی، مدرسه و دغدغههای ذهنی سمیرا را بازگو میکند. در کنار روایت اصلی، روابط میان اعضای خانواده، دوستان مدرسه و فضای اجتماعی آن دوران بهخوبی ترسیم شده است. نویسنده با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، احساسات و دغدغههای نوجوانان را در شرایط خاص جنگی به تصویر کشیده و نشان داده است که چگونه یک اتفاق ساده میتواند مسیر زندگی یک نوجوان را تغییر دهد. کتاب با نگاهی انسانی و ملموس، تأثیر جنگ را بر خانوادهها و نوجوانان بررسی کرده و همزمان به موضوعاتی چون دوستی، مسئولیت، امید و هویت میپردازد.
خلاصه کتاب رمان خوان های حرفه ای (جلد هفتم، گیرنده؛ سوسنگرد)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با صبحی معمولی در مدرسه آغاز میشود؛ جایی که سمیرا مردانپور، دانشآموزی آرام و درسخوان، توسط خانم خشنود مدیر مدرسه به دفتر فراخوانده میشود. این احضار، اضطراب و نگرانی را برای سمیرا بههمراه دارد، اما ماجرا زمانی عجیبتر میشود که پاکتی با حاشیههای قرمز و سبز به او داده میشود؛ نامهای از جبهه که فرستندهاش مصطفی ابراهیمی است، کسی که سمیرا او را نمیشناسد. این نامه، نتیجهی فعالیت مدرسه در ارسال مربا و نامه به رزمندگان است و حالا سمیرا تنها کسی است که پاسخی دریافت کرده است. ماجرا به خانه و خانواده کشیده میشود؛ جایی که سمیرا با خواهران و مادرش دربارهی نامه صحبت میکند و حس غرور و کنجکاوی در او شکل میگیرد. همزمان، خانواده برای دیدار برادر زخمیشان، محمود، راهی تهران میشوند و سمیرا با اصرار موفق میشود همراه آنها باشد. سفر خانوادگی، تجربهای تازه برای سمیرا است و او در کنار نگرانی برای برادرش، به فکر یافتن مصطفی ابراهیمی نیز هست. نامهنگاری میان سمیرا و مصطفی ادامه مییابد و هر نامه، دریچهای تازه به دنیای نوجوانی، دغدغههای جنگ و امیدهای کوچک و بزرگ باز میکند. سمیرا با هر نامه، بیشتر با خود و جهان اطرافش آشنا میشود و در این مسیر، معنای دوستی، مسئولیت و بزرگشدن را تجربه میکند. روایت، با طنز، احساسات و جزئیات زندگی روزمره، تصویری زنده از نوجوانی در سالهای جنگ ارائه میدهد.
چرا باید کتاب رمان خوان های حرفه ای (جلد هفتم، گیرنده؛ سوسنگرد) را بخوانیم؟
این کتاب با روایت صمیمی و جزئینگر خود، تجربههای نوجوانی را در بستر یکی از حساسترین دورههای تاریخی ایران به تصویر کشیده است. ویژگی شاخص آن، پیوند میان زندگی روزمره و دغدغههای بزرگتر اجتماعی و تاریخی است؛ جایی که یک نامه ساده میتواند دنیای یک نوجوان را زیرورو کند. شخصیتپردازی دقیق، بازتاب احساسات و تردیدهای نوجوانانه، و نمایش روابط خانوادگی و دوستیها، از نقاط قوت این اثر بهشمار میآید. همچنین، کتاب بهخوبی نشان داده است که چگونه امید، همدلی و مسئولیتپذیری میتواند در شرایط دشوار، راهگشا باشد. خواندن این کتاب فرصتی است برای لمس فضای مدرسه و خانواده در سالهای جنگ و آشنایی با دغدغهها و آرزوهای نوجوانان آن دوران.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به نوجوانان علاقهمند به داستانهای واقعگرایانه، کسانی که به موضوعات اجتماعی و تاریخی ایران علاقه دارند، و افرادی که دوست دارند با فضای زندگی نوجوانان در سالهای جنگ آشنا شوند، پیشنهاد میشود. همچنین برای معلمان و والدینی که به دنبال شناخت بهتر دنیای نوجوانان هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب رمان خوان های حرفه ای (جلد هفتم، گیرنده؛ سوسنگرد)
«همه چیز از آن پاکت با حاشیههای قرمز و سبز شروع شد: خانم خشنود چانهٔ مقنعهاش را که تا روی لبش بالا آمده بود پایین کشید و گفت: «مردانپور بعد از مراسم صبحگاهی بیا دفتر کارِت دارم.» این جمله بدترین جملهای بود که میشد صبح اول صبح به یک دانشآموز درسخوان و سربهزیر کلاس اول راهنمایی گفت. دلم هُری ریخت پایین. تا بناگوش داغ شدم. با ترس و اضطراب گفتم: «چشم خانم.» خانم خشنود که رد شد، مهدیه کوبید به پشتم و از پشت توی گوشم گفت: «چی شده سمیرا؟» از ترس خانم خشنود سرم را برنگرداندم. فقط شانه بالا انداختم: «یعنی: چی میدانم؟» هنوز چشمم به خانم خشنود بود که مثل سرهنگی با آن قد کشیده در بین سربازانش قدم میزد؛ دستهایش را از پشت گره زده بود و به صف هر کلاسی که نزدیک میشد، بچهها توی صف صاف و مرتب میایستادند. حتی بعضیها دستشان را روی شانهٔ نفر جلویی میگذاشتند تا مطمئن شوند فاصلهٔ مناسب را رعایت کردهاند. دست بعضیها هم میرفت به سمت مقنعهشان تا ببینند موهایشان از زیر مقنعه بیرون نزده باشد. دست بردم به طرف مقنعهام که چانهدار نبود ولی قرص و محکم بود و فقط گِردی صورتم پیدا بود. به سر و وضعم نگاه کردم. همه چیز مرتب بود. روپوش سُرمهای بلند و کفشهای کتانی سیاه. خیالم از بابت سر و وضعم که راحت شد به مغزم فشار آوردم ببینم توی چند روز گذشته بیانضباطی و خطایی نکرده باشم. چیزی یادم نیامد. فکر کردم: "پس چی شده؟ چرا خانم خشنود گفت بعد از صف برم پیشش." مهدیه دوباره مشتش را مثل مته فرو کرد توی پشتم که بگویم چی شده که احضار شدهام. من که روحم خبر نداشت که چرا باید بروم دفتر، چی را باید به مهدیه توضیح میدادم؟ مهدیه دوباره انگشتش را مثل لولهٔ تفنگ به پشتم فشار داد و همزمان سرش را جلو کشید و گفت: «بگو دیگه؟» دلم میخواست برگردم و با مشت بزنم توی صورت گِردش تا بیضی بشود ولی جلوی خودم را گرفتم و گفتم: «گفتم که نمیدونم.» و کلافگیام را با کوبیدن پایم به زمین و یک اَه از ته حلق، نشان دادم. واکنش مهدیه هم این بود: «اصلاً به من چه. من که باهات قهرم.» و دست از سرم برداشت ولی فکر اینکه خانم خشنود با من چهکار داشت؟ دست از سرم برنداشت.»
حجم
۱۲۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۲۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه