کتاب نبرد با سمندرها کارل چاپک + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب نبرد با سمندرها

کتاب نبرد با سمندرها

نویسنده:کارل چاپک
انتشارات:نشر ثالث
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب نبرد با سمندرها

کتاب «نبرد با سمندرها» نوشتهٔ کارل چاپک و با ترجمهٔ زهره صبوحی‌زرافشان، توسط نشر ثالث منتشر شده است. این رمان علمی-تخیلی، با روایتی طنزآمیز و انتقادی، به بررسی مناسبات قدرت، استعمار، و سرنوشت بشریت در مواجهه با گونه‌ای جدید از موجودات هوشمند می‌پردازد. چاپک در این اثر، با بهره‌گیری از تخیل و نگاهی انتقادی به جامعهٔ انسانی، داستانی چندلایه و پرکشش خلق کرده است که همزمان سرگرم‌کننده و اندیشمندانه است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب نبرد با سمندرها

«نبرد با سمندرها» اثری داستانی و علمی-تخیلی از کارل چاپک است که نخستین بار در دههٔ ۱۹۳۰ نوشته شده و به‌سرعت جایگاه ویژه‌ای در ادبیات اروپا پیدا کرده است. این کتاب با ساختاری چندبخشی و روایتی غیرخطی، داستان کشف و گسترش سمندرهای هوشمند را روایت می‌کند؛ موجوداتی که ابتدا به‌عنوان نیروی کار ارزان و مطیع توسط انسان‌ها به کار گرفته می‌شوند، اما به‌تدریج جایگاه خود را در جهان تغییر می‌دهند. چاپک با استفاده از طنز و کنایه، نقدی تند بر استعمار، دیکتاتوری، و نظام‌های توتالیتر ارائه داده است. روایت کتاب از زبان شخصیت‌های مختلف و با سبک‌های متنوع، از گزارش خبری تا دفترچهٔ خاطرات و گفت‌وگوهای روزنامه‌نگاران، پیش می‌رود و به‌گونه‌ای طراحی شده که هم جنبهٔ سرگرمی دارد و هم لایه‌های عمیق‌تری از نقد اجتماعی و سیاسی را در خود جای داده است. این رمان، با بهره‌گیری از عناصر علمی-تخیلی، تصویری از آینده‌ای محتمل و هشدارآمیز ارائه می‌دهد که در آن مرز میان انسان و غیرانسان، قدرت و ضعف، و سلطه و آزادی به چالش کشیده می‌شود.

خلاصه داستان نبرد با سمندرها

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «نبرد با سمندرها» با ماجرای کاپیتان «ی. فان توخ» آغاز می‌شود که در جست‌وجوی مروارید به جزیره‌ای دورافتاده می‌رسد و با موجوداتی عجیب و ناشناخته روبه‌رو می‌شود؛ سمندرهایی که برخلاف تصور اولیه، هوشمند و اجتماعی‌اند. کاپیتان با مشاهدهٔ رفتار این موجودات، به تدریج با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند و متوجه می‌شود که می‌توانند به‌عنوان نیروی کار به کار گرفته شوند. این کشف، سرآغاز زنجیره‌ای از وقایع است که به گسترش سمندرها در سراسر جهان منجر می‌شود. در ادامه، داستان از زاویهٔ دید شخصیت‌های مختلف، از جمله روزنامه‌نگاران و سرمایه‌داران، روایت می‌شود و نشان می‌دهد چگونه سمندرها به‌سرعت به بخشی از اقتصاد و صنعت جهانی تبدیل می‌شوند. انسان‌ها با طمع و بی‌توجهی به پیامدهای اخلاقی و زیست‌محیطی، سمندرها را استثمار می‌کنند و حتی به آن‌ها ابزار و دانش می‌آموزند تا بهره‌وری‌شان را افزایش دهند. اما به‌تدریج، سمندرها با هوش و سازماندهی خود، جایگاهشان را تغییر می‌دهند و تهدیدی جدی برای سلطهٔ انسان‌ها می‌شوند. رمان با طنز تلخ و نگاهی انتقادی، روند تدریجی قدرت‌گیری سمندرها و ضعف و فروپاشی جوامع انسانی را به تصویر می‌کشد. در این میان، دغدغه‌هایی چون خطرات تکنولوژی، سوءاستفاده از قدرت، و بی‌توجهی به پیامدهای اخلاقی و اجتماعی تصمیمات بشری، به‌شکل نمادین و چندلایه مطرح می‌شود. داستان تا مرز یک فاجعهٔ جهانی پیش می‌رود، اما پایان آن به‌گونه‌ای است که همچنان امکان تفسیر و تأمل را برای خواننده باقی می‌گذارد.

چرا باید کتاب نبرد با سمندرها را بخوانیم؟

این کتاب با روایتی چندلایه و طنزآمیز، به موضوعاتی چون استعمار، دیکتاتوری، و رابطهٔ انسان با قدرت و تکنولوژی می‌پردازد. «نبرد با سمندرها» نه‌تنها یک داستان سرگرم‌کننده و پرماجراست، بلکه فرصتی برای اندیشیدن به پیامدهای تصمیمات جمعی و فردی انسان‌ها فراهم می‌کند. نگاه انتقادی نویسنده به ساختارهای قدرت و هشدار نسبت به تکرار اشتباهات تاریخی، این اثر را به متنی قابل تأمل برای علاقه‌مندان به ادبیات اجتماعی و علمی-تخیلی تبدیل کرده است. همچنین، شیوهٔ روایت و شخصیت‌پردازی خاص چاپک، تجربه‌ای متفاوت از خواندن یک رمان کلاسیک را رقم می‌زند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های علمی-تخیلی، دوست‌داران ادبیات انتقادی و اجتماعی، و کسانی که به موضوعاتی مانند استعمار، قدرت، و آیندهٔ بشریت علاقه دارند، مناسب است. همچنین، دانشجویان و پژوهشگران حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی می‌توانند از لایه‌های نمادین و تحلیلی این اثر بهره‌مند شوند.

بخشی از کتاب نبرد با سمندرها

«کاپیتان ی. فان توخ سینه‌اش را صاف کرد: «و... چه شکلی بودند؟» «مثل... مثل...» و دوباره سفیدی چشم سینهالی ظاهر شد. کاپیتان یکهو یک جفت سیلی به سینهالی زد تا او را از شوک در آورد. سینهالی کوچک آهی کشید: «متشکرم صاحب.» و مردمک چشمش به حالت عادی برگشت. «خوبی؟» «بله، صاحب.» «صدف‌ها آن‌جا بودند؟» «بله، صاحب.» کاپیتان ی. فان توخ جلسهٔ بازجویی‌اش را در کمال صبر و دقت ادامه داد. بله، شیطان آن‌جا بود. چندتا؟ هزاران‌هزار. آن‌ها حدوداً به بزرگی یک بچهٔ ده‌ساله بودند آقا، و تقریباً سیاه‌وسفید. آن‌ها شنا می‌کنند، اما کف دریا، روی دو پا هم راه می‌روند، صاحب. مثل من و شما. حتی بدنشان را موقع راه‌رفتن به این‌سو و آن‌سو می‌چرخانند، به این‌سو و آن‌سو... بله آقا، آن‌ها دست هم دارند مثل آدم‌ها. نه آن‌ها پنجه ندارند. چیزی شبیه دست بچه. نه آقا، آن‌ها نه شاخ و نه پولک دارند. بله، آن‌ها یک دم دارند، کمی شبیه دم ماهی اما بدون باله و یک کلهٔ گنده و گرد مثل باتاک‌ها. نه آن‌ها چیزی نگفتند آقا، فقط چیزی شبیه چلپ‌وچلوپ. وقتی سینهالی در عمق تقریباً شانزده‌متری در حال جداکردن صدف‌ها بود که ناگهان احساس کرد چیزی شبیه یک انگشت سرد پشتش را لمس می‌کند. وقتی او برمی‌گردد صدها نفر از آن‌ها دور او بودند. صدها نفر آقا. شناکنان و ایستاده روی سنگ‌ها و زل زده بودند به سینهالی که آن‌جا چه کار می‌کند. او چاقو و صدف‌ها را همان‌جا ول می‌کند و تلاش می‌کند تا آن‌جا که ممکن است سریع‌تر خودش را به سطح آب برساند. با وجود این با تعدادی از شیطان‌ها مواجه می‌شود که بالای سر او شنا می‌کردند. و این‌که دیگر چه اتفاقی افتاد او بیش‌تر از این نمی‌داند آقا.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۹۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۴۶ صفحه

حجم

۳۹۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۴۶ صفحه

قیمت:
۱۷۵,۰۰۰
۱۳۱,۲۵۰
۲۵%
تومان