کتاب از کوچه پاییز
معرفی کتاب از کوچه پاییز
کتاب از کوچه پاییز مجموعه اشعاری از جواد امیرحسینی (مهراد) است و نشر بید آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب از کوچه پاییز
کتاب از کوچه پاییز مجموعه ااشعار جواد امیر حسینی است که نشر بید آن را به چاپ رسانده است.
اشعار این کتاب با مضمون عاشقانه و در قالب غزل، رباعی و نیمایی و آزاد است. بیشتر اشعار این کتاب حال و هوای عاشقانه دارند. زبان سادهٔ شاعر، تأثیرگذاری این اثر را بیشتر کرده است.
شعر یکی از راههای انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرید و گمشده وجودتان را پیدا میکنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرنها شاعران در شعرشان بازگو کردهاند.
شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
خواندن کتاب از کوچه پاییز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر علاقهمند به دنیای شعر و از طرفداران اشعار شاعران معاصر هستید، کتاب از کوچه پاییز یک انتخاب خوب برای شما است و خواندن کتاب از کوچه پاییز را به شما پیشنهاد میکنیم. با خواندن این کتاب لذتی ویژه از دنیای شعر میبرید.
بخشی از کتاب از کوچه پاییز
«ای مهربان تر از آب، ای آشنایِ باران!
یادی ز تشنگان کن، در غربتِ بیابان
بازآ که در فراقت، جان از تنم بدر شد
ای وای بر غریبی، کز هجر شد پریشان
بازآ و بنگر اینجا، احوال زارِ ما را
چون کشتیِ شکسته، در موج و باد و طوفان
بازآ که از فراقت، دارم بسی شکایت
خواهم که با تو گویم، آن را به حدّ امکان
ای روشن از تو جانم ،ماهِ دو هفته یِ من!
بازآ به آسمان تا، گیرد محاق پایان
سرد است بی تو تقویم، خرداد و تیر و مرداد
بر جانِ من بتاب ای مهرِ همیشه تابان
صد التماس کردم، امّا نخواهی آمد
ای دیده اشک افشان، ای دل بگیر دامان
«مهراد» زندگانیت، بی او حرام بادا
زیرا که عمر بگذشت، در حسرتِ بهاران
***
وقتی که غمگینی تو ای زیبا، دلم بی تاب میگردد
افسردهام روزی که از غم چشم تو پرآب میگردد
چشمان تو زیباتر از خندیدن گلهاست
دنیای من با آن نگاه مهربان، جذاب میگردد
گاهی که قلبت زخمی نامهربانیهاست
وز اشک غم دشت دلت سیرآب میگردد
شب میشود روزم و دنیا میشود تاریک
با خندهات ای ماه، آسمان مهتاب میگردد
دل مرده ام از غصه ات، قدری بخند ای عشق
ساز دلم را خندهات مضراب میگردد»
حجم
۱۱۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۱۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه