
کتاب سر گران
معرفی کتاب سر گران
کتاب سرگران نوشتهی مریم ورپشتی روایتی داستانی از تجربههای یک جوان ایرانی در دوران جنگ ایران و عراق است که انتشارات نامه مهر آن را منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی صمیمی و جزئینگر، زندگی روزمره، دغدغهها، ترسها و امیدهای جوانانی را به تصویر میکشد که ناخواسته وارد فضای جنگ و سربازی میشوند. نویسنده با قلمی روایتمحور، از وداع با خانواده و روستا تا ورود به پادگان و مواجهه با واقعیتهای تلخ و شیرین سربازی و جنگ را بازگو میکند. سرگران نهتنها به وقایع جنگ میپردازد، بلکه به روابط انسانی، دوستیها، دلتنگیها و لحظات کوچک اما معنادار زندگی نیز توجه دارد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سر گران
سرگران اثری داستانی از مریم ورپشتی است که با محوریت خاطرات و تجربههای یک جوان روستایی در بستر جنگ ایران و عراق شکل گرفته است. کتاب با روایتی اولشخص، زندگی طاهر عزیزی را دنبال میکند؛ جوانی که با خانوادهاش وداع میکند و بههمراه دوستانش راهی جبهه میشود. روایت کتاب از لحظههای بدرقه و اضطراب خانواده آغاز میشود و به تدریج وارد فضای پادگان، آموزش نظامی و تجربههای زیستهی سربازان میشود. نویسنده با جزئیات فراوان، فضای روستا، روابط خانوادگی، دوستیهای صمیمانه و چالشهای ورود به دنیای بزرگترها را ترسیم کرده است. سرگران بیش از آنکه صرفاً روایتی از جنگ باشد، تصویری از بلوغ، دگرگونی و مواجهه با واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی است. کتاب بهگونهای پیش میرود که خواننده با شخصیتها همذاتپنداری میکند و در فرازونشیبهای احساسی و اجتماعی آنها شریک میشود. مریم ورپشتی در این اثر، علاوهبر بازنمایی فضای جنگ، به دغدغههای فردی، ترسها، امیدها و لحظات کوچک اما مهم زندگی جوانان نیز پرداخته است.
خلاصه کتاب سر گران
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان سرگران با وداع تلخ طاهر عزیزی با خانوادهاش آغاز میشود؛ وداعی که در آن مادر پیر و بیمار، خواهر و فرزندانش او را تا ابتدای راه بدرقه میکنند. طاهر با ساکی در دست و دلی پر از اضطراب، بهسوی حوزه نظام وظیفه میرود تا بههمراه دوستانش سیامک و جمشید به خدمت سربازی اعزام شود. امید به ورود به نیروی هوایی و دوری از خط مقدم، خیلی زود با واقعیت تلخ سهمیهبندی و اعزام به سپاه جایگزین میشود. فضای اتوبوس اعزام، سرشار از ترس، شوخی، آواز و اشک است؛ جایی که جوانان هجده تا بیستوپنجساله با دنیایی از رویا و نگرانی راهی مقصدی نامعلوم میشوند. در پادگان، طاهر و دوستانش با چالشهای جدیدی روبهرو میشوند: صفهای طولانی غذا، خوابیدن روی صندلیها، دلتنگی برای خانه و خانواده و تلاش برای حفظ روحیه. روایت با جزئیات به تجربههای زیستهی سربازان میپردازد؛ از شوخیها و دوستیها تا لحظات ناامیدی و ترس. ورود به مدرسهای دخترانه که حالا محل اسکان سربازان شده، تجربهای تازه و گاه خجالتآور است. طاهر با سادگی و بیتجربگی خاص خود، با دنیای ناشناختهی زنان و بلوغ روبهرو میشود و در کنار دوستانش تلاش میکند با شرایط جدید کنار بیاید. در ادامه، آموزش نظامی، تقسیم نیروها و جدایی ناگزیر دوستان، لحظات تلخ و شیرین دیگری را رقم میزند. طاهر با دغدغهی وفاداری به دوستان و قول و قرارهایشان، حتی برای تغییر واحد خدمت تلاش میکند. روایت، همزمان با پیشروی داستان، به خاطرات روستا، دلتنگی برای خانواده، بازیهای نوجوانی و آرزوهای کوچک میپردازد. سرگران با نگاهی انسانی و جزئینگر، تجربهی بلوغ، دوستی، ترس از مرگ و امید به بازگشت را در بستر جنگ روایت میکند، بیآنکه به قهرمانسازی یا اغراق متوسل شود.
چرا باید کتاب سر گران را بخوانیم؟
سرگران با روایتی صادقانه و ملموس، تجربههای زیستهی یک نسل را در بستر جنگ و سربازی به تصویر کشیده است. این کتاب نهتنها به وقایع جنگ میپردازد، بلکه به روابط انسانی، دوستیهای عمیق، دلتنگیهای خانوادگی و لحظات کوچک اما معنادار زندگی جوانان نیز توجه دارد. خواندن این اثر فرصتی است برای درک بهتر احساسات و دغدغههای جوانانی که ناخواسته وارد فضای جنگ شدند و با واقعیتهای تلخ و شیرین آن روبهرو گشتند. سرگران با جزئیات فراوان، فضای روستا، پادگان و زندگی جمعی را بازآفرینی کرده و تصویری زنده از بلوغ، دگرگونی و مواجهه با ترسها و امیدها ارائه داده است. این کتاب میتواند نگاه تازهای به تجربههای سربازی و جنگ در ایران معاصر بدهد و مخاطب را با لایههای پنهان احساسات انسانی آشنا کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن سرگران به علاقهمندان داستانهای واقعگرایانه، خاطرات جنگ، روایتهای بلوغ و دگرگونی، و کسانی که به تجربههای زیستهی نسلهای گذشته در ایران علاقه دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای دانشجویان رشتههای علوم اجتماعی، تاریخ معاصر و مطالعات فرهنگی که به دنبال فهم عمیقتر از زندگی روزمره و احساسات جوانان در بستر جنگ هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب سر گران
«درون سربالایی کورهراه زیر تیغ غبارآلود و غمبار آفتاب همه باهم در حرکت بودیم. سایههایمان در پیچوتاب برجستگیها و فرورفتگیهای تپه گم میشد. مادر و خواهر و بچههایش بدرقه کنندههای من در آن صبح دلگیر بودند. بالاخره موقع آن رسیده بود حرکت کنم. ساک به دست جلوتر از همه قدم برمیداشتم شاید میخواستم استرسی را که از شب پیش به درونم هجوم آورده بود مخفی کنم. در یکصبح گرم و دلگیر اوایل تابستان، این واژهی جدایی بود که تکمیلش میکرد. وجود بدرقهکنندهها هم بیتأثیر نبود. آنها با اینکار خود میخواستند لحظهی وداع را طولانیتر کنند. مادر با آن سن بالا و نفسزدنهای تند و مکرر بیقرار و پرتلاطم و خواهر با آن شکم برآمده و فرزندان کوچکش که دائم بهانه میگرفتند. چرخیدم و نگاهی به آنها کردم. چطور راضیشان میکردم تا به خانه برگردند؟ راهرفتن در سربالایی برای مادر سخت بود و قفسهی سینهاش بهسختی بالا و پایین میشد. از موهای سفید مادر که از زیر سربند مشکی بیرون زده بود عرق روی چهرهی آفتابسوختهاش شره میکرد. معلوم بود شب پیش نخوابیده درست مثل خودم. مادر آسم داشت و بهسختی نفس میکشید. انگار نفسها نه از میان بافت نرم ریه بلکه از میان شیار خشتهای سخت و خشن با سروصدا بیرون میآمد و همچنان قرآن کوچک را بر سینه میفشرد با همان دستی که انگشت سبابه با ناخن ناقص نصفهنیمهی حاصل کار شالیزان روی کلمهی مقدس در حاشیهی سبز گل و بته میلرزید.»
حجم
۵٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه
حجم
۵٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه