
کتاب دوازده رخ
معرفی کتاب دوازده رخ
کتاب الکترونیکی «نمایشنامه رادیویی دوازده رُخ» نوشتهٔ عاطفه مکاری و به همت نشر پژوهشسرا منتشر شده است. این اثر با همکاری اداره کل هنرهای نمایشی رادیو تهیه شده و در قالب نمایشنامه رادیویی، روایتی آزاد از داستانهای شاهنامه فردوسی را بازآفرینی میکند. «دوازده رُخ» با بهرهگیری از عناصر شنیداری و دیالوگمحور، مخاطب را به قلب نبردها و کشمکشهای اسطورهای ایران و توران میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دوازده رخ
«نمایشنامه رادیویی دوازده رُخ» اثری نمایشی در قالب نمایشنامه رادیویی است که توسط عاطفه مکاری نوشته شده و نشر پژوهشسرا آن را منتشر کرده است. این کتاب با الهام از داستانهای شاهنامه فردوسی، بهویژه نبردهای میان ایران و توران، روایتی تازه و شنیداری از یکی از مهمترین بخشهای حماسه ملی ایران ارائه میدهد. ساختار کتاب بر پایهٔ دیالوگها، فضاسازی صوتی و شخصیتپردازی از طریق صدا شکل گرفته و بهگونهای طراحی شده که حتی بدون تصویر، دنیایی کامل و ملموس را در ذهن مخاطب بسازد. این نمایشنامه با تکیهبر قدرت واژهها و موسیقی، تلاش میکند تجربهای متفاوت از روایت شاهنامه را برای مخاطبان فراهم کند. «دوازده رُخ» نهتنها بازتابدهندهٔ دغدغههای انسانی و اجتماعی در بستر اسطوره است، بلکه بهعنوان نمونهای از ادبیات نمایشی رادیویی، جایگاه ویژهای در میان آثار معاصر فارسی دارد. این کتاب بخشی از مجموعهای است که با هدف احیای نمایشنامههای رادیویی و دسترسی آسانتر علاقهمندان به این گونه هنری منتشر شده است.
خلاصه کتاب دوازده رخ
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «دوازده رُخ» در اوج نبردهای ایران و توران آغاز میشود؛ زمانی که کیخسرو، پادشاه ایران، برای انتقام خون پدرش سیاوش و دفاع از مرزهای ایران، سپاهی بزرگ را به فرماندهی توس نوذر به سوی مرز توران گسیل میکند. در این میان، افراسیاب پادشاه توران نیز با نیرنگ و افسون، سپاهیانش را برای مقابله با ایرانیان آماده میسازد. روایت با صحنههایی از تالار قصر افراسیاب و تصمیمات او برای تجهیز سپاه و اتحاد با شاهان همسایه آغاز میشود. همزمان، در ایران، کیخسرو با مشورت رستم و دیگر پهلوانان، نقشهٔ نبرد را میچیند و دغدغهٔ حفظ اتحاد میان سرداران ایرانی را دارد. در بخشهایی از داستان، روابط خانوادگی و عاطفی شخصیتها نیز برجسته میشود؛ از جمله منیژه و بیژن، گشسب بانو و بیژن، و همچنین کشمکشهای درونی کیخسرو با گذشته و جایگاهش در میان سرداران. یکی از محورهای مهم روایت، حضور جریره و فرود (همسر و پسر سیاوش) در دژکلات است؛ جایی که فرود، جوانی جنگاور و وفادار، آمادهٔ دفاع از دژ و همراهی با سپاه ایران برای انتقام خون پدرش میشود. در ادامه، توس برخلاف فرمان کیخسرو، راه کوهستان را انتخاب میکند و سپاه ایران را به سوی دژکلات میبرد؛ جایی که فرود و مادرش زندگی میکنند. این تصمیم زمینهساز رویارویی و سوءتفاهمهایی میشود که سرنوشت تلخی را برای برخی شخصیتها رقم میزند. روایت با تمرکز بر دیالوگها، کشمکشهای روانی و تصمیمات سرنوشتساز پهلوانان، فضای پرتنش و حماسی شاهنامه را در قالبی شنیداری و نمایشی بازآفرینی میکند، بیآنکه پایان داستان را افشا کند.
چرا باید کتاب دوازده رخ را بخوانیم؟
«دوازده رُخ» با بازآفرینی یکی از مهمترین نبردهای شاهنامه در قالب نمایشنامه رادیویی، فرصتی فراهم میکند تا مخاطب با شیوهای متفاوت و شنیداری به دنیای اسطورههای ایرانی وارد شود. این کتاب نهتنها به روایت حماسه و نبرد میپردازد، بلکه لایههایی از روابط انسانی، وفاداری، کینه، عشق و تصمیمهای دشوار را نیز به تصویر میکشد. استفاده از دیالوگهای زنده و فضاسازی صوتی، تجربهای تازه از ادبیات نمایشی را رقم میزند و به علاقهمندان شاهنامه و نمایشنامهنویسی رادیویی امکان میدهد با ساختار و ظرایف این گونه هنری آشنا شوند. همچنین، این اثر میتواند الهامبخش نویسندگان و هنرمندان جوانی باشد که به دنبال خلق آثار نمایشی در قالبهای نوین هستند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به شاهنامه، ادبیات نمایشی، نمایشنامهنویسی رادیویی و دوستداران روایتهای اسطورهای و تاریخی مناسب است. همچنین دانشجویان و پژوهشگران رشتههای هنرهای نمایشی و ادبیات فارسی که به دنبال نمونههایی از نمایشنامههای رادیویی ایرانی هستند، میتوانند از این اثر بهره ببرند. «دوازده رُخ» بهویژه برای کسانی که به دنبال تجربهٔ متفاوتی از روایت شاهنامه و شناخت ساختار درام شنیداریاند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب دوازده رخ
«در سهمگینترین نبرد کیخسرو و افراسیاب، آنگاه که آسمان از نیرنگ و افسون دیو مردمنما شد، افراسیاب تورانی، تیره و تار و خاک دشت از خون نوخواستگان وطن گلگون شد. گودرز گشوادگان، سالخورده سیهدار کیخسرو و یازده تن پهلوان نامور ایران عزم میکنند تا جان خود را سپر سربازان لشکر کرده، تک به تک برابر جنگاوران توران به میدان رفته، جنگ را به سرانجام پرسانند... (صحنه یک) (تالار قصر افراسیاب در بیکند. تاو سردار پیر توران به درگاه شاه رفته و شاه خرسند از خدماتش او را سکه باران میکند). افراسیاب: به بیکُند خوش آمدی تَاو! (بلند) ... کیسه کیسه زر و سیم در پای سردار وفادارمان بریزید! (صدای کیسههای زر که کمی دورتر به پای تژاو فرو میافتند). (شاد و خندان. کمی دور) سیاس سرورع. جامه دار! ردای ابریشمینم را بیاور! تو تژاو! پیشتر بیا مزدهای خرسندم کرده! (کمی دور) جاویدباد! افراسیاب پورتشنگ! خداوند خونو هراس! (پیش میآید و نزدیک افراسیاب زانو میزند. نزدیک) در پیشگاهش زانو میزنم که ما بنده اوییم چونانکه سپاهشب کمر بسته اوست و به گیتی هر جنبندهای سرسیرده اش! (صدای ریختن مشتی نگین و جواهر) افراسیاب: و این مشت جواهر مزد خروار بندگی و سرسپردگی ات... (میخندد) ... برخیز تژاو! سردار پیروز را ایستاده دیدن خوشست! با ما از آنچه در این شش ماه کردهای سخن بگوا.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۹۰ صفحه