
کتاب تصادف
معرفی کتاب تصادف
کتاب الکترونیکی «تصادف» نوشتهٔ «فریدا مکفادن» و با ترجمهٔ «نسیبه رجبی» توسط نشر لیلا منتشر شده است. این اثر در ژانر داستانی و معمایی قرار میگیرد و با روایتی پرکشش، به زندگی زنی جوان میپردازد که درگیر پیامدهای یک شب سرنوشتساز و بارداری ناخواسته میشود. داستان با محوریت رازها، تصمیمهای دشوار و مواجهه با گذشته، مخاطب را به دل چالشهای اخلاقی و روانی شخصیت اصلی میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تصادف
«تصادف» اثری داستانی و معمایی از «فریدا مکفادن» است که با تمرکز بر زندگی شخصیت اصلی، «تیگان»، روایت میشود. این کتاب در قالب رمان نوشته شده و با نثری روایی، خواننده را به دنیای پرتنش و پرابهام شخصیتها میبرد. داستان در فضای شهری و معاصر آمریکا میگذرد و دغدغههای اجتماعی، اقتصادی و روانی زنان جوان را به تصویر میکشد. روایت کتاب از زاویه دید اولشخص است و با جزئیات دقیق، احساسات، ترسها و امیدهای تیگان را بازتاب میدهد. ساختار کتاب بهگونهای است که با پیشروی داستان، لایههای پنهان زندگی شخصیتها و رازهای گذشته بهتدریج آشکار میشود. «تصادف» با پرداختن به موضوعاتی چون بارداری ناخواسته، روابط پیچیده، فشارهای اجتماعی و مواجهه با حقیقت، فضایی پرتعلیق و پرکشش ایجاد کرده است. نویسنده در این اثر، با بهرهگیری از عناصر معمایی و روانشناختی، مخاطب را تا انتهای داستان درگیر نگه میدارد و او را به تامل دربارهٔ انتخابها و پیامدهای آنها وامیدارد.
خلاصه داستان تصادف
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «تصادف» با روایت زندگی «تیگان»، زنی جوان و باردار آغاز میشود که در شرایط مالی و اجتماعی دشواری به سر میبرد. او در یک آپارتمان کوچک و محلهای نهچندان امن زندگی میکند و با کار در خواربارفروشی روزگار میگذراند. تیگان پس از یک شب مهمانی و آشنایی با مردی غریبه، باردار میشود؛ اما خاطرهٔ آن شب برایش مبهم و گنگ است. با گذشت زمان، او متوجه میشود که پدر فرزندش، «سایمون لامار»، مردی متأهل و ثروتمند است که حاضر نیست مسئولیت این اتفاق را بپذیرد و تنها راه حمایت مالی را امضای قراردادی محرمانه میداند. تیگان درگیر کشمکشهای درونی و فشارهای بیرونی میشود؛ از یک سو، وسوسهٔ امنیت مالی برای آیندهٔ فرزندش و از سوی دیگر، احساس بیعدالتی و رنج ناشی از حقیقت تلخ آن شب. او با حمایت برادرش و وکیلی به نام «جکسون»، تلاش میکند تصمیمی بگیرد که هم عزت نفسش را حفظ کند و هم آیندهٔ فرزندش را تضمین کند. اما با یادآوری تدریجی وقایع آن شب، تیگان به این نتیجه میرسد که قربانی تجاوز شده است و حاضر نیست در ازای پول، حقیقت را پنهان کند. این تصمیم، او را در مسیر تازهای قرار میدهد که با خطرات، تنهایی و امید به رهایی از گذشته همراه است.
چرا باید کتاب تصادف را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی پرتنش و شخصیتپردازی دقیق، خواننده را به دل چالشهای اخلاقی و روانی یک زن جوان میبرد که درگیر پیامدهای یک تصمیم ناخواسته شده است. «تصادف» با طرح موضوعاتی چون بارداری ناخواسته، فشارهای اجتماعی، مواجهه با حقیقت و انتخاب میان امنیت مالی و عزت نفس، بستری برای تامل دربارهٔ قدرت، آسیبپذیری و تابآوری انسان فراهم میکند. روایت داستان از زاویه دید اولشخص، امکان همذاتپنداری عمیق با شخصیت اصلی را ایجاد میکند و مخاطب را با فرازونشیبهای احساسی و تصمیمهای دشوار روبهرو میسازد. این اثر برای کسانی که به داستانهای معمایی و روانشناختی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تاثیرگذار خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معمایی، داستانهای روانشناختی و آثاری با محوریت مسائل اجتماعی و زنان مناسب است. همچنین کسانی که دغدغههایی دربارهٔ قدرت، آسیبپذیری، انتخابهای دشوار و پیامدهای آن دارند، میتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند.
بخشی از کتاب تصادف
«من تابهحال کسی را نکشتهام. من قاتل نیستم. من آدم خوبی هستم. دروغ نمیگویم. خیانت نمیکنم. دزدی نمیکنم. حتی خیلی کم صدایم را بالا میبرم. کارهای بسیار کمی در زندگیم انجام دادهام که از آنها خجالت بکشم و شرمنده باشم. بااینحال من اینجا هستم. من از کسی که زیر پایم بود انتظار مبارزه داشتم؛ اما من انتظار اینهمه مبارزه را با این فریادهای خفهشده. میتوانستم دست بردارم. هنوز دیر نشده. من پانزده ثانیه فرصت دارم تا تصمیم بگیرم که آیا میخواهم قاتل باشم یا نه. در ظاهر سی ثانیه. اما متوقف نمیشوم. نمیتوانم. سپس سرانجام مبارزه به پایان میرسد. اکنون بدنی سست و بیحرکت دارم در یلم عراز کشیده است. من چیکار کردم؟ صورتم را در کف دستانم فرومیبرم و هقهق گریه میکنم. من اهل گریه نیستم. هرگز اینطور نبودهام. اما در این لحظه. احساس میکنم مناسب است. اگر من الان گریه نکنم، چه کسی گریه خواهد کرد؟ بعد از یک لحظه خودم را مجبور میکنم تا خودم را جمعوجور کنم. برای این کار دلیل موجهی داشتم. این تنها راه بود.»
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه