
کتاب پلنگ برفی
معرفی کتاب پلنگ برفی
پلنگ برفی نوشتهی سیلون تسون و با ترجمهی پریزاد تجلی، اثری غیرداستانی و تاملبرانگیز است که انتشارات مروارید آن را منتشر کرده است. این کتاب روایت سفری ماجراجویانه به فلات تبت است؛ جایی که نویسنده به همراه ونسان مونیه، عکاس حیات وحش، به جستوجوی پلنگ برفی میرود. تسون، که پیشتر با آثار تجربی و سفرنامههایش شناخته شده، در این کتاب نیز تجربهای عمیق از زیستن در دل طبیعت وحشی و سرد را به تصویر کشیده است. روایت او نهتنها به توصیف مناظر و حیوانات نادر میپردازد، بلکه با نگاهی فلسفی و شاعرانه، پرسشهایی دربارهی انسان، طبیعت و معنای حضور در جهان را مطرح میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پلنگ برفی
پلنگ برفی اثری در ژانر سفرنامه و تاملات فلسفی است که سیلون تسون با الهام از تجربهی واقعی خود در تبت نوشته است. کتاب ساختاری روایی دارد و در سه بخش اصلی، خواننده را از انگیزهی سفر تا مواجهه با طبیعت و حیوانات نادر، بهویژه پلنگ برفی، همراه میکند. تسون در کنار مونیه، عکاس و دو همراه دیگر، در سرمای استخوانسوز و ارتفاعات تبت، روزها را به کمین و مشاهدهی حیات وحش میگذراند. روایت او ترکیبی از توصیفهای دقیق جغرافیایی، زیستشناسی، خاطرات شخصی و تاملات فلسفی دربارهی جایگاه انسان در طبیعت است. نویسنده با نگاهی انتقادی به مدرنیته، شکار، و تاثیر انسان بر محیط زیست، همزمان زیبایی و خشونت طبیعت را به تصویر میکشد. کتاب با زبانی شاعرانه و جزئینگر، تجربهی انتظار، شکیبایی و مواجهه با ناشناختهها را به خواننده منتقل میکند و در لایههای زیرین خود، به پرسشهایی دربارهی معنای زندگی، رنج، و ارتباط انسان با جهان پیرامون میپردازد.
خلاصه داستان پلنگ برفی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! پلنگ برفی با شرح سفری آغاز میشود که سیلون تسون به همراه ونسان مونیه، عکاس حیات وحش، و دو همراه دیگر به فلات تبت میروند تا شاید بتوانند پلنگ برفی، این حیوان افسانهای و کمیاب را ببینند. سفر آنها در سرمای شدید و ارتفاعات بالای چهار هزار متر جریان دارد. تسون از همان ابتدا به انگیزههای شخصی و فلسفی خود برای این سفر اشاره میکند؛ از جمله میل به دیدن حیوانی که نماد قدرت و رازآلودگی است و همچنین جستوجوی معنایی عمیقتر در دل طبیعت. در طول اقامت در کلبهای ساده، گروه هر روز پیش از طلوع خورشید به کمین مینشیند و با صبر و شکیبایی، حیوانات مختلفی چون غژگاو، گرگ، آنتلوپ و الاغ وحشی را مشاهده میکنند. روایت تسون پر است از توصیفهای دقیق مناظر، رفتار حیوانات و تاملات دربارهی چرخهی زندگی و مرگ در طبیعت. او بارها به نقش انسان در تخریب زیستگاهها و شکار بیرویه اشاره میکند و از زاویهای انتقادی به مدرنیته و جدایی انسان از طبیعت مینگرد. در کنار این مشاهدات، نویسنده به خاطرات شخصی، دغدغههای فلسفی و حتی طنزهای ظریف دربارهی همراهانش میپردازد. انتظار برای دیدن پلنگ برفی به نمادی از جستوجوی معنا، ایمان و پذیرش نادیدنیها بدل میشود. در نهایت، کتاب بیش از آنکه دربارهی شکار یا مشاهدهی یک حیوان خاص باشد، دربارهی مواجههی انسان با طبیعت، صبر، حضور و پذیرش رازهای جهان است.
چرا باید کتاب پلنگ برفی را بخوانیم؟
پلنگ برفی اثری است که تجربهی زیستن در دل طبیعت وحشی را با تاملات فلسفی و شاعرانه در هم میآمیزد. این کتاب برای کسانی که به سفرنامههای متفاوت، روایتهای عمیق دربارهی طبیعت و پرسشهای وجودی علاقه دارند، تجربهای منحصر بهفرد فراهم میکند. تسون با جزئینگری و صداقت، نهتنها زیبایی و خشونت طبیعت را نشان داده، بلکه به نقش انسان در این چرخه و مسئولیت او در قبال محیط زیست پرداخته است. روایت انتظار، شکیبایی و مواجهه با ناشناختهها، فرصتی برای بازاندیشی دربارهی جایگاه انسان در جهان و معنای حضور فراهم میکند. این کتاب میتواند الهامبخش نگاهی تازه به رابطهی انسان و طبیعت باشد، بیآنکه به شعارزدگی یا اغراق بیفتد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن پلنگ برفی به علاقهمندان سفرنامه، دوستداران طبیعت و حیات وحش، کسانی که دغدغهی محیط زیست دارند و افرادی که به تاملات فلسفی دربارهی زندگی و جایگاه انسان در جهان علاقهمندند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به دنبال تجربهی روایتهای متفاوت و عمیق از سفر و زیستن در دل طبیعت هستند، این کتاب انتخاب مناسبی است.
بخشی از کتاب پلنگ برفی
پلنگ برفی، اسم پرطمطراقی است. هیچ تضمینی برای دیدن یکی از آنها وجود ندارد. کمین کردن برایش مثل قمار است: دل را به دریا میزنی اما احتمال شکست هم هست. بعضیها از این مسئله ناراحت نمیشوند و از همان صبر کردن هم لذت میبرند. برای اینکه اینگونه باشی باید روحیهٔ فیلسوفانهای داشته باشی که برایت امید به ارمغان بیاورد. افسوس! من از این دست آدمها نبودم. میخواستم هر طور شده آن حیوان را ببینم، باوجوداین از روی نزاکت، بیصبری و اشتیاقم را به مونیه اعتراف نمیکردم. پلنگهای برفی همهجا به صورت غیرقانونی شکار میشدند. و این خود دلیل دیگری برای واداشتنم به این سفر بود. رفتن به بالین یک موجود زخمخورده. مونیه عکسهایی از اقامتهای قبلیاش نشانم داده بود. این حیوان آمیزهای بود از قدرت و جذابیت. پوستین خزش در پرتوِ نور برق میزد، پنجههایش به پهنی پیشدستی بودند، دُم بیش از اندازه بزرگش مثل آونگ در حفظ تعادل کمکش میکرد. ظاهراً برای زندگی در جاهای غیرقابل سکونت و چنگ زدن به صخرهها سازگار شده بود. این حیوان روح کوهستان بود که نازل شده بود تا سری به زمین بزند، ساکن قدیمی زمین که خشونت انسان وادارش کرده بود به عقبگرد به حومهها و حاشیهها.
حجم
۱۴۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۴۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه